اشکِ بينالود بر دامن کوچه باغ ها
اشکِ بينالود بر دامن کوچه باغ ها

اشکِ بينالود بر دامن کوچه باغ ها گزارشي از سه معضل اصلي محيط زيست در نيشابور نيشابور، اين شهر زيباي خفته بر دامن بينالود که روزگاري به اعتدال هوايش، زيبايي و لطافت صبح گاهش، پر آبي قنات و جوي بارها و کوچه باغ هاي مثال زدني اش شهره بود؛ با بي توجهي مردم و بي […]

اشکِ بينالود بر دامن کوچه باغ ها

گزارشي از سه معضل اصلي محيط زيست در نيشابور

نيشابور، اين شهر زيباي خفته بر دامن بينالود که روزگاري به اعتدال هوايش، زيبايي و لطافت صبح گاهش، پر آبي قنات و جوي بارها و کوچه باغ هاي مثال زدني اش شهره بود؛ با بي توجهي مردم و بي برنامه گي مسئولان نسبت به مسائل زيست محيطي در آستانه ي تبديل شدن به شهري کويري قرار دارد. افزايش بي رويه جمعيت شهري و مهاجر پذير بودن، بي توجهي و سوء مديريت و سوء استفاده ها به ويژه در حوزه ي محيط زيست، نگاه ابزاريِ توسعه يِ غير پايدار در نبود طرح آمايش سرزمين؛ شرايط سختي را براي نيشابور رقم زده است.

ضمن سپاس فراوان از جناب آقاي دکتر احمد جعفرنژاد به خاطر بذل دانش و راهنمايي هاي موثر؛ در اين گزارش تلاش مي شود گوشه هايي از تخريب محيط زيست، فاجعه ي آب، آلودگي هوا و مشکلات منطقه ي شکار ممنوع در حوزه ي نيشابور و فيروزه را جهت آگاهي شهروندان و مخاطبان گرامي تقديم نمايم. باشد تا تلنگري باشد براي همه ي ما و به ويژه مسئولان محترم.

در کشور ما؛ علي رغم فرهنگ غني ايراني – اسلامي و توصيه هاي اکيد اجداد باستاني مان به پاک نگه داشتن آب، خاک و هوا؛ اما وضع به گونه اي ديگر است! در اين جا، علي رغم شرايط اقليمي خشک و آسيب پذير، محيط زيست هنوز به دغدغه ي مردم و بسياري از مسئولان تبديل نشده است و هر روز بايد خبرهاي نگران کننده اي را در اين خصوص بشنويم و يا بخوانيم.

نيشابور علاوه بر ويژگي هاي فرهنگي و تاريخي؛ جزو معدود شهرهاي ايران است که با فاصله ي جغرافيايي اندک؛ داراي سه چهر ه ي متفاوت و متنوعِ کوير، جلگه و کوه پايه است و به سبب قرار گرفتن بر دامن پر مهر بينالود، علاوه بر بهره مندي از فرصت هاي عظيم کشاورزي، باغداري، دامپروري؛ داراي پتانسيل و چشم اندازهاي در خور توجهِ طبيعي و اکو توريسمي – جذب علاقه مندان به طبيعت، کوهنوردي وکوير نوردي– است.

اما متاسفانه وضعيت محيط زيست آن، شرايطي بهتر از ساير نقاط ايران ندارد. توجه به صنعت توريسم و ايجاد بسترهاي مناسب براي آن، نيشابور را از توسعه ي مکانيکي و صنعتيِ پر درد سر، آلوده کننده، ناپايدار بي نياز مي سازد اما چه کنيم که متاسفانه مديريت ايلي، خويشاوند سالار وغير پاسخ گو برابر شهر، فضايي براي رشد و بالندگي نگذاشته است وامروز شهر خيام

