کشف سندرم کتابخوان نمايي در مسئولان هوادار پايتختي کتاب
کشف سندرم کتابخوان نمايي در مسئولان هوادار پايتختي کتاب

کشف سندرم کتابخوان نمايي در مسئولان هوادار پايتختي کتاب سلام! به کلبه ي ما خوش آمديد! خب نيشابور پايتخت کتاب نشد. اما پرسش من اين است که آيا واقعا شهر ما با آن ابهت و غرور ديروزش، امروز سزاوار دريافت چنين عنواني بود؟ تا هفته ي قبل، نمي شد چيزي گفت اما الان مي توانم […]

کشف سندرم کتابخوان نمايي در مسئولان هوادار پايتختي کتاب

سلام! به کلبه ي ما خوش آمديد! خب نيشابور پايتخت کتاب نشد. اما پرسش من اين است که آيا واقعا شهر ما با آن ابهت و غرور ديروزش، امروز سزاوار دريافت چنين عنواني بود؟ تا هفته ي قبل، نمي شد چيزي گفت اما الان مي توانم آشکارا گلايه کنم از مسئولاني که با تلاش هاي رييس فرهنگ و ارشاد نيشابور،آقاي کرخي، براي پايتختي کتاب، تفاهم نامه امضا کردند اما پيش تر از اين هيچ سر و سري با کتاب نداشتند و گسترش کتابخواني هم، چندان دغدغه اي براي آنان نبود و اگر نيشابور پايتخت کتاب مي شد باز هم گمان نکنم تغيير چنداني در رويه ي آنان ايجاد مي شد. براي نمونه عرض مي کنم: بهمن ماه در همين نشريه فراخوان داديم که قرار است در روز 14 بهمن در کلبه کتاب کليدر با حضور پژوهشگر نيشابوري، آقاي هادي بکائيان، جشن امضاي کتاب و فروش کتاب هاي ايشان را داشته باشيم. هر سه کتابي که ايشان منتشر کرده اند مرتبط با نيشابور است. به جز آقاي کرخي که چه پيش از رياستشان و چه پس از آن در چنين مناسبت هايي هميشه همراهي مان کرده اند، کدام يک از مسئولانِ کتاب دوستِ شهر تشريف آوردند؟تنها جمعي از دوستان انجمن کتاب سيمرغ، که بي مزد و مواجب، اين نهاد غير دولتي را تشکيل داده اند، آمدند ولي هيچ مسئولي از هيچ اداره و نهادي تشريف فرما نشد! همان مسئولاني که در همايش ها و سخنراني ها از ابرشهر اسطوره اي و قلمدان هاي مرصع سخن مي گويند آيا نمي توانستند براي بها دادن به کتاب هايي که مايه ي آبرو و افتخار نيشابور است و براي دست مريزادي گفتن به مولفي که عاشقانه شهرش را دوست دارد قدمي رنجه مي فرمودند يا دست کم نماينده اي را به اين جمع فرستاده و لااقل يک جلد کتاب براي تزيين دکور اتاق کارشان مي خريدند؟!

با مولفين نيشابور

سه عنوان کتاب از مولفين نيشابور به دستمان رسيده که در سال هاي 1391 و 92 و 93 منتشر شده اند. همان طور که پيش تر گفته بوديم در وبسايت کليدر به نشاني klidar.ir صفحه اي را براي معرفي آثار مولفين نيشابور در نظر گرفته ايم. لطفا به اين صفحه سربزنيد و اگر جاي کتابي از مولفين نيشابوري را در آن جا خالي مي بينيد حتما به ما اطلاع دهيد. اما بپردازيم به اين کتاب ها:

من يک ناشنوا هستم

تازه ترين کتاب، با نام «من يک ناشنوا هستم»، تاليف خانم الهام مومني پور است که به بررسي شرايط زندگي افراد ناشنوا و راهکارهايي براي بهبود زندگي آن ها مي پردازد. در آغاز کتاب آمده است: «مخاطبان اين کتاب، با وجود نام آن، تنهاناشنوايان نيستند. اين کتاب در کنار اين که براي ناشنوايان نوشته شده مي تواند مورد استفاده کساني قرار بگيرد که به نوعي با مشکل ناشنوايي در ارتباطند به خصوص والدين و خانواده افراد ناشنوا و مربيان مراکز استثنايي.» اين کتاب به طور مفصل براي رهايي ناشنوايان از افسردگي و بهبود شرايط آنان در تحصيلات، شغل و ازدواج شان راهکارهايي را ارائه مي دهد و تلاش دارد با ايجاد خودباوري، آنان را در مسير زندگي تازه و اميدوارانه ياري دهد. «من يک ناشنوا هستم» مورد تاييد دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي قرار گرفته و توسط انتشارات «اعتقاد ما» در 176 صفحه، شمارگان 2000 نسخه و با قيمت 10 هزار تومان منتشر شده است. براي تهيه اين کتاب مي توانيد به کانون ناشنوايان نيشابور مراجعه کنيد.

