چرايي رويگرداني مردم اروپا از دين رسمي وحکومتي
چرايي رويگرداني مردم اروپا از دين رسمي وحکومتي

چرايي رويگرداني مردم اروپا از دين رسمي وحکومتي اطاعت از پاپ شرط ورود به بهشت در شماره هاي قبل در مورد چرايي روي گرداني مردم اروپا از دين رسمي وحکومتي در شاخص هاي مذهبي و تا قسمتي اقتصادي بيان شد. در زمينه ي اقتصادي عنوان گرديد که يکي از راه هاي درآمد اربابان کليسا و […]

چرايي رويگرداني مردم اروپا از دين رسمي وحکومتي

اطاعت از پاپ شرط ورود
به بهشت

در شماره هاي قبل در مورد چرايي روي گرداني مردم اروپا از دين رسمي وحکومتي در شاخص هاي مذهبي و تا قسمتي اقتصادي بيان شد. در زمينه ي اقتصادي عنوان گرديد که يکي از راه هاي درآمد اربابان کليسا و وابستگان آن ، در اختيار داشتن توليت آرامگاههاي قديسان و ايجاد آرامگاههاي جديد براي حواريون (تعداد حواريون مسيح دوازده نفر بود و بالطبع بايد دوازده آرامگاه از آنان موجود و باقي باشد در حالي که فقط در اسپانياي قرون وسطي ،هيجده آرامگاه براي حواريون وجود داشت) و کسب درآمد سرشار از طريق برگزاري مراسم ادعيه خواني، جمع آوري نذورات، پياده رفتن هاي طولاني براي رسيدن به آرامگاههاي قديسان و حواريون، پذيرش زائرين، اخذ عشريه، غسل تعميد، مراسم سوگواري، فروش برگه هاي آمرزش نامه ، فروش قبوراطراف اماکن به اصطلاح مقدس و متبرک و … را مي توان برشمرد. همچنين با تبليغات فراوان کليسا بر روي اذهان مردم، اين موضوع را به آنان القاء مي نمودند؛ علاوه بر همه ي پولهايي که با عناوين مختلف به کليسا و آرامگاه قديسان پرداخت مي کنند، براي قبولي بيشتر طاعات ، عبادات و رفتن به بهشت ، بخشي از زمين هاي خود را وقف کليسا يا آرامگاه قديسان نمايند. بدين صورت بعد از گذشت چند دهه، بيشتر زمين هاي يک منطقه يا ناحيه متعلق به کليسا و پاپ وکشيش هاي وابسته به آن مي شد. به عنوان مثال از مجموع زمين هاي کشور فرانسه در اواخر قرن پانزدهم ميلادي، بيش از يک چهارم زمين ها، تحت اختيار کليساها و وکشيش ها واسقف ها وپاپ ها بوده و بيشتر مردم طبقات فرودست جامعه در حکم رعيت وابسته به زمين در خدمت اربابان کليسا و اربابان زمين دار بودند. البته وابستگان کليسايي براي سه چهارم زمين هاي باقي مانده بي کار ننشسته و با تدابير خاص ، تمام تلاش خود را به کار برده تا هر جا منفعت اقتصادي وجود دارد به شکلي بر آن تسلط داشته ؛ در صورت هر گونه مخالفت با آنان از سوي صاحبان آن ، با ارعاب و تهديد به تکفير صاحب آن ملک يا کارگاه؛ در سود آن شريک شوند.

در تشکيلات کليسا ، کليساي هر روستا ، کوچکترين واحد اقتصادي به شمار آمده و بخشي از املاک روستا به مرور زمان تحت سلطه ي کليسا و اسقف نشين آن در مي آمد. آن قدر اربابان و مبلغان کليسا در تصاحب اموال مردم و جمع آوري ثروت از خود حرص و ولع نشان داده و به آن پرداختند که بحراني در ماهيت اين گروه وابسته به کليسا به وجود آمد؛ که اينها زمينداران بزرگ هستند يا کساني هستندکه هدفشان ترويج و ارائه دين و اخلاق در بين مردم است؟! در نتيجه ي اين گونه عملکردها ، سطح اخلاق روحانيت و به تبع آن مردم فرو کشيد و رسالت ديني کليسا در معرض نابودي قرار گرفت. بطور نسبي بيشتر اربابهاي بزرگ زميندار ، يا وابستگان کليسا بودند يا به آنان وابستگي کامل داشته ويک رابطه ي پنهاني بسيار قوي و پشتيباني کننده ي دو طرفه بين اربابان زمين و اربابان کليسا وجود داشت.

کليسايي که قرار بود اخلاق و رفتاراربابان زميندار را با مردم کنترل معنوي کرده و از ستم آنان بر مردم جلوگيري نمايند، به روش هاي گوناگون مردم را بيشتر به سکوت ، سکون و اطاعت در برابر اربابان ( کليسا و زميندار) سوق مي داند. به مردم القاء کرده بودند، اگر در اين دنيا سختي ، عذاب و بدبختي مي کشند در صورت تقليد ، پيروي و اطاعت از فرمايشات مقام پاپ وخدمت گزاران کليسا، درهاي بهشت در آن دنيا به روي آنان گشوده خواهد شد.

ادامه در بخش پنجم

منابع

تاريخ سده هاي مياني – دنسکوي و آگالييبووا

تاريخ تمدن جلد 1 – هنري لوکاس

علل گرايش به ماديگري – مرتضي مطهري

تاريخ تمدن جلد 4 بخش اول – ويل دورانت

Javadhoseini2009@gmail.com

جواد حسینی