غذا و تأثير آن بر وقوع بيماري ديابت
غذا و تأثير آن بر وقوع بيماري ديابت

غذا و تأثير آن بر وقوع بيماري ديابت در تمامي رژيم‌هاي غذايي کربوهيدرات‌ها (نان، نوشابه‌ها، کيک، بيسکويت، قند، شربت‌ها، مربا، سيب‌زميني و …) سهم اصلي کالري را تشکيل مي‌دهند. همچنين کربوهيدرات‌ها در مقايسه با ديگر مواد مغذي نقش بيشتري در حفظ يا افزايش وزن دارند. کربوهيدرات‌ها با تأثير بر کنترل قند خون تأثير بسزائي بر […]

غذا و تأثير آن بر وقوع بيماري ديابت

در تمامي رژيم‌هاي غذايي کربوهيدرات‌ها (نان، نوشابه‌ها، کيک، بيسکويت، قند، شربت‌ها، مربا، سيب‌زميني و …) سهم اصلي کالري را تشکيل مي‌دهند.

همچنين کربوهيدرات‌ها در مقايسه با ديگر مواد مغذي نقش بيشتري در حفظ يا افزايش وزن دارند. کربوهيدرات‌ها با تأثير بر کنترل قند خون تأثير بسزائي بر وقوع بيماري قند دارند. بيماري که در سراسر دنيا وقوع آن سريع‌تر از هر بيماري ديگر رو به افزايش است. در ايران بر اساس آمار‌هاي وزارت بهداشت سالانه بيش از 100 هزار نفر به اين بيماري صعب‌العلاج مبتلا مي‌شوند و تعداد بزرگسالان مبتلا يه ديابت در سراسر جهان از 135 ميليون نفر در سال 1995 انتظار مي‌رود به 300 ميليون نفر در سال 2025 افزايش يابد و نهايتاً نوع کربوهيدرات رژيم غذايي ما به اندازه نوع چربي در ايجاد بيماري قلبي يا محافظت در برابر بيماري قلبي نقش دارد.

در واقع خوردن نوع خوبي از کربوهيدرات يعني غلات حتي المقدور دست نخورده و فرآيند نشده (مانند آرد کامل و سبوس دار) بعد از حفظ وزن و گزينش نوع صحيح چربي، براي داشتن يک رژيم سالم از بيشترين اهميت برخوردار است.

يک رژيم غذايي سرشار از کربوهيدرات‌هاي تصفيه شده (مانند آرد‌هاي سفيد که سبوس آن‌ها گرفته شده است) که به سرعت هضم و جذب مي‌شوند ممکن است عواقب زيانباري را در پي داشته باشند که از آن جمله بالا رفتن قند وانسولين خون ، تري گليسريد و کاهش غلظت HDL خون (کلسترول خوب) مي‌باشد و به عبارتي ديگر وقوع بيشتر بيماري قلبي و ديابت مي‌باشد و به همين دليل مي‌بايستي کربوهيدرات‌هاي تصفيه شده به ندرت مصرف شوند و بايستي مقدار بيشتري از کربوهيدرات‌هاي دست نخورده و غلات کامل را در رژيم غذايي خود بگنجانيم. و براي تندرستي بهينه لازم است مقدار زيادي کربوهيدرات از غلات کامل، چيزهايي نظير نان تهيه شده از آرد کامل، برنج قهوه‌اي، ماکاروني تهيه شده از آرد کامل ، جو دو سر کامل، و بلغور را در رژيم غذايي خود بگنجانيم.

مصرف مقادير زياد از کربوهيدرات‌هاي تصفيه شده (مانند نان سفيد، برنج سفيد، سيب ‌زميني) که به سرعت هضم و جذب مي‌شوند باعث افزايش سطح قند و انسولين خون مي شود و اين تغييرات در مدت زمان طولاني باعث بروز بيماريهاي قلبي و ديابت مي‌شوند بر عکس مصرف غذاهاي تهيه شده از غلات کامل که به کندي هضم مي‌شوند و دستگاه گوارش براي تجزيه اين کربوهيدرات‌ها به مولکول قند به زمان بيشتري نياز دارد در نتيجه غلظت قند خون و انسولين خيلي به کندي افزايش مي‌يابد براي سلامت و پيشگيري از بيماري ديابت مناسب هستند.

هورمون انسولين که در لوز‌المعده توليد مي‌گردد باعث ورود گلوکز به درون بافت‌ها و سلول‌هاي بدن مي‌شود و در تعداد فزاينده‌اي از افراد، بافت‌هاي بدن به انسولين آن گونه که بايست پاسخ نمي‌دهند و در برابر علامت «در را براي قند باز کن» مقاومت مي‌کنند. اين مقاومت به انسولين غلظت قند خون را براي مدت طولاني تري در سطح بالا نگه مي‌دارد و از طرفي لوزالمعده را به توليد انسولين بيشتر براي راندن گلوکز به درون سلول‌ها وا مي‌دارد. همانند يک تلمبه که از آن زيادي کار کشيده شده و از آن خوب هم مراقبت نکرده باشند سلول‌هاي انسولين ساز در لوزالمعده ممکن است مستهلک شوند و نهايتاً ديگر انسولين توليد نکنند.

اختلال در توليد انسولين نخستين علامت ديابت نوع 2 است که به ديابت بزرگسالان هم معروف مي‌باشد.

چهار چيز در ايجاد مقاومت به انسولين دخالت دارند:

چاقي: در رأس آن‌ها مي‌باشد يعني هر چه از نمايه طبيعي توده بدن (BMI) فاصله بگيريم بدن ما در سوخت و ساز گلوکز بيشتر مشکل خواهد داشت.

عدم فعاليت : هر چه فعاليت کمتري داشته باشيم نسبت ماهيچه به چربي در بدن ما کمتر خواهد شد حتي اگر وزن مناسب هم داشته باشيم، سلول‌هاي ماهيچه‌اي به ويژه اگر به طور منظم ورزش داده شوند با کارآيي بسياري به انسولين و گلوکز پاسخ مي‌دهند در حالي که بافت هاي چربي چنين نيستند. بنابراين هر چه بافت ماهيچه‌اي ما کمتر باشد پاکسازي جريان خون از گلوکز دشوار تر خواهد بود.

چربي‌هاي غذايي: دريافت کمِ چربي‌هاي غير اشباع مانند (روغن‌هاي مايع، سويا، ذرت، پنبه دانه و ماهي) و دريافت زياد چربي‌هاي ترانس مانند (شيريني، بيسکويت، فست فودها، روغن نباتي جامد) موجب بيشترين مقاومت به انسولين مي‌گردد و بالاخره نقش ژن‌ها هم نبايد فراموش شود.

 

نوشته شده توسط: محمدرضا سلیمی