توماس آکويناس TomasAquinas طرفدار حکومت ديني
توماس آکويناس TomasAquinas طرفدار حکومت ديني

توماس آکونياس که نام اصلي اش توماس آکوئيني بود در اوايل سال 1225 ميلادي در قلعه دوکاسکا در نزديکي شهر ناپل ايتاليا در خانواده اي اشرافي به دنيا آمد . پدرش فئودال منطقه اکينو و اوکوچکترين فرزند خانواده بود وي را در پنج سالگي به دير فرستادند تا به عنوان طلبه به تحصيل بپردازدودر آينده […]

توماس آکونياس که نام اصلي اش توماس آکوئيني بود در اوايل سال 1225 ميلادي در قلعه دوکاسکا در نزديکي شهر ناپل ايتاليا در خانواده اي اشرافي به دنيا آمد . پدرش فئودال منطقه اکينو و اوکوچکترين فرزند خانواده بود وي را در پنج سالگي به دير فرستادند تا به عنوان طلبه به تحصيل بپردازدودر آينده راهب شود وبه پست رياست دير برسد . در سال 1334 ميلادي به فرقه رهباني –دومينيکي پيوست . و با مخالفت شديد خانواده اش مواجه شد تا حدي که برادرانش يکسال او را زنداني کردند اما اين رفتار ها تغييري در او ايجاد نکرد .

او شخصي فربه بود که ويل دورانت مي گويد : دوستانش وي را گاو بزرگ زبان بسته سيسيل لقب داده بودند . وابستگي شديد او به فرقه دومينيکي باعث شد که او را به پاريس بفرستند و در دانشگاه پاريس نزد آلبرت کبير به تحصيل بپردازد و همراه او در سال 1248 ميلادي به دانشگاه تازه تاسيس شده کلن آلمان برود.

آکونياس در سال 1256 ميلادي با اتمام تحصيلاتش ، درجه استادي در الهيات را از دانشگاه پاريس اخذ کرد و استاد کلام در دانشگاه پاريس شد . پس از سه سال به ايتاليا برگشت و طي سالهاي 1259 تا 1268 ميلادي در حوزه علميه و در بارپاپ به تدريس و تحقيق پرداخت .

توماس مهمترين فيلسوف مسيحي است که در فلسفه بعد از خود تاثيري بسيار زيادي گذاشت برعکس آگوستين که پيوند بين آراي افلاطوني و مسيحيت را دنبال مي کرد آکويناس از طريق پيوند افکار اسطويي با آيين مسيحيت تلاش مي کرد که بين خرد يوناني و ايمان مسيحيت پيوندي عميق ايجاد کند .

از ميان مطالب آکويناس در باب الهيات نکات ذيل اهميت خاصي دارند :

1- راههاي پنج گانه اثبات وجود خدا

2- پيوند ميان ايمان و عقل

3- اصل تمثيل که يک اصل الهياتي در باب شناخت خدا بوسيله مخلوقات بدست مي دهد .

گاوزبان بسته سيسيل در بيان خلاصه الهيات خود پنج راه اثبات خدا را بيان مي کند که شالوده استدلال هايش در پي گيري سلسله علت ها تا سرمنشاء آن و يکي دانستن آن با خداست .

او مي گويد: « نخستين و بديهي ترين راه ، برهان حرکت است …، زيرا محال است ، چيزي از جهت واحد و به شيوه واحد هم محرک باشد و هم متحرک … از اين رو بايد به محرک اول پرداخت، که همه مي دانند خداست»

دومين راه از علت تامه مي آيد . …زيرا امکان ندارد که چيزي علت خودش باشد … از اين رو بايد به اولين علت تامه اعتراف کنيم که همه آن را خدا مي نامند .

راه سوم از امکان و وجوب گرفته مي شود … بايد به موجودي اعتراف کنيم که وجوبش در خودش است … اين موجود را خدا مي نامند .

چهارمين راه را تدرجي است ، که در اشياء يافت مي شود … بايد چيزي باشد که علت همه خوبي ها و کمالات باشد . ما اين چيز را خدا مي ناميم .

پنجمين راه از نظم جهان گرفته مي شود …موجودي با شعور وجود دارد ، که چيزهاي طبيعي را به سوي غايتشان هدايت مي کند و ما اين موجود را خدا مي ناميم .

در بحث عقل و ايمان آکويناس عقل را غريزي و ايمان را مراتب مختلف سرشت آدمي مي داند که متمم و مکمل يکديگرند از ديدگاه او عقل فقط مي تواند به حقايقي مانند وجود خدا، مشيت الهي و مانند اين ها دست يابد، اما به حقايقي مانند تجسم خدا ، تثليث و مانند آن دسترسي ندارد و تنها از راه ايمان به وحي و کتاب مقدس مي تواند به آنها دست يابد!

اساسي ترين انديشه از ديدگاه آکويناس سخن گفتن از خدا و اصل تمثيل است . مثلا در جمله « خدا پدر ماست « او معتقد است که اين را بايد بدان معنا دانست که خدا از پاره اي جهات شبيه پدر بشري است و از ديگر جهات چنين نيست .

سن توماس آکويناس را باني اصلي کلام در جهان مسيحيت مي دانند که پس از آگوستين قديس آموزه هاي وي منبع حل وفصل مناقشات کلامي درميان کاتوليک هاست و قرن ها محل رجوع رسمي مسيحيان کاتوليک بوده است او مبتکر مکتب فلسفي «اسکولاستيک « است که کارش ايجاد سازش و يگانگي بين «عقل يوناني» و «ايمان مسيحي» است.

