شب وحشت در بلوار فضل
شب وحشت در بلوار فضل

شب وحشت در بلوار فضل استفاده مهاجمين از انواع سلاح هاي گرم و سرد * شش مجروح نتيجه نزاع مسلحانه خياباني * کسبه محل کرکره ها را پايين کشيدند *وخامت حال يک مصدوم و اعزام وي به مشهد در آخرين دو شنبه شب، از ماه سرد وخشن دي ،( 29/10/1393) حدود ساعت 20، ساکنان و […]

شب وحشت در بلوار فضل

استفاده مهاجمين از انواع سلاح هاي گرم و سرد

* شش مجروح نتيجه نزاع مسلحانه خياباني

* کسبه محل کرکره ها را پايين کشيدند

*وخامت حال يک مصدوم و اعزام وي به مشهد

در آخرين دو شنبه شب، از ماه سرد وخشن دي ،( 29/10/1393) حدود ساعت 20، ساکنان و عابرين سواره و پياده ي بلوار فضل – مقابل پمپ گاز- شاهد حادثه اي نه چندان کم سابقه، در نيشابور بودند. در اين نزاع دسته جمعي حدود 15 نفر عمدتا جوان ، مسلح به انواع سلاح سرد(قمه، تبر،ميله ي بارفيکس) و گرم(اسلحه ي شکاري) ناگهان با يکديگر درگير شدند. بنا به گفته ي شاهدان عيني در ابتدا جدال لفظي سرنشينان دو دستگاه خودرو سواري که – گويا داراي اختلافات قبلي بودند – با شليک و مجروح شدن يکي از طرفين همراه بود سبب ورود افرادي که با ادوات گوناگون آماده درگيري بودند، صورت وحشيانه اي به خود مي گيرد. شدت درگيري به حدي بوده است که براي دقايقي حرکت خودروها در بلوار متوقف مي شود. کسبه ي محل، عابربن و سرنشينان خودروهاي عبوري شدت درگيري را رعب آور، وحشتناک و وحشيانه توصيف مي کنند تا ان جا که براي لحظاتي کسبه ناچار به پايين کشيدن کرکره ي مغازه ها مي شوند. در نتيجه ي اين درگيري شش نفر مجروح شدند که گويا مهاجمين خود پنج نفر از آنان را از صحنه دور مي کنند. حال يکي از مصدومين به شدت وخيم گزارش شده است و جهت ادامه ي مداوا به مشهد اعزام شده است.

شاهدان اين نزاع دسته جمعي که بلافاصله با پليس 110 تماس گرفته بودند در گفتگو با خيام نامه از تاخير پليس و اورژانس براي حضور در صحنه گله مي کردند. هر چند رييس پليس شهرستان اين موضوع را رد کرد و از حضور به موقع نيروهاي تحت امر خود در صحنه ي درگيري خبر داد و گفت: به محض گزارش شهروندان مني بر وقوع نزاع دسته جمعي نيروهاي تحت امر وي به سرعت در محل حاضر اما به دليل ازدحام جمعيت و توقف خودروها ناچار به شليک هوايي براي کنترل اوضاع شدند. حسيني از خانواده ها و ريش سفيدان خواست در جهت کنترل جوانان دقت بيشتري داشته باشند. وي بازداشت ده نفر در خصوص اين نزاع را تاييد کرد و از تدابير پليس براي دستگيري بقيه سخن گفت.

تحليل خبر:

شايد بتوان ادعا نمود که خشونت در شهر ما ديگر يک حادثه و يا پديده نيست! بلکه ويروسي است که به سرعت در حال توليد و تکثير است! به عنوان يک رسانه ي مسئول براي چندمين بار به همه – مردم و مسئولان- هشدار مي دهيم که اگر امروز به فکر اين ديار «مغول زده» و «خشونت زده» نباشيد فردا بسيار دير است. خيام نامه به سهم خود به ويژه در ساليان اخير بدون در نظر گرفتن برخي مصلحت هاي ساختگي ، پرده پوشي هاي رايج و علي رغم برخي نامهرباني ها و تهمت ها، با درج اخبار اين حوادث تلخ – نزاع گرماب با دو کشته و چندين زخمي، درگيري بار با يک کشته، نزاع دسته جمعي بلوار سروستان با چند زخمي، قتل شهرک انديشه و ….، و البته پوشش ندادن بسياري از اين درگيري ها به دليل مطلع نشدن مثل- نزاع دسته جمعي سي متري طالقاني، اسحاق آباد و …؛ تلاش نموده توجه افکار عمومي مردم و مسئولان را به اين فاجعه که در زير پوست شهر در حال تکثير است، جلب نمايد. چنانچه قبلا نوشته ايم و باز هم مي نويسيم؛ جامعه و به ويژه شهر ما به طرز غير قابل باوري خشن شده است. پديده هاي اجتماعي از جمله خشونت ؛ چند متغيرههستند که به برخي اشاره مي نماييم:

يکم: جامعه ي ايران به عنوان جامعه اي که ارزش هاي سنتي و مدرن در آن بيش از يکصد سال است که در حال نزاعي ديرينه هستند؛ آستانه ي تحملش را از دست داده است. اعضاي اين جامعه زبان مشترکي براي گفتگو ندارند. در درون کوچک ترين جزء اين جامعه- خانواده- زبانِ مشترکي ديده نمي شود و خشونت در درون آن توليد و بازتوليد مي شود. شيوه ها و محتواي آموزشي ما در مدارس متناسب با نيازهاي امروز فراگيران نيست، مهارت هاي زندگي و لذت بردن از آن را به نو نهالان نمي آموزد. آنان گاه به شدت خودخواه و ظالم و شايد افسرده و مظلوم بار مي آيند.

