نيشابور دوره ساماني جولانگاه هنر نقاشي و مرکزسفال سازي             درسال287هجري،عمروليث صفاري تسليم اميراسماعيل ساماني شدوسلسله ي ساماني برقدرت خراسان تکيه زد. اميراسماعيل ساماني، بخارا را پايتخت خراسان نمود.ازسوي وي خراسان اين سوي رود جيحون را اميري که لقب سپهسالار مي گرفت اداره مي کرد ومقرحکومتش در نيشابوربود و کاخ […]

نيشابور دوره ساماني جولانگاه هنر نقاشي و مرکزسفال سازي

 

 

 

 

 

 

درسال287هجري،عمروليث صفاري تسليم اميراسماعيل ساماني شدوسلسله ي ساماني برقدرت خراسان تکيه زد. اميراسماعيل ساماني، بخارا را پايتخت خراسان نمود.ازسوي وي خراسان اين سوي رود جيحون را اميري که لقب سپهسالار مي گرفت اداره مي کرد ومقرحکومتش در نيشابوربود و کاخ شادياخ، محل رسيدگي به امور بود و در اختيار سپهسالار قرار داشت.

دراين دوره،ابتدا امرايي از خاندان آن محتاج(چغنانيان)وسپس خاندان سيمجوري،از سوي شاهان ساماني که مقرشان در آنسوي رود جيحون بود،حکومت نيشابور رادر دست داشتنديعني مقام سپسالاري داشتند ومقام سپسالاري فوق مرتبه وزارت محسوب مي شد.چون صاحب آن مقام کليه امورخراسان رادر اختيار داشت وجز دربرخي مواردپراهميت،کمتربه پادشاهي مراجعه مي شد.اين خودمي رساندکه نيشابور،درحقيقت پايتخت دوم سلسله ي ساماني به شمار ميرفته است.

دردوره ي حکومت سامانيان،شهرهاي ماورالنهر وخراسان،مانند شهربخارا،که پايتخت خراسان بودومرو وبلخ نيشابور جزو درخشنده ترين مراکز ادبيات عرب به شمار مي رفتند.رفتارآزادمنشانه ي شاهان ساماني وعدم تعصب ايشان در جانبداري از يک عقيده خاص،موجب پيدايش يک جنبش فرهنگي ووسيع ومترفي گرديدندودرزمينه علم حديث وفقه وعلم کلام سني وشيعه(اسماعيلي وقرمطي) وبرخوردعقايدوآراء گوناگون ورشد هنر وصنايع نهضتي عظيم بوجود آمد.

اين برخورد آزادانه ي افکار و عقايد به ويژه در عهد امير نصر احمد و بقيه باعث گسترش علوم و آرا گوناگون شد که تاثير آنرا مي توانيم در رشد انديشه هاي و علمي نيشابور و ديگر شهر ها به خوبي مشاهده نماييم که نمونه بارز آن به ظهور رسيدن انديشه هاي فلسفي اشخاصي چون ابوالحسن عامري نيشابوري است که محيط مساعد دوره ي ساماني در پرورش و تربيت علمي و فلسفي او و ديگران موثر واقع شد .

سيمجوريان نيزکه از جانب سامانيان نزديک به هشتاد سال بر خراسان به عنوان امراي قهستان و نيشابور فرمانروايي داشتند در مقابله با صفاريان و نيز در جلوگيري از تجاوز ديالمه ي عراق و ري به حدود خراسان تاثير تمام گذاشتند و محيط امني را براي پرورش استعدادهاي علمي فراهم کردند و جداي از اينکه زمينه را براي باروري فرهنگي و آموزشي وهنري هموار کردند برخي از افراد اين خاندان مانند ابوعلي سيمجور خود داراي ذوق و قريحه شاعري هم بودند و در نگهداشت اهل فضل و ادب نيز اهتمام بجاي مي اورده اند و نيز دوره ي ابوالحسن سيمجور در دهه 360تا 370 هجري دوره آرامش و حمايت از علما بود او دوستدار دانشمندان و فقيهان و متکلمان و فيلسوفان و طرفدار مناظره علما بود و وي هر يکشنبه و چهارشنبه مجالس مظالم منقعد مي ساخت و بزرگان شهر نيشابور نيز هر جمعه به هنگام صبح مجالسي داشتند و قراء به تلاوت قرآن مي پرداختند

نيشابور دوره ساماني جولانگاه هنر نقاشي و مرکزسفال سازي

نيشابور در زمان سامانيان سپه­سالارنشين و اميرنشين خراسان بود و چون خود دروازه رخدادهاي فرهنگي بود، الگوي شهري هم چون بخارا شد. در حقيقت نيشابور در آن دوران دروازه و راه گذر بسياري از هنجارهاي فرهنگي جهان اسلام بود.

نخستين نمونه ­هاي نقاشي در حکومت سامانيان در نيشابور مشاهده شده است.

هنر نقاشي ايران در آغاز دوره اسلامي به دليل ممانعت­هايي که در آغاز ظهور اسلامي براي تصوير پردازي و شبيه سازي بود به سمت نقوش انتزاعي و هندي و عمدتا نقوش گياهي تعديل يافت شايد تنها استثنا نقاشي ديواري يک کاخ در نبشابور باشد که در آن اسب سواري را با هيئت پادشاهان ساساني تصوير کرده است

در دوره ساماني دو مرکز مهم سفال سازي در نيشابور و سمرقند وجود داشت، برخي از اقسام سفال نقاشي شده نيشابور در سمرقند نيز معروف بود.

ظرف هاي نيشابور با شکل هاي گياهي و پرندگان و حيوانات و عناصر انساني و کتيبه­هايي به خط کوفي زينت يافته اين تزيينات يا با يک رنگ و يا به رنگهاي گوناگون نقاشي شده است. رنگها در سفالهاي نيشابور تند و سير به کار برده مي­شد و عناصر تزييني تمام سطح ظرف را مي­پوشاند.

بهترين نمونه آن يک بشقاب مربوط به قرن چهارم هجري است که تزيين آن با موضوع هاي انساني و حيواني و گياهي با رنگهاي سياه و سبز و زرد بر زمينه سفيد انجام گرفته است.

تزيينات نوشتني موجود روي ظرف ها يا از يک کلمه در وسط و يا از چند کلمه به دور لبه ظرف تشکيل يافته است.

نوشته شده توسط : نعمت اله صادقی