حال و روز خوشي ندارد…

تخریب محیط زیست

1– تخريب در دامنه هاي بينالود

چشم اندازهاي زيبا و طبيعي نيشابور از ديزباد تا حصار، گرينه، دررود، خرو، بوژان؛ از رود تا غار، صومعه، ميرآباد،عيش آباد؛ از خانلق تا چهارباغ، حصارنو، درخت جوز، بار؛ در سرولايت زيبا و تاريخي بقيع، دزق، کليدر، چکنه، عاشق کوه، مارکوه، خدرشاه، بيدخان و پشته دوز و بسياري ديگر… همه و همه در معرض تجاوز انسان خودخواه و ستمگر بر روح و روانِ طبيعت قرار دارد. در غياب نظارت و دلسوزي مديران لايق و کاربلد و ناآگاهي مردم؛ برخي افراد ناآگاه، سودجو و منفعت طلب با تغيير کاربري دامنه هاي زيباي بينالود و احداث راه هاي دسترسي، ويلا و آلاچيق؛ به بدترين شکل ممکن به تخريب دامنه ها براي بهره برداري هاي شخصي مشغول هستند. نکته ي فاجعه بارتر اين که اکثر اين تغيير کاربري ها با حفر چاه هاي نيمه عميق و استخراج آّب؛ براي آبياري فضاي سبز و تامين آب استخر؛ يا احداث کانال هاي دريافت آب و بر هم زدن اکوسيستم همراه است.

2 (1)

از طرف ديگر برخي دامداران با چراي نابه هنگام و يا بي رويه ي دام ها در دامنه ها و يا چراي غير مجاز در نواحي حفاظت شده و مرتفع؛ پوشش گياهي اين مناطق و برخي گونه هاي کم ياب را نابود نموده و يا مي نمايند. برخي کوه پيمايان غير حرفه اي نيز رفتار درستي با طبيعت ندارند و صدمات جبران ناپذيري بر گونه هاي گياهي و جانوري وارد مي نمايند. وقوع سيلاب هاي مرگ بار به مانند سيلاب سال 1363 بوژان در اين شرايط دور از انتظار نيست.

2- تغيير کاربري زمين و فرسايش

شديد خاک

اگر بدانيم ميليون ها سال طول مي کشد تا فقط يک سانتي متر خاک به وجود آيد و يا به مانند مردم هلند و شيخ نشين هاي خليج فارس در حسرت يک کشتي خاک حاصلخيز ايران مانده باشيم! شايد قدر اين طلاي ناب نيشابور را بيشتر بدانيم. در نبود طرح آمايش سرزمين در کل کشور؛ نقشه ي راهي براي توسعه، جانمايي و توزيع مناسب امکانات ملي و منطقه اي وجود ندارد و يا ناقص اجرا مي شود. اين عامل در کنار بي توجهي و احتمالا همراهي برخي مديران، نبود قوانين پايين دستي روشن، برخي اعمال نفوذها و زمين خواري ها؛ سبب تغيير کاربري حاصل خيزترين زمين هاي نيشابور شده است.

اين فاجعه در مسير جاده ي مشهد و جاده ي نيشابور به فيروزه به وضوح قابل مشاهده است. تبديل اراضي حاصل خيز به کارخانه، بنگاه، توقف گاه کاميون و… منطقي به نظر نمي رسد. اين فجايع را چه کسي بايد پاسخگو باشد؟

3- دفن سنتي زباله در کال شور

امروز ديگر بايد نيشابور راکلان شهر دانست! البته کلان شهري که فقط توسعه ي فيزيکي و جمعيتي يافته است و به مقوله هاي ديگر توسعه از جمله دفع مکانيزه ي زباله ها توجهي نشده است. در اين بخش به مانند بسياري از بخش هاي ديگر همه چيز يا به حال خود رها شده و يا به شکلي کاملا سنتي انجام مي شود. زباله هاي معمولي، ساختماني، خطرناک بيمارستاني و کشتارگاه دام و طيور به صورت غير اصولي در حوزه ي کال شور دفن و يا حتي رها مي شوند. اين شيوه سبب ايجاد آلودگي هاي آبي خاکي و شرايط خاصي در اين منطقه شده است.

