صد سال شعر نيشابور
صد سال شعر نيشابور

صد سال شعر نيشابور کنون اي سخن گوي بيدار مغز يکي داستاني بيارآي نغز سخن چون برابر شود با خرد روان سراينده رامش برد حکيمِ توس نيشابور زاده ي شايسته ي خورشيد و فرزند برومند خاوران خيال انگيز، جولانگاه زبان زيباي دَري و سبک فاخر خراساني، رشدگاه خيام حکيم، زادگاه شيخ عطار پير اسرار، زايشگاه […]

صد سال شعر نيشابور

کنون اي سخن گوي بيدار مغز

يکي داستاني بيارآي نغز

سخن چون برابر شود با خرد

روان سراينده رامش برد

حکيمِ توس

نيشابور زاده ي شايسته ي خورشيد و فرزند برومند خاوران خيال انگيز، جولانگاه زبان زيباي دَري و سبک فاخر خراساني، رشدگاه خيام حکيم، زادگاه شيخ عطار پير اسرار، زايشگاه مُعِزّي، جولانگاه نظيري، تولدگاه دو اديب، پروردگاه شفيعي کدکني(م ، سرشک)، آسودگاه کمال و نيز پرورشگاه بسيار شاعراني احساس پرور و انديشه ورز، آماج يورش هاي بي امان پنجه هاي نژاد زرد، غُزها، تاتارها، مغولان و …. و اين همه بيداد ته نشين شده در شعور، شور و شکوه شاعر شيرين سخن نيشابورِ فرهنگ زاد و فرهمندپرور خود گواه روشن از تاريخ سرزميني است که نخواست نابود، منهدم، مضمحل و منقرض شود.

شعر زايا، پويا و راه ساز شاعر نيشابور آميخته از مصايبي است که بر او ناخواسته آوار شد و آميزه اي از مشرب هاي گوناگون و مسلک هاي متفاوتي که از آن عبور کرده يا در چشمه سار خرد نابش تن شسته اند. وجود انديشه ها، افکار، آثار و نِحلِه هاي بيشماري که هر کدام سلسله جنبان جنبش و جوششي تاثيرگذار بودند بر ضمير آگاه و ناخودآگاه شاعر عشق آذين و مهر آيين نيشابور اثر گذارده و او تا چشم سر و دل باز کرده خود را در باغستاني از باورهاي عرفاني و پندارهاي اخلاقي و مضامين ناب انساني ديده و عليرغم افت و خيزها، فراز و فرودها و اوج و حضيض ها که پيموده هرگزش از پاي در نيفتاده و تبرهاي بي رحم جور زمان هيچگاه موفق به قطع ريشه هايش نشده و هنوز مرغ سحري است که با طراوت، شاداب، گردن فراز، برقرار و روزبه به حيات فرهنگي خود ادامه داده و شاخه هاي ميوه ريز از درخت کهنسال، ريشه دار و قامت فراز فرهنگ ايران اساطيري است و مي رود تا روزهاي بايسته تر، بالنده تر و اثربخش تر واگشايد.

آنچه شاعر نيشابور در آثارش مي جويد انسان نو در دنياي کهنه و صلح در جهان جنگ زده است و جوياي عشق است که خود نيروي محرکه انسان در معبر و جاده اي از خاک تا خداست. خسته از بي عدالتي و بيزار از تکرار و راهب راهدان راه هاي ناهموار.

شعر يکصد سال اخير نيشابور نشان از توان زاينده، فرارونده و شعله ورانه اي دارد که پشتوانه تاريخي آن وجود داراالعلم ها، مکاتب، مدارس، خانقاه ها و هزاران قلمزن جريان ساز و انسان هايي معناپيما بوده که هر کدام نسلي را سيراب و آبشاروار در سامان فزايي اين سرزمين سراينده و طرب ناک تاثير داشته اند. بي ترديد نسل واژه آفرين و شعرريز امروز اين ديار و حضور شاخص و تعيين کننده اش در قلمرو شعر امروز ايران و ارائه آثار برجسته و احراز برتري هاي چشمگير و پي در پي آن، نشان روشن از بُن مايه هاي ادبي فاخري دارد که مرگ ناپذيرانه و زنده هر روز در کار خلق، زايش و آفرينش گري بديع و تازه اي است، حضور و انتشار گسترده آثار شعراي ساليان اخير و ارائه آثار موفقشان حکايت از فوران انديشه هايي حِکمي، عشق فزا و پندآموز دارد که خود پيش کسوتي اين سامان ادب خيز را به رخشاني هويدا مي دارد. شاعر انديشه گستر نيشابور تا چشم دل گشوده خود را در سايه سار يافته هايي کيمياگرانه از معارف پيران خراسان يافته است از پير وقت پير هرات عارف ستيهنده تا ژنده پيل جام، از حکيم توس تا خالق سيمرغ پير اسرار شيخ فريدالدين عطار، از نازنين بُستان معرفت بوسعيد ابوالخير تا ابراهيم اَدهَم و اين همه سرشاري و غناي فرهنگي حکايت از انرژي هاي آتش فشاني انديشه وران شهري ست که پايتخت فرهنگي ديروز ايران بوده و امروز موزه مزين فرهنگ.

باش تا فردا چه زايد

نوشته شده توسط : حجت حسن ناظر