ازآن سيلي ولايت پرصدا شد
ازآن سيلي ولايت پرصدا شد

ازآن سيلي ولايت پرصدا شد از آن روز که مجلس شوراي ملي در بهارستان داير شد و نمايندگان ملت بر روي صندلي هاي مجلس نشستند که کار ملک را به سامان رسانند تا امروز که نمايندگان، نماينده اي را از پشت تريبون به پايين کشيده اند؛ بهارستان داستان ها وسيلي ها به خود ديده است. […]

ازآن سيلي ولايت پرصدا شد

از آن روز که مجلس شوراي ملي در بهارستان داير شد و نمايندگان ملت بر روي صندلي هاي مجلس نشستند که کار ملک را به سامان رسانند تا امروز که نمايندگان، نماينده اي را از پشت تريبون به پايين کشيده اند؛ بهارستان داستان ها وسيلي ها به خود ديده است.

هديه روزهاي نخست مجلس، توپ هاي لياخوف روسي بود که به پشتوانه استبداد، آزادي را نشانه رفته بود و بعدها نيز بارها و بارها عده اي به پشتوانه مستبدهاي وقت با فريادهاي مرده باد و زنده باد خانه ملت را که نمادي از آرمان آزادي خواهي و عدالت خواهي مردم بود، نشانه گرفتند تا اين خانه را از رونق بيندازند.

مدرس نماينده ي مردم بود، هرچند که آراي او را نخواندند و مجبورش کردند به اعتراض فرياد کند که پس آن يک رايي که به خودم دادم چه شد. مدرس بارها خواست تا مجلس شوراي ملي را به جايگاه واقعي خود برگرداند، همان جايگاهي که سالها بعد «عصاره فضايل مردم» لقب گرفت و براي همين نيز سيلي خورد. روايت سيلي مدرس مشهور است. زماني که مدرس، رهبري اقليت را در مجلس پنجم شوراي ملي به ‌عهده داشت تلاش کرد تا از تصويب اعتبارنامه ي عده اي از نمايندگان فرمايشي جلو گيري کند. اين مساله براي طرفداران حکومت گران آمد و پس از نيمه تمام ماندن نطق مدرس، در راهروهاي مجلس، احياءالسلطنه بهرامي از طرفداران جدي سردار سپه ، به مدرس نزديک شده ، سيلي محکمي به گوش مدرس زد. صداي اين سيلي در سراسر شهر پيچيد و مردم را وادار به واکنش کرد. بازارها بسته شد، طبقات مختلف مردم در مساجد و اجتماعات گوناگون به تظاهرات وسيعي پرداختند، به قول ملک الشعراي بهار در جمهوري‌نامه:

از آن سيلي ولايت پر صدا شد *
دکاکين بسته و غوغا به پا شد

به روز شنبه مجلس کربلا شد *
به دولت روي اهل شهر وا شد

فرخي يزدي نيز يکي ديگر از نمايندگان مردم است که در مجلس شوراي ملي ، توسط نمايندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. اين روزنامه نگار آزاده در سال 1307 به عنوان نماينده در دوره هفتم مجلس شوراي ملي قانون‌گذاري، از طرف مردم يزد انتخاب شد و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمايندگان بازمانده در جناح اقليت را تشکيل دادند. با توجه به اينکه تمامي بقيه وکلا حامي حکومت بوده و حمايت مي شدند ، فرخي مرتباً از ساير وکلا ناسزا مي‌شنيد و حتي يک بار در مجلس توسط حيدري، نماينده مهاباد مورد ضرب و شتم قرار گرفت. از آن پس با اظهار اينکه حتي در کانون عدل و داد نيز امنيت جاني ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفيانه از تهران فرار کرد.

از اين دست نمايندگان در طول حيات مجلس شوراي ملي زياد بوده اند که به دليل ايستادگي بر سر اصول خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و متاسفانه حتي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز شاهد رفتارهاي اين چنيني با نمايندگاني که طور ديگر مي انديشيده اند بوده ايم.

از آستين بالا زدن موسوي تبريزي تا سيلي خوردن معين فر

همين تضارب آرا زمينه تنش‌هاي سياسي فراواني را به وجود آورده بود. اولين درگيري حاصل از انتخابات مجلس شوراي اسلامي نه در صحن علني مجلس بلکه در قم اتفاق مي‌افتد. آيت‌الله نوري همداني از مراجع تقليد قم در خاطرات خود به افتتاحيه اين مجلس و ديدار با برخي نمايندگان در قم و ماجراي سخنراني مهندس بازرگان اشاره مي‌کند و مي‌گويد:« مهندس بازرگان همين طور صحبت مي‌کرد که علما خوب است در سياست و مديريت مملکت دخالت نکنند، چون تجربه‌شان کم است. آنها بايد فقط نظارت داشته باشند. ما که تجربه‌مان زياد است، بهتر است مديريت مملکت را به عهده داشته باشيم و … که ناگهان آقاي سيد حسين موسوي تبريزي، داماد ما، که يکي از وکلاي دوره اول مجلس شوراي اسلامي از تبريز بود و در آخر جمعيت نشسته بود، از جايش بلند شد.آستين‌هايش را کم‌کم بالا زد و قدم به قدم جلو آمد و گفت: «گوش کردن به اين حرفها خلاف شرع است.» و آمد و دستش را با سرعت و شدت بلند کرد و خواست کشيده بسيار محکمي به صورت آقاي مهندس بازرگان بزند که بعضي از کساني که در اطراف آقاي بازرگان بودند بلند شدند و نگذاشتند. خلاصه مجلس به هم خورد.