دوم: صاحبانِ تريبون ، رسانه، منبر و خطابه به شدت متاثر از فضاي سياست زده ي جامعه شده اند. موعظه، پند، اندرز واخلاق يا به حاشيه رانده شده است و يا گويندگانش چنان بي عمل شده اند که شنوندگان چونان داستاني تکراري از شنيدنش خسته شده اند. قرائت هاي خشن از دين غلبه يافته است و از گفتگو و مدارا چيزي بر جاي نمانده است. صداي نلسون ماندلاهاي ايران در اين هياهو گم شده است و خبري از عطوفت،گذشت، مهرباني، انسان دوستي نيست و کسي نيست که فرياد برآورد» مي بخشم اما فراموش نمي کنم».

سوم: قانون به عنوان پديده اي مدرن و حل و فصل کننده ي بسياري از اختلافات به راحتي نقض و يا به حاشيه رانده مي شود و يا اگر اجرا مي شود صرفا براي ضعفاست و اقويا را با آن کاري نيست. قانون شکنان در عبور از قانون جري شده اند و قانون مداران اميدواري زيادي براي رسيدن به حقوق خود با تمسک به قانون ندارند. هر دو براي رسيدن به مطالبه ي خود راهي به جز قانون مي جويند و تلاش مي کنند خود قاضي و اجرا کننده حکم باشند.

چهارم: هنر صيقل دهنده ي روح و روان انسان هاست، انسانِ جامعه ماشيني پس از ياد خدا، به شدت نيازمند صيقل خوردن در دامن هنر و هنرمند است تا روح آزرده اش آرامشي يابد. آنان که افتخارشان بستن و جمع کردن محافل قانوني هنر و مو سيقي است، گناه نابخشودني مرتکب شده و مي شوند. بياييد با احترام به قانون غارغ از کج سليقگي ها اجازه دهيم بخشي از انرژي و وقت جوانان در محافل فکري ، فرهنگي و ادبي صرف شود تا نگران کاهش سن ارتکاب جرم نباشيم.

پنجم : فراتر از عوامل کلي اين معضل که به برخي از آن ها اشاره شد؛ نيشابور شهر و ديار مغول زده ي است که داراي پتانسيل هاي گوناگون ملي و حتي جهاني است. شهري که روزگاري به صفت فرهنگ و ادب شناخته مي شد؛ امروز به يکي از جرم خيز ترين شهرهاي ايران تبديل شده است. شايد بتوان اين وضعيت را نتيجه ي سوء مديريت ها دانست.

تنوع و اعتدال آب وهوايي، موقعيت جغرافيايي و قرار گرفتن بر سر چهارراه تمدن، تنوع قومي، ديني ومذهبي(در گذشته اي نه چندان دور)، پتانسيل هاي اقتصادي و انساني و فرهنگي، زيستگاه هاي وحوش و وجود معادن گوناگون و … فرصت هاي بي نظيري را در اختيار اين مردمان و مديران اين شهر قرار داه است. از طرف ديگر نيشابور شهر تضادهاست که در يک سوي آن خيام با آن انديشه هاي جهان شمول خفته است و در سوي ديگر فضل بن شاذان و در اين ميان مردماني که از سرچشمه هاي فکري آنان سيراب شده و مي شوند و اين فرصتي عظيم است اگر بدانند.

ضمن احترام به شخصيت حقيقي همه ي آنان که به اندازه ي توان خود براي نيشابور تلاش کردند ، مي کنند و يا خواهند کرد؛ در طول ساليان پس از انقلاب – به جز اندک سالياني – علي رغم استعدادهاي پر شمار اين شهر کهن، کساني بر مصدر حوزه هاي مختلف اين شهر تکيه زده اند که از درک، شناخت و توانايي لازم براي اداره ي اين ديار برخوردار نبوده اند.

متاسفانه به دليل حاکميت آدم هاي کوچک بر اين شهر بزرگ، فرصت ها يکي پس از ديگري از دست رفته و مي رود. سيطره ي برخي کساني که انديشه شان هيچ گاه از نوک بيني شان فراتر نرفته و نخواهد رفت! اين شهر را دچار نابساماني هاي فراوان نموده است. کساني که حضور انسان هاي توانمند را بر مصدر امور، سبب افول قدرت پوشالي خود مي بينند ، به دليل کوچک بودن، هميشه سعي کرده اند از رشد و بالندگي نيشابور جلو گيري نمايند. بي ساماني مديريت سياسي شهرستان در ساليان اخير و امروز نمونه ي بارزي بر اين مدعاست. جالب اين که هزينه ي رفتار هاي غلط آقايان در انتصاب مديران ضعيف را همين مردم شريف مي پردازند که گسترش خشونت، بيکاري،اعتياد و … از جمله ي آنهاست.

نوشته شده توسط : رضا مهرداد