ازطرف ديگر تاسيس شهرک صنعتي جديد در حوزه ي کال شور شرايط را سخت تر از اين هم نموده است و برخي از اين شرکت ها با بي مسئوليتي تمام مبادرت به رها سازي و تخليه ي زباله هاي خود و تخريب گسترده ي محيط زيست نموده اند و مي نمايند. تاسف بارتر اين که طبيعت ظاهرا بي جان اين بخش از نيشابور که مي تواند در فصل پاييز و بهار جذب کننده ي شهروندان و گردشگران براي کوير نوردي باشد، هيچ پناهگاهي ندارد و مسئولان محيط زيست و منابع طبيعي از اين فاجعه يا بي خبرند و يا گرفتار…

2 (4)

4- تخريب گسترده ي تاق ها و خطر پيشروي شن ها

در سال 1350 براي تثبيت شن هاي روان و در امان ماندن نيشابور و سبزوار و برخي استان هاي ديگر از مصيبت هجوم ريزگردها، نوعي درختچه ي مقاوم به نام تاق از آسياي ميانه انتخاب و به صورت کمربندي از جنوب شرق نيشابور به طرف غرب در حوزه ي کال شور کاشته شد و قوانين سخت گيرانه اي براي حفاظت از آن وضع شد. اما امروز متاسفانه اين عمل سودمند نه تنها ناديده گرفته شده بلکه در غياب حمايت و مديريت موثر و آگاهانه و گاه سودجويانه برخي مديران در سال هاي حاکميت دولت مهرورز!؛ و با وجود ناآگاهي و حتي سودجويي برخي اهالي، چراي بي رويه ي دام و برداشت به عنوان هيزم؛ از اين کمربند ايمني نيشابور چيزي باقي نمانده است و بسياري از تاق زارهاي مصنوعي از بين رفته است! تا آن جا که در يازدهم بهمن ماه ،93 نيشابور شاهد وقوع طوفان شن مي شود و قطعا بايد همچون خوزستان منتظر شرايط وحشتناک تر و مرگ تدريجي نيشابور باشيم.

5- تغيير کاربري معدود باغ هاي باقي مانده ي شهر

اکثر سفرنامه نويسان اروپايي در دويست سال اخير از کوچه باغ هاي نيشابور، سر سبزي و تعادل آب و هوايي اين شهر سخن ها رانده اند. اما امروزه معدود باغ هاي باقي مانده ي اين شهر قرباني سودجويي برخي و بي برنامه گي و پول طلبي شهرداري شده است. شهرداري نيشابور و فيروزه و همه ي دغدغه داران اين دو شهر بايد فکري به حال معدود باغ هاي باقي مانده از جمله باغ افسانه اي نشاط نمايند . شوراي شهر و شهرداري ها نبايد تحت هيچ شرايطي اجازه ي تغيير کاربري براي اين باغ ها صادر نمايد و حتي لازم است تدبيري براي خريد اين باغ ها و تبديل آن به باغ موزه ها و اماکن تفريحي بنمايند.

2 (5)

ب: فاجعه ي آب در نيشابور

1- برداشت بي رويه و نشستِ دشت نيشابور و فيروزه

تلاش ايرانيان در دوره ي باستان براي آلوده نکردن آّب و احداث قنات؛ امروزه مورد ستايش بسياري از کارشناسان و صاحب نظران غربي است هر چند ما ايرانيان اين رسوم نيکو را به کناري نهاده ايم! و با حفر بي رويه ي چاه هاي عميق و نيمه عميق؛ مجاز و غير مجاز! محدود آب هاي شيرينِ زير زميني ذخيره شده طي ميليون ها سال را چوب حراج مي زنيم و کک مان هم نمي گزد!

در حالي که بهترين حالت براي بهره برداري از منابع آب زيرزميني فسيلي که در طي ميليون ها سال بوجود آمده اندساليانه 20% است؛ در بين تمام کشورهاي جهان؛ تنها مصر با 46% و ايران با 80% بهره برداري از اين آب ها(120ميليارد متر مکعب)، وضعيتي خطرناک راايجاد کرده اند! . جالب تر اين که در کشوري مثل آمريکا از 45 سال پيش احداث سد ممنوع شده است و احداث قنات به عنوان بهترين شيوه ي استخراج آب از منابع زير زميني توصيه مي شود. اين در حالي است که در ايران سابقه ي 3500 ساله در احداث قنات به کناري نهاده شده و بدون توجه به محدوديت آب هاي زير زميني؛ تکنولوژي قديميِ آمريکايي حفر چاه عميق بي مهابا به خدمت گرفته شده ! قنات ها را خشکانده ايم و تيشه به ريشه ي خودمان مي زنيم.

