چالش ها و اولويت هاي فرماندار دولت اميد
چالش ها و اولويت هاي فرماندار دولت اميد

  انتصاب جناب آقاي مهندس مظفري به سمت فرمانداري ابر شهر، همچون خبر اجماع دلسوزان عرصه ي سياست بر نامزدي آقاي روحاني، دوباره بارقه ي اميد و نشاط را در دل مردم نيشابور زنده نمود و باعث تقويت اين باور شد که هنوز مي توان اميدوار بود منافع مردم، در مسلخ منفعت جويي هاي فردي […]

 

انتصاب جناب آقاي مهندس مظفري به سمت فرمانداري ابر شهر، همچون خبر اجماع دلسوزان عرصه ي سياست بر نامزدي آقاي روحاني، دوباره بارقه ي اميد و نشاط را در دل مردم نيشابور زنده نمود و باعث تقويت اين باور شد که هنوز مي توان اميدوار بود منافع مردم، در مسلخ منفعت جويي هاي فردي و گروهي به تباهي کشانده نشود. تعداد کثيري از مردم، اين خبر را با خوشحالي به هم منتقل مي کردند. هرکسينقد و تحليلي بر آن مي افزود زيراهمه معتقد بودند يکي از نامزدهاي پيروز سال آينده ي انتخابات مجلس شوراي اسلامي، آقاي مهندس مظفري بوده است که حالا اين شانس را از دست داده است.

موج خوشحالي مردم از اين انتصاب شايسته، قابل کتمان نيست و بيشتر جريانات سياسي شهر نيز نسبت به اين انتصابراضيبه نظر مي رسند. آقاي مظفري در طول دوره ي فرمانداري اش و همچنين در زمان حضور در مجلس و يا کارزارهاي انتخاباتي، توانسته بودهواداراني را در دو طيف سياسي با خود همراه و نظر مثبت آنان را جلب نمايد. علاوه بر اين، سلسله اقدامات انجام شده توسط ايشان، چه هنگام مسئوليت در نيشابور و چه در مرکز استان و پايتخت، نشان دهنده ي دغدغه اي است که نسبت به رشد و توسعه ي زادگاهش احساس نموده يا مي نمايد.البته بايد خاطر نشان کرد شرايط امروز نيشابور با دوره ي نخست فرمانداري ايشان تفاوت فاحشي دارد هرچند انتظار مي رود سکان دار امروز شهرماننيز، با کوله باري از تجربه در مسئوليت هاي متفاوت تقنيني و اجرايي، اين دانايي و توانايي را کسب کرده باشد تا بتواند با تکيه بر «خردجمعي» نيشابور را از گرداب ها مخوفي که در مسير توسعه ي خود دارد، برهاند. با چالش ها و مشکلات موجود شهر، موج خوشحالي مردم زماني پايدار خواهند ماند که چشم انداز فردايي بهتر در افق ديدشان قرار گيرد.

متاسفانه خلاء تصميمات کارشناسانه در ساليان اخير، آسيب هاي بسياري بر پيکره ي نحيف نيشابور وارد آورده و هر جايي که دست گذاشته شود، صداي ناله و درد به آسمان بلند مي شود. بيکاري، فقر، اعتياد، طلاق، سرقت هاي مسلحانه، زورگيري و …چهره ي ابرشهر را مغموم و زشت نموده است. رشد شاخصه هاي توسعه ي ابر شهر درحال حاضر منفي است و حتي در برخي شاخصه هامانندخشونت و طلاق، در سطح ملي رتبه اي نگران کننده به خود اختصاص داده است. در بعد امکانات بهداشتي و درماني، آموزشي و دانشگاهي، صنعت و گردشگري، کشاورزي و دامداري، عليرغم وجود پتانسيل هاي فراوان، دورنماي اميدوار کننده اي وجود ندارد. از طرف ديگر، توزيع نابرابر مزايا در شهر و روستا، موجب مهاجرت به حواشي شهر و رشد مشکلات حاشيه نشيني گرديده است.

