زندگي عشق است
زندگي عشق است

زندگي عشق است « فراگيري عشق به خويشتن، بزرگترين عشق هاست» دوستان خوبم سلام .در ستون صداي مردم شماره 215شهروند گرامي فرموده بودند «لطفا يک ستون مشخص و مرتب در هفته نامه را به تربيت اجتماعي، رفتارهاي درست و فرهنگ درست زندگي کردن در جامعه اختصاص دهيد .خيام نامه هم در ذيل اين پيام از […]

زندگي عشق است

« فراگيري عشق به خويشتن، بزرگترين
عشق هاست»

دوستان خوبم سلام .در ستون صداي مردم شماره 215شهروند گرامي فرموده بودند «لطفا يک ستون مشخص و مرتب در هفته نامه را به تربيت اجتماعي، رفتارهاي درست و فرهنگ درست زندگي کردن در جامعه اختصاص دهيد .خيام نامه هم در ذيل اين پيام از خوانندگان و دوستاني که دستي بر قلم دارند تقاضاي ياري کرده بود.ديدن اين مطلب ،تقاضاي شفاهي دوستاني که نسبت به بنده لطف دارند و حوادث ناخوشايند اخير باعث شد بار ديگر افتخار حضور در ستون راه زندگي را پيدا کنم .هرچند در مدت غيبت بنده به علت مشغله زياد، اساتيد روان شناسي و جامعه شناسي بهتر از من به اين گونه موضوعات پرداخته اند. به هرحال اميدوارم بتوانم قدمي کوچک در مسير اهداف آگهي بخش نشريه بردارم.

در اولين شماره از اين مطالب مايلم به سراغ خود «زندگي « بروم. فرصتي که براي هرکدام از ما ايجاد شده است تا بهترين بهره را از آن ببريم.براي داشتن اقامتي خوش و خاطره انگيز در اين سيّاره، بايد آماده باشيم تا موانعي را از سر راه برداريم و تلاش خاص خود را صرف ديدن، بودن و نزديک شدن به مردم کنيم.هيچ کس نمي تواند به تنهايي از عهده زندگي برآيد چراکه انسان موجودي اجتماعي است و نياز به تعامل با ديگران دارد.شيريني زندگي از تقسيم کردن تجربه هاست .بيشترين لذت زندگي و با ارزش ترين لحظات آن، غالبا با مردم مي گذرد.بزرگترين آموخته هاي ما از بودن با ديگران نشات گرفته است.

شايد شما هم همسايگاني داشته ايد که هيچ وقت با شما حرف نمي زدند و بنابراين شما هم با آنها حرف نمي زديد و با خود نتيجه گيري کرديد که آنها آدم هاي خشک و مغروري هستند.هربار که در کوچه و خيابان با هم روبرو مي شديد آنها ابرهاي آسمان را نگاه مي کردند و شما کاشي هاي پياده رو را مي شمرديد! سرانجام پس از مدتي کسي رابط آشنايي شما شد و از آن پس تبديل به دوستاني صميمي شديد.اغلب آدم ها فاقد اعتماد به نفس لازم هستند، وقتي خود را در آيينه نگاه مي کنيد ممکن است کاملا بي آزار به نظر برسيد، اما فريب اين ظاهر بي آزار را نخوريد.ممکن است شما ديگران را بترسانيد و آنها را عصبي کنيد.

ما بايد از تاثيري که بر ديگران به جا مي گذاريم آگاه باشيم و خود را آماده سازيم که کاري در اين رابطه انجام دهيم.راهي که براي رسيدن به اين خودشناسي وجود دارد صحبت کردن با دوستي است که واقعا به او اعتماد داريد.کسي که مي دانيد شما را سرزنش نمي کند. از او بپرسيد «برخورد من چگونه است؟» به او بگوييد که علاقمند به اصلاح خود هستيد و بفهمانيد که صداقت کامل او را مي خواهيد.انسانهاي کامل داراي خود آگاهي خاصي هستند که آنها را محبوب ديگران مي سازد و ازاين روست که حضرت علي(ع) مي فرمايد:((هرکس خود را بشناسد،خداي خود را شناخته است)) پس از آنکه خود را شناختيد بايد عاشق خود شويد.اگر مي خواهيد سرنوشت خود را عوض کنيد بايد به اين نکته ايمان بياوريد که:فراگيري عشق به خويشتن، بزرگترين عشق هاست.قبل از آنکه بتوانيد به ديگران عشق بورزيد بايد خود را دوست داشته باشيد و اين امر کاملا متفاوت از خود خواهي است.وقتي عاشق خود نباشيم بيش از اندازه از خود انتقاد مي کنيم و در نتيجه نسبت به کساني که عملکرد بهتري از ما دارند حسادت کرده، موجب آزار آنها مي شويم.

هرکدام از ما انسانهاي منحصر به فرد هستيم و بايد بدانيم که مقايسه کردن خود با ديگران يک دام است زيرا هميشه ديگراني وجود دارند که با استعدادتر، ثروتمند تر،باهوش تر و محبوب تر از ما هستند.لازم است همواره به خود يادآوري نماييم که :من بي عيب و نقص نيستم اما با توجه به دانش و استعداد خود به بهترين نحوي که
مي توانم عمل مي نمايم.تلاشم در جهت بهتر شدن است اما خودم را همين گونه که هستم مي پذيرم و از زندگي لذت مي برم.

به قول سهراب(( زندگي جيره مختصري است مثل يک فنجان چاي و کنارش عشق است مثل يک حبه قند، زندگي را با عشق نوش جان بايد کرد))…..سعادتمند باشيد

نویسنده :عبداله سیرجانی