در 15 مهر سال 1360، مهندس بازرگان در نطق خود به نحوه برخورد با مردم اعتراض کرد و بارها با شعار « مرگ بر بازرگان» نمايندگان مجلس سخنان وي قطع شد و سرانجام به اين جمله رسيد که:« ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺑﺎرﺗﺮ از ﻫﻤﻪ و ﺣﺎﺻﻞ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻫﺎ و ﺑﻲ رﺣﻤﻲ ﻫﺎ اﻓﺰوده ﺷﺪن ﻧﺎراﺿﻲ ﻫﺎ و اﻧﺘﻘﺎﻣ ﺨﻮاﻫﺎن و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻛﻨﻨـﺪﮔﺎن از اﻧﻘﻼب و دﻳﻦ اﺳﺖ و ﺣﻴﺜﻴﺖ و ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ اﺳﻼم ﻛﻪ در دﻧﻴﺎ ﻟﻜﻪدار ﻣﻲﻛﻨﺪ…» بيان اين جملات کافي بود تا صبر برخي از نمايندگان به پايان برسد و به سمت بازرگان هجوم ببرند. حجت الاسلام صادق خلخالي از جمله مشهورترين حمله کنندگان به مهندس بازرگان بعد از آن نطق معروف بود. بعد از اين حمله سخنراني بازرگان نيمه تمام باقي ماند.

اما مشهورترين درگيري مجلس اول به سال 62 و نطق هاشم صباغيان و حمله به معين فر اختصاص دارد هنگام نطق پيش از دستور هاشم صباغيان، نيروهاي موسوم به خط امام به اين نطق اعتراض کرده و جلسه مجلس متشنج مي‌شود، در اين هنگام معين‌فر به سمت تريبون رئيس مجلس رفته و دو دستش را بر روي ميز هاشمي زده و فرياد مي‌زند: «آقاي رئيس، اين چه وضعيتي است، چرا مجلس را آرام نمي‌کنيد؟ در اين هنگام عادل اسدي، نماينده اهواز، با سيلي محکمي با معين فر برخورد مي‌کند.

معين‌فر نيز حمله هادي غفاري را اين گونه توضيح مي‌دهد: «حضار جلسه ملاحظه کردند که حدود 10 نفر از نمايندگان محترم بر سر آقاي صباغيان ريختند و با ضربات مشت و لگد ما را مضروب و مصدوم کردند. خصوصاً حضرت حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي هادي غفاري با خارج ساختن کفش از پاي خود و کوفتن‌هاي مرتب بر سر و صورت و بدن اينجانب گوي سبقت را از ديگران ربودند.»

فخر الدين حجازي، داستان حمله هادي غفاري به معين فر را در قالب شعر کوتاهي اينگونه به نظم روايت مي‌کند:« معين‌فر مقاوم چو پيلان مست/ به اين سوي و آن سوي مي‌برد دست/که ناگاه غفاري خشمگين/ برآورد دستانش از آستين/ بزد مشت بر کله چاق تن/ که خون از سرش گشت فواره زن»

مجلس‌هاي دوم، سوم و چهارم روزهاي آرامي را بدون درگيري فيزيکي به پايان رساندند تا به نوبت به مجلس پنجم رسيد. عبدالله نوري« وزير کشور دولت خاتمي» براي پاسخ گويي به سوال نماينده دزفول راهي مجلس شوراي اسلامي شد. عبدالله نوري در حين سخنان خود از حمله گروه‌هاي فشار به تجمعات قانوني انتقاد کرد. اين سخنان نوري باعث عصبانيت محمد حسن جمشيدي، نماينده روحاني بهشهر، شد و او به سمت تريبون مجلس براي حمله فيزيکي به عبدالله نوري حرکت کرد. قدرت الله نظري نيا، نماينده روحاني کنگاور، درميانه راه مانع جمشيدي شد و سيلي جمشيدي به نظري نيا اصابت کرد. تا سيلي که قرار بود به صورت عبدالله نوري بنشيند برچهره نظري نيا نشست.

