چگونه شاد باشيم؟
چگونه شاد باشيم؟

در يکي از بخشهاي خبري رسانه ملي مقام مسئولي ازروند رو به افزايش افسردگي در کشور نگران کننده است . وقتي اين خبر را درکنار اخبار خشونت و پرخاشگري در شهرمان که منجر به قتل شده است مي گذارم؛ علت بيشتر آنها افسردگي است. در اينجا لازم مي دانم به نوبه ي خودم به اين […]

در يکي از بخشهاي خبري رسانه ملي مقام مسئولي ازروند رو به افزايش افسردگي در کشور نگران کننده است . وقتي اين خبر را درکنار اخبار خشونت و پرخاشگري در شهرمان که منجر به قتل شده است مي گذارم؛ علت بيشتر آنها افسردگي است. در اينجا لازم مي دانم به نوبه ي خودم به اين موضوع بپردازم زيرا شادي و شعف نقطه مقابل افسردگي است . تقريبا همه ما معتقديم که شاد بودن نقش عمده اي در زندگي دارد . شادي يکي ازهيجانات خوشايند است که با مجموعه اي از کلمات مثبت مانند: نشاط، خرسندي،وجد، لذت و دلخوشي هم معناست و در مقابل اضطراب و افسردگي عمده ترين هيجانات ناخوشايند به شمار مي آيند.معمولا اگر علت شاد بودن را بپرسيم يا بگوييم چه کسي شاد است ؟؟پاسخ بيشتر افراد به اين پرسش چنين است : افرادي که پول زيادي دارند! خانواده خوبي دارند، سالم هستند و در شغل خود موفقند؛ شاد هستند. بر عکس آنان که فقيرند، خانواده خوبي ندارند، چندان سالم نيستند و شغل خوبي ندارند شاد نيستند. اما حقيقت اين است که شادي در حد زيادي به شخصيت فرد در هنگام تولد بستگي دارد بنا براين اشخاص خوشبختي وجود دارند که به طور طبيعي ديدگاه خوش بينانه اي دارند در حالي که عمده اي ديگر بيشتر عمر خود را به غرغر کردن و شکايت از سرنوشت مي گذرانند . اصولا مردم را به دو گروه کلي مي توان تقسيم کرد : خوش بين ها و بدبين ها . به نظرخوش بين ها ليوان تا نيمه پر است، در نظر بد بين ها ليوان تا نيمه خالي است.البته ممکن است خوش شانسي موجب بهبود زندگي و بدشانسي موجب نابودي آن شود! اما در بيشتر موارد خود ما شانس را مي سازيم.مثلا شادي يک خانواده ممکن است به اين علت باشد که خود شخص با همسر و فرزندان مهربان باشد که خود شخص با همسر و فرزندان مهربان باشد و دوست داشتني عمل کند نه اينکه از لحاظ خانواده شانس آورده است.نمي توان اين را انکار کرد که بسياري از تجارب ما بر لذت بخش بودن زندگي مان تاثير مي گذارند اما شخصيت ما در مقايسه با تجارب عادي روزمره تاثير بسيار قوي تري بر شادي دارند. نخستين گام براي شادتر کردن خودتان اين است که تا سرحد امکان در مورد سطح کنوني شادي تان همه چيز را بدانيد و آن را با شادي ديگران مقايسه کنيد.درست است که نقش شخصيت در شاد بودن افراد پر رنگ است اما اين به معناي قبول شکست از طرف شما نبايد باشد. به اين مثال توجه کنيد: درگذشته نه چندان دور جشن عروسي معمولا سه شبانه روز بوده است در حالي که اکنون به سه ساعت کاهش يافته است.البته اين سه ساعت هم بيشتر براي خانم هاست.آقايان خانم بچه ها را ساعت 8شب به تالار مي برند و خود بر مي گردند تا ده دقيقه قبل از صرف شام!در حالي که در مراسم عزاداراي ما؛ هم چنان سوم، هفتم، چهلم و سالگرد برگزار مي شود و اندکي از اجراي کامل آن کوتاه نيامده ايم. احترام به فاميل، خصوصا بزرگترها بر همه لازم است به ويژه در زندگي آنها، روابط اجتماعي و رفت و آمد با فاميل هم نقش مهمي در شادي انسان دارد.فضاي جامعه و رفتار مسئولان هم نقش بسزايي در ايجاد شادي در آحاد مردم دارند. به عنوان مثال با نگاهي به نشريات محلي و بنرهاي نصب شده در سطح شهرمان در روزهاي گذشته در مي يابيم که منصوب شدن آقاي مظفري به عنوان فرماندار شهرستان؛ خون تازه اي در رگ هاي مردم اين ديار جاري کرده است که بدون شک باعث ايجاد موجي از شادي و اميد شده است.انسان ها با هر شخصيتي پا به عرصه وجود گذاشته باشند، چه خوش بين و چه بد بين، رفتار، برخورد و تصميم مسئولان نقش مهمي در تعديل آن خواهد داشت. روان شناسان براي افزايش شادي انسان راه کارهايي ارائه داده اند که کاملا قابل اجرا مي باشد و استفاده از آنها بهترين راه براي افزايش شادي است که مهمترين آنها عبارتند از: 1)خود را مشغول نگه داريد و فعال باشيد. 2)وقت بيشتري را به روابط اجتماعي اختصاص دهيد. 3)از نگراني دست برداريد. 4)سطح انتظارات و آرزوهاي تان را پايين بياوريد. 5)تفکر مثبت و خوش بينانه را در خود بپرورانيد. 6)در زمان حال زندگي کنيد. 7)خودتان باشيد. 8)روابط نزديک نخستين منبع شادي هستند. 9)به سلامت جسم و روان خود اهميت دهيد. 10)شادي را درجه ي نخست اولويت زندگي قرار دهيد. عبداله سیرجانی