آشنايي آکويناس با فلسفه شرق و ديدگاه هايي همچون نظريات ابن سينا ، غزالي و فارابي از ويژگي هاي مهم انديشه هاي فلسفي اوست .

او به عنوان يک ارسطو گرا معتقد بود که حيوانات و گياهان هم مانند انسان روح دارند … . امتياز انسان دارا بودن روح نيست بلکه امتياز انسان در دارا بودن عقل يا روح عقلي است .

او عقيده داشت که تنها انسان يک صورت جوهري و روح عقلاني دارد . اين روح عملکرد هاي حيواني و گياهي انسان را کنترل مي کند و موجب مي شود که بدن انسان ها اين گونه که هست باشد ؛ به عبارت ديگر هيچ صورت جسماني وجود ندارد که به انسان جسمانيت بدهد .

انديشه هاي سياسي آکويناس

فلسفه سياسي سن توماس آکويناس از اين جا سرچشمه مي گيرد که وي عقيده دارد طبيعت همه شمول و هدف دار است ، برداشت او از طبيعت مثلثي است که ساختار سلسه مراتبي دارد . خداوند در بالاترين مرتبه آن و موجودات در پست ترين قاعده ي آن قرار دارند و مسئوليت همه ي موجودات بنا به جايگاه آن ها در سلسله مراتب تعيين مي شود که همه ي آن ها مقصدي دارند ، يعني دست يافتن به کمال نوع خود و انسان در اين ساختار مرتبه ي متعادلي دارد که واسط بين خداوند و ساير موجودات است و اين انسان روحي دارد و قوه ي تعقلي که هدف غايي او در اين جهان رستگاري است و بايد طوري زندگي کند که به آن هدف دست يابد .

به عقيده ي او بهزيستي انسان فقط در جامعه امکان پذير است و نياز هاي انسان براي بهتر زيستن در انزوا و تنهايي تامين نمي شود . او بر اين باور بود که براي يک نفر اين امکان وجود ندارد که به همه چيز آگاهي يابد . بنابراين لازم است انسان ها به صورت جمع زندگي کنند و به يکديگر کمک نمايند .

او بنياد هاي انديشه سياسي ارسطو را پذيرفته بود اما نمي توانست قبول کند که دولت شهر يوناني کامل ترين شکل سازمان سياسي را دارا است . او مي گفت : « اجتماعي بزرگ تر لازم است تا بهتر زيستن را تامين کند . « براي همين او حکومت پادشاهي ديني را ترجيح مي داد به باور وي هر چند وظيفه ي دولت کمک به مردم براي زندگي خوب است اما هدف عالي تر ، رستگاري روح است که نياز به سازمان ديني دارد تا به مردم کمک کند که به هدف هاي متعالي دست يابند ، از ديدگاه او دولت خوب ، دولت مسيحي است که تابع دستورات کليسا است و دو کار اصلي را بر عهده دارد :

1 – تامين رفاه جسماني مردم

2 – تامين تکامل روحاني مردم

وظيفه ي اول دولت مجالي فراهم مي آورد که انسان به کمال طبيعي خود برسد و کار ويژه ي دوم ، کمک مي کند انسان به تقوا رسيده و سپس به خدا بپيوندد و تکامل روحاني مردم ، محتاج تفضل الهي است و تفضل الهي نيازمند ميانجي گري کليسا است . وي تشکيل دولت و حکومت را طبيعي و ضروري مي داند اما نهاد ديگري چون کليسا را در نظر مي گيرد تا در دست يابي به سعادت انسان ها به دولتي که خود ديني است کمک کند و از اين رو است که جنبه ي شرعي و ديني اخلاق سياسي در فلسفه آکويناس پر رنگ تر مي شود و تمام تلاش او بر اين قرار مي گيرد که دين مسيح را از انتقادات مخالفان مصون دارد .

آثار توماس آکويناس

او آثار زيادي را به نگارش در آورده است ، آثار او شامل تفاسيري بر کتاب مقدس ، مقالات فلسفي و الهياتي و تفاسيري بر آثار ارسطو مي باشد . دو اثر معروفش عبارت اند از :

1 – مجموعه اي عليه کفار : اين کتاب براي پيروان مکتب هاي غير مسيحي به نگارش در آمده و بر اساس فلسفه و عقل است . او در اين اثر خدا و صفات او را اثبات مي کند و القاء مي نمايد که هر کس ارسطو و منطق اش را پذيرفته ، بايد به مسيح ايمان بياورد . او منطق ارسطويي را با الهيات مسيحي به يک خانه ي دو طبقه تشبيه مي کند که فلسفه ارسطويي طبقه نخست و الهيات مسيحي طبقه دوم آن را ساخته است .

2 – مدخل الهيات : در اين اثر آکويناس که مهم ترين اثر وي محسوب مي شود ، الهيات آگوستيني را با مفاهيم و اصطلاحات فلسفه ارسطويي بيان مي کند .

مرگ آکويناس

توماس قديس در سال 1274 ميلادي در سن 49 سالگي در حالي که عازم شهر ليون ، براي شرکت در شوراي عام کليساي کاتوليک بود ، شبانه در يک دير از دنيا رفت و بدين سان طومار زندگي يکي از موثر ترين انديشه سازان حاکميت کليسا در قرون وسطا در هم پيچيده شد .

دکتر مصطفی بلوکی