مجلس هشتم و سيلي هايي که نواخته شد

يکي ديگر از جنجال‌ها و درگيري‌هاي فيزيکي ميان چهره‌هاي سياسي ايران در سال1383 اتفاق افتاد. در آن سال عيسي سحرخيز، نماينده مديران مسوول جرايد در هيات نظارت بر مطبوعات بود و در نشست هفتگي اين هيات بر سر مطلب يکي از مجلات هفتگي درباره روابط دختران و پسران با غلامحسين محسني اژه‌اي که رئيس دادگاه ويژه روحانيت و نماينده قوه قضائيه در هيات نظارت بر مطبوعات بود درگير و ادعا شده که «محسني اژه‌اي اقدام به پرتاب قندان به سوي او و سپس گاز گرفتن شانه چپ سحرخيز نمود.

مجلس هشتم نيز شاهد کشمکش‌هاي فراواني درون خود بود و حتي کار به زدن سيلي به صورت نماينده دولت در جريان استيضاح وزير کشور رسيد. در آبان ماه سال 1387 تعدادي از نمايندگان مجلس هشتم طي نامه‌اي از محمود احمدي نژاد مي خواهند تا براي تجهيز مساجد حوزه‌هاي انتخابيه خود به آن ها کمک مالي کند.ظاهراً اين موضوع با موافقت احمدي نژاد همراه نمي شود اما محمد عباسي مديرکل وقت «دفتر دولت در مجلس» از اين فرصت استفاده کرده و دست به ابتکار جالبي مي زند.

در آن زمان بحث استيضاح علي کردان به دليل مدرک دکتراي جعلي در مجلس داغ بود و حاميان دولت سعي داشتند تا به هر شکل ممکن نمايندگان امضاکننده طرح استيضاح علي کردان را مجاب کنند تا امضاي خود را پس بگيرند.

در همين راستا محمد عباسي، رسيد دريافت چک هاي 5 ميليون توماني کمک هزينه مساجد را در «رو» و رسيد ديگري مربوط به پس گرفتن امضاي استيضاح کردان را در «زير» قرار مي دهد و از برخي نمايندگاني که استيضاح کردان را امضا کرده‌ بودند مي‌خواهد تا آن برگه ها را به عنوان رسيد دريافت چک امضا کنند!

نمايندگان هم بي خبر از همه جا براي دريافت چک هر دو رسيد را امضا مي کنند اما عوض حيدرپور نماينده شهررضا بعد از امضا متوجه مي‌شود که چرا دو رسيد از او گرفته‌اند! و بعد از پيگيري ماجرا، قضيه روشن مي‌شود.

در اين بين حميد رسايي و علي‌اصغر زارعي وقتي متوجه قضيه مي‌شوند اول با دفتر احمدي نژاد تماس مي گيرند و در اين باره پرس و جو مي کنند و وقتي دفتر احمدي نژاد از موضوع چک هاي 5 ميليون توماني اظهار بي اطلاعي مي کند، سردار زارعي هم يک سيلي آب دار بر گونه‌هاي فرد متخلف مي‌نوازد!

ديگر درگيري اين مجلس، دعوا بين دو نماينده اصلاح طلب و اصول‌گراي شهر قزوين بود. سايت‌ها اين درگيري را اينگونه روايت کردند:« دو نماينده اصولگرا و اصلاح‌طلب براي دقايقي با يکديگر درگير شدند. اين درگيري در حين بررسي لايحه اصلاح ماده 19 قانون نوسازي و عمران شهري رخ داد.اين در حالي بود اين دو نماينده که درگيري فيزيکي نيز با يکديگر داشتند هر دو نماينده استان قزوين هستند.روح‌الله جاني عباسپور نماينده بوئين‌زهرا و آوج از اصولگرايان و امير‌طاهرخاني نماينده تاکستان هستند که در حين درگيري قدرت‌الله عليخاني نماينده قزوين نيز به اعتراض پرداخت که با وساطت برخي نمايندگان همچون محمدرضا باهنر پايان يافت.»

سيلي ديگري که در مجلس هشتم تواخته شد ميان رئيس سازمان هدفمندي يارانه‌ها و حسيني نماينده مجلس شوراي اسلامي بود. بهروز مرادي رئيس سازمان هدفمندي يارانه ها به عنوان نماينده دولت در صحن علني حاضر مي شود تا در خصوص طرح دوفوريتي استفساريه ماده 12 قانون هدفمندسازي يارانه‌ها اظهار نظر کند.

در اين جلسه روايت هاي آماري نمايندگان از اجراي مرحله اول هدفمندي يارانه ها خيلي به مذاق مرادي خوش نمي آيد و به طعنه مي گويد که «اين آمار کوچه بازاري چيست که ارائه مي‌دهيد؟» اين سخن آتش سيدحسين حسيني نماينده فريمان را شعله ور مي کند و با مرادي درگيري فيزيکي پيدا مي کند و اين وسط يکي دوتا سيلي هم رد و بدل مي شود.

مرادي عصباني از اين اتفاق، مجلس را نسبتي ناروا به مجلس مي دهد و فرياد اخراج کنيد از صندلي هاي نمايندگان بلند مي شود. لاريجاني که توهين نماينده دولت را شنيده بود دستور اخراج مرادي از صحن را مي دهد.