نيشابور هم از اين قاعده مستثني نبوده و علي رغم وجود قنات هاي متعدد؛ امروزه در دشت نيشابور بيش از 1500 چاه عميق «مجاز» و «بيش از اين تعداد(!)» چاه عميق و نيمه عميق «غير مجاز» وجود دارد که همگي به غارت آب هاي زير زميني مشغول هستند. اگر دبي آب اين حدود چهار هزار چاه مجاز و غير مجاز را به صورت ميانگين فقط 4 اينچ در نظر بگيريم؛ تقريبا رودخانه اي با 80 مترمکعب در ثانيه (80 هزار ليتر در ثانيه) مي شود که از دل زمين فقير از آبِ نيشابور خارج مي کنيم و بي رحمانه بيش از 50 درصد آن را هدر مي دهيم. در نتيجه ي اين تهاجم بي خردانه علاوه بر خشک شدن قنات هاي چند صد ساله؛ افت شديد سطح رطوبت و کويري تر شدن طبيعت نيشابور؛ سبب نشستِ دشت نيشابوردر منطقه ي جيلو ودر شهرستان فيروزه در توزنده جان شده است.

2- بي توجهي به تغذيه ي سفره هاي آب زير زميني

يکي از اقدامات خوب دولت هاي هاشمي و خاتمي علي رغم ارزاني نفت، اختصاص بودجه هاي قابل توجه براي طرح هاي آبخيزداري بود. اين طرح ها به مانند بسياري اقدامات علمي ديگر در دوره ي نامحمود دولت اصولگرا و عدالت محور به فراموشي سپرده شد و يکي از ساده ترين نتايج آن فقر بيشتر آب هاي زير زميني بوده است.

3- آلودگي آب ها

آلودگي آبهاي نيشابور البته جدا از وضعيت آن در ايران نيست؛ اما اين آلودگي در دو بخش آب هاي کشاورزي و صنعتي اتفاق افتاده و يا مي افتد:

استفاده ي بي رويه از سموم دفع آفات و کودهاي شيميايي علاوه بر آلودگي ميوه و سبزي نيشابور-که آن ها به کانون هاي توليد بيماري به ويژه سرطان تبديل نموده است – سبب آلودگي جدي آب هاي جاري و حتي زير زميني نيشابور به نيترات و برخي مواد شيميايي مورد استفاده در کودهاي كشاورزي شده است و ظاهرا تا کنون هيچ گونه آموزش و تدبيري براي جلوگيري از آن انديشيده نشده است.

در بخش صنعت نيز علي رغم تدبير انديشيده شده براي ايجاد شهرک هاي صنعتي، متاسفانه براي تصفيه ي پساب هاي صنعتي اقدام موثري انجام نشده است و تقريبا جاي جاي دشت نيشابور به شکلي متاثر از اين پساب هاست که به دليل دارا بودن فلزات سنگين و ديگر عناصر آلوده کننده ي آب و خاک نقش مهمي در گسترش بيماري ها داشته و دارد. نمونه ي بارز اين آلودگي در شهرک صنعتي خيام قابل مشاهده است.

از جمله صنايعي که با گسترش روزافزون خود محيط زيست را تحت تاثير قرار داده است، صنعت فولاد سازي مي باشد. هم زمان با توليد فولاد عوارض جانبي متنوع از جمله سرباره، گرد و غبار، لجن، ورق هاي پوسته شده و لايه هاي اکسيدي توليد مي شوند که سرباره، بيشترين حجم اين محصولات را به خود اختصاص مي دهد. معمولا عناصر سنگين مانند نيكل كرم و سرب در سرباره ها وجود دارد و در صورتي که راهکار مناسبي جهت بازيابي مجدد سرباره هاي انبار شده اتخاذ نشود، به مرور زمان و با افزايش غلظت عناصر فوق در منابع آب زير زميني، اين امکان وجود دارد که شاهد بحران زيست محيطي در محدوده هاي كارخانه فولاد باشيم.

