نيشابور گرفتار فتنه ترکانِ غُز
نيشابور گرفتار فتنه ترکانِ غُز

نيشابور گرفتار فتنه ترکانِ غُز 900 سال قبل و در سال 536 هجري اتسز خوارزمشاه براي مدت يکسال نيشابور را از سلجوقيان گرفت و نام طغرل را از خطبه برانداخت و مردم نيشابور به نام وي خطبه خواندند.(1)هنوز چندي از تسلط يکساله ي اتسز خوارزمشاه به نيشابور نگذشته بودکه فتنه غز، بر نيشابور ساية مخوف […]

نيشابور گرفتار فتنه ترکانِ غُز

900 سال قبل و در سال 536 هجري اتسز خوارزمشاه براي مدت يکسال نيشابور را از سلجوقيان گرفت و نام طغرل را از خطبه برانداخت و مردم نيشابور به نام وي خطبه خواندند.(1)هنوز چندي از تسلط يکساله ي اتسز خوارزمشاه به نيشابور نگذشته بودکه فتنه غز، بر نيشابور ساية مخوف خود را گسترانيد و نيشابور را به خرابي کشاند و آثار فرهنگ و تمدن اين کلان شهر جهان اسلام را به باد غارت داد که در تواريخ مختلف از اين حادثه شوم و غم انگيز نقل هاي زيادي شده از جمله ابن اثير در کتاب الکامل خود آورده که «…پس از شکست سنجر از غزها، آن ها در نيشابور مردي را به سمت والي منصوب ساختند که بر مردم باج و خراج سرانه ي بسيار بست و براي پول گرفتن ستم ها روا مي داشت و مردم را مضروب مي ساخت. در بازارها سه جوال آويخت و گفت: مي خواهم که اين جوال ها از طلا پرشود، مردم شورش کردند او و افرادش را کشتند.غزان درصدد تلافي برآمدند و به نيشابور تاختند و وارد شهر شدند و شهر را به نحوي ظالمانه غارت کردند و آن را چنان کوبيدند که با زمين هموارگرديد.اهالي نيشابور را از کوچک و بزرگ به قتل رسانده و شهر را آتش زدند. همه قاضيان و علما را کشتند…و به قدري در کشتار خود زيادروي کردندکه گمان بردند احدي را زنده نگذاشته اند.کشته شدگان دو محله را شمارش کردند و فقط تعداد مرداني که به قتل رسيده بودند به پانزده هزار تن بالغ مي گرديد. سواي زنان و کودکان، غزان زنان و کودکان را به اسارت بردند و اموال مردم را گرفتند. بيشتر اهالي به مسجد جامع منيعي پناه بردند و اجتماع کردند غزان آن جا را نيز در حلقه محاصره گرفتند، مردم درجلوگيري ازورودشان عاجز شدند، لذا غزان وارد مسجد گرديد و تا آخرشان را به قتل رساندند. در اين حمله بسياري از پيشوايان علما و نيکوکاران شهر را از دم تيغ گذراندند.»(2)

غزها علاوه بر تخريب جامع منيعي و آتش زدن کتابخانه ي آن، مسجد مطرز را هم که نزديک بازار بود و از چوب هاي مدهون ساخته شده بود به آتش کشيدند به طوري که شهر از شعلة آتش آن روشن گشت و غزان تا صبح به قتل و غارت و اسيرکردن مردم مشفول بودند.(3)

در اين حمله ي وحشيانه ي غزان، بسياري از پيشوايان علما و نيکوکاران شهر از دم تيغ گذرانده شدند از جمله کساني که در اين حادثه غم انگيز به قتل رسيد، محمد بن يحيي فقيه شافعي نيشابور بود که در زمانه خود نظير نداشت ديگر از کساني که به قتل رسيدند زاهد عبدالصمداکاف و احمد بن حسين کاتب نوه ي قشيري و ابوالبرکات فراوي و امام علي صباغ متکلم و احمد بن محدبن حامد و عبدالوهاب ملقابادي و قاضي صاعد بن عبدالملک بن صاعد و حسن بن عبدالحميدرازي و…را بايد نام برد.(4)

پس از پايان يافتن حمله غزان، نيشابوريان گرفتار قحطي و گرسنگي شدند و کسانيکه از دست غزها جسته بودند به دام مرگ افتادند و کساني هم که باقي ماندند،گرفتار اختلافات داخلي شيعه و سني و کراميه شدند و به جان هم افتادند.

در واقعه حمله غزان و سپس اختلافات داخلي و جنگ هاي مذهبي و سوء استفاده گروه هاي تبهکار و دزد و ولگرد و فاسد، مساجد و مدارس و کتابخانه ها غارت شد و ويران گرديد.(5)

پس از اين حوادث تلخ، ملک مويد آيبه که يکي از قدرتمندترين غلامان سنجر سلجوقي و از مماليک بود نيشابور را بگرفت و شادياخ را مرمت کرد و آلاتي را که در شهر از چوب و آجر مانده بود به شادياخ بردند و بعد از دو سه سالي نيشابور بدان مجموع وآراستگي گرديدکه هيچکس محلة خود را نمي شناخت.(6)

منابع:

1- ر.ک: راوندي، راحه الصدور و آيه السرور، ص174

2- ابن اثير، الکامل ،ج20،صص 249-250و نيز رک: ظهيرالدين نيشابوري، سلجوق نامه ص56

3-مولف نامعلوم، مجمل التواريخ والقصص،صص7-526و نيز راوندي ،راحه الصدور،ص483

4- ظهيرالدين نيشابوري،سلجوق نامه،50-51و راوندي ،راحه الصدور،ص483 به بعد وابن اثير ، الکامل،ج21،ص244-243

5- حافظ ابرو، جغرافياي حافظ ابرو(قسمت ربع خراسان)ص63

6- راوندي، راحه الصدور و آيه السرور،ص182 ونيز ظهيرالدين نيشابوري،سلجوق نامه،ص71

نعمت اله صادقی