در واقع پذيرش عاليترين و درعين حال پاسخگو ترين نقش اجرايي در شرايط سخت حاضر، شهامت و اعتماد به نفس بالايي طلب مي کرد. شايد اگر کسي غير از آقاي مظفري اين پست را مي پذيرفت مشکلات کمتري داشت ولي انتظار مردم از توانايي ها و شخصيت ايشان، دايره ي مطالبات را گسترده ، آرزوها و اهداف را آرمان گرايانه و بار مسئوليت را سنگين تر مي کند. بنابراين خوب است که فرمانداري محترم برنامه اي کاربردي ارائه دهند و اهداف و راه کارهاي خود براي رفع مشکلات شهر را از طريق رسانه ها و مطبوعات به اطلاع مردم برسانند. در اين صورت هم مي توانند مشارکت دوستداران خود را در اجراي اين سياست ها افزايش دهند و هم از نظرات منتقدان، که در مطبوعات منعکس مي شود بهره ببرند.

با نگاهي واقع بينانه به چالش هاي شهر از جمله بيکاري، فقر، اعتياد، طلاق، خشونت، سرقت و …، در مي يابيم که همه ي آنها در نظام فرهنگي و ساختار اجتماعي ما ريشه دارند. نگرش ها و اعتقادات تبعيض آميز در توزيع مزاياي اجتماعي ثروت، قدرت و احترام باعث شده تا روابط و ساختار اجتماعي بر اساس معيارهاي مبهم و در برخي موارد عوام فريبانه شکل گيرد. در چنين شرايطي کساني که داراي شايستگي و توانايي هستند به حاشيه رانده شده و ميدان را براي سوء استفاده کنندگان و ناشايستگان باز مي گذارند. راه نجات از اين مشکل، رشد آگاهي و اطلاع رساني به مردم است. ليکن، رشد آگاهي و شناخت مردم بدون تشکيل نهادهاي مردمي با علايق و سليقه هاي مختلف، ممکن نيست. نهاد هاي مردمي در تعامل با هم و نهادهاي رسمي حول محور قانون اساسي، فرصت بهره مندي از خرد جمعي و در نهايت دسترسي به بهترين و کم هزينه ترين راه کار براي حل مشکلات شهر را در اختيار مسئولين قرار مي دهند.بنابراين پيشنهاد مي شود فرمانداري ابر شهر براي امکان پذير نمودن توسعه اي پايدار، زمينه ي تاسيس نهادهاي مردمي مختلف و متنوع را تسهيل نمايد.

از طرف ديگر، اتحاد نانوشته برخي از صاحبان ثروت و قدرت موجب گرديده تا عقلاني ترين سياست اقتصادي، يعني اختصاص سود به بخش توليد، ناديده گرفته شود و واردات کالاهاي بنجل چيني، تمامي صنايع خرد و بزرگ ما را تحت تاثير خود قرار داده و بيکاري به عنوان ام المفاسد اجتماعي؛ همچون اختاپوس، گريبان تک تک خانواده هاي شهر را بفشارد. جاي تاسف است که با اين همه دانشمند و پيشرفت در علوم مختلف استراتژيک، خلال دندان چيني در سفره ها، به ما نيشخند بزند. تاکيد بر توليد توليد توليد و تلاش براي هدايت منابع مادي و معنوي شهر به سوي توليدات کوچک ولي کاربردي و تشکيل هيئتي که تکنولوژي صنايع کوچک را شناسايي و در اختيار جونان مستعد اين شهر قرار دهد، مي تواند يک ازاولويت هاي ديگرفرماندار محترم و در راستاي اقتصاد مقاومتي باشد. تاکيد بر توليد باعث مي شود تا ثروت به جاي متراکم شدن در حسابهاي وارد کنندگان بزرگِ رانت خوارِ پايتخت نشين و نمک گير کننده مجلسيان، در سطح شهر و بين اقشار محروم ولي شايسته توزيع شود. در اين صورت مي توان اميدوار بود که معضل بيکاري و بسياري از آسيب هاي اجتماعي ديگر تلطيف شود ومردم اميدوارتر شوند.

حبیب اله قربانی