دررود، گوهري در دل بينالود

«دررود، گوهري در دل بينالود» کتابي است که سيدحسن حسيني با همکاري شهرداري درود منتشر کرده است. مولف در شش فصل به بررسي جغرافياي طبيعي و تاريخي اين شهر، جاذبه هاي گردشگري، شرايط اقتصادي، ساختار اجتماعي و معرفي مشاهير دررود پرداخته است. در مقدمه ي اين کتاب مي خوانيم: «تاريخ و فرهنگ شهر دررود همواره در پيوند با سرزمين بزرگ و تاريخي نيشابور بوده و جزو آن به شمار رفته است؛ نيشابوري که در نگاه جغرافي دان ها و مورخين قديم، از شمال تا بجنورد کنوني و از جنوب تا سرزمين طبس را از توابع آن نوشته اند. سرزميني که طي قرون سوم تا پنجم هجري، نگين درخشان دانش، معنويت و اقتصاد شرق جهان اسلام بود… . شهر زيباي دررود که اکنون بي شک به يکي از جاذبه هاي بزرگ سرزمين خراسان تبديل شده، سال هاي طولاني است که در آغوش کوه بينالود، به حيات خود ادامه داده و مي رود تا به يکي از قطب هاي بزرگ گردشگري و يکي از باغ – شهرهاي زيباي خراسان تبديل گردد. البته اين امر ميسر نمي شود، مگر با همدلي و همفکري مردم صميمي و مسئولين محترم و کوشاي اين شهر. در اين راستا نگارش کتاب مستقلي که بتواند معرفي مختصري از اين شهر و ويژگي ها و پتانسيل هاي آن داشته باشد، لازم و ضروري به نظر مي رسيد. از اين رو با توجه به مطالعات و يادداشت برداري هايي که از دوره ي دانشجويي در خصوص شهر دررود داشتم، در سال 1386 از طرف شهردار و شوراي اسلامي شهر دررود، مامور تاليف اين نوشتار شدم.»

«دررود، گوهري در دل بينالود» را انتشارات آواي کلک در سال 1392، در 184 صفحه ي قطع وزيري با قيمت 5500 تومان منتشر کرده است.

قدم هاي زندگي

«قدم هاي زندگي»، عنوان کتابي است که در آن خانم بهاره ذبيحي، مجموعه اي از سروده هاي خود را آورده اند. اين کتاب را نشر سخن گستر مشهد در 80 صفحه و با قيمت 1800 تومان در سال 1391 منتشر کرده است. اين هم قطعه اي از اين کتاب: «شعرهايم را مي سرايم/ تا بگويم هنوز زنده ام/ آسمان شب هنوز هم تيره و تار است/ غصه اي در دل نهان دارد/ چرا باز امشب پريشان است/ دلم سرد است/ خاموش است بي نور مانده است/ چرا مهتاب نمي آيد/ شقايق باز خفته است/ صداي ناله هاي پيچک همسايه مي آيد باز…»

وسوسه

اين هفته مطالب کمي طولاني شد و تازه هاي کتاب نداريم. به جايش يک داستان کوتاه داريم به نام «وسوسه» که براي چاپ آن هم جا نداريم! اما شما مي توانيد زحمت کشيده و سري به سايت کليدر بزنيد و اين داستان را که از نويسنده برنده ي جايزه پوليتزر، «کنراد ايکن» است بخوانيد و يا اين که با نصب برنامه تلگرام (Telegram) بر روي گوشي تلفن همراهتان به شماره 09362002120 پيام بدهيد تا با پيوستن به گروه کلبه کتاب، هر روز از انتشار يک کتاب تازه با خبر شويد و هر هفته يک داستان کوتاه بخوانيد. تا هفته بعد، تندرست باشيد و کتاب خوان!