توضيح اين که فلزات سنگين يا سمي شامل : جيوه، نيكل، سرب، ارسنيك، كادميوم، آلومينيوم، پلاتين و مس، که به شكل فلزي در بدن مورد استفاده بيولوژيكي قرار نمي گيرند، مي توانند مستقيماً با مختل كردن عوامل مغزي و عصبي بر رفتارها اثر بگذارند.

ج: زيستگاه هاي جانوري حفاظت شده و شکار غير مجاز:

دشت نيشابور به ويژه تاق زارهاي منطقه ي عشق آباد و دامنه هاي بينالود؛ در گذشته زيستگاه گونه هاي مختلف جانوري به ويژه قوچ، کل و آهو بوده است. اما امروزه به دليل خشک سالي هاي پياپي، کمبود نيرو و امکانات، شکار غير مجاز و به ويژه در سايه ي کم توجهي مسئولين؛ جمعيت وحوش ايران و از جمله نيشابور کاهش چشم گيري يافته است و زنگ خطر براي همه به صدا در آمده است. اميدواريم به جايي برسيم که شايعاتي نظير« دخالت برخي شکاربانان در شکار حيات وحش» را ديگر نشنويم و اين ضرب المثل آويزه ي گوشمان باشد که «فرهنگ هر ملت را از رفتار آن ها با حيوانات مي توان شناخت».

برخي راهكارها جهت جلوگيري از گسترش آلودگي هاي زيست محيطي

1-گسترش و توسعه مكان هايي جهت تفكيك زباله هاي خانگي، صنعتي و بيمارستاني.

بسياري از زباله هاي توليدي قابل بازيافت هستند. (اصطلاح طلاي كثيف به ارزش زباله ها اشاره دارد) و در صورت تفكيك به چرخه توليد برمي گردند. بطري هاي يك بار مصرف، ظروف پلاستيكي حاوي مواد شوينده و مواد غذايي و…، كاغذ از اين جمله مواد هستند.

لازم به ذكر است باطري هايي كه در انواع وسايل و لوازم خانگي مورد استفاده قرار مي گيرند معمول ترين پسماند سمي در خانه ها هستند آنها حاوي فلزات سنگين مانند كادميوم، سرب و نيكل هستند و زماني كه وارد زباله هاي معمولي مي شوند به تدريج اين مواد آز آنها نشت كرده و وارد خاك و آبهاي زير زميني مي شوند.

در سطح شهر و مكان هاي ييلاقي و تفريحي مي توان با قرار دادن مخازن و يا سطل هاي مخصوص زباله هاي مختلف در تفكيك زباله ها مشاركت نمود.

2- افزايش اطلاعات عمومي مردم در رابطه با تركيبات موجود در زباله هاي خانگي و تشويق جهت تفكيك زباله ها

3-گسترش سازمان هاي غير دولتي (NGO= Non Governmental Organization) در سطح شهرستان جهت افزايش سطح اطلاعات عموم در اين خصوص و مشارکت آن ها در گسترش فرهنگ پاک زيستن

4- ارايه ي كمك هاي مالي جهت طرح ها و پايان نامه هاي مرتبطِ زيست محيطي

5- حمايت دولتي از توليدات كشاورزي و دامي ارگانيك جهت كاهش مصرف سموم كشاورزي و كودهاي شيميايي

6- نظارت مستمر بر كارخانجات صنعتي و توليدي و بررسي وضعيت آلاينده هاي موجود در خروجي مواد زايد آن ها البته پر واضح است اجراي هر گونه طرحي بدون توجه به مردم و بالا بردن فرهنگ زيستي و توجه به محيط زيست ابتر است. نبايد از نقش يکايک شهروندان در جلوگيري از وقوع بحران غافل بود. پر واضح است اين مهم جز در سايه ي آموزش مستمر ممکن نيست.

 

رضا مهرداد