تفاوت حاکمان
تفاوت حاکمان

تفاوت حاکمان فردريک کبير پادشاه آلمان در قرن هجدهم ميلادي بر اين کشور حکومت مي کرد. او به آزادي و دمکراسي اعتقاد داشت و به عقايد مخالفانش احترام مي گذاشت. روزي او سوار بر اسب با همراهان خود از يکي از خيابان هاي برلن عبور مي کرد. گروهي از مخالفان اعلاميه اي بسيار تند عليه […]

تفاوت حاکمان

فردريک کبير پادشاه آلمان در قرن هجدهم ميلادي بر اين کشور حکومت مي کرد.

او به آزادي و دمکراسي اعتقاد داشت و به عقايد مخالفانش احترام مي گذاشت. روزي او سوار بر اسب با همراهان خود از يکي از خيابان هاي برلن عبور مي کرد. گروهي از مخالفان اعلاميه اي بسيار تند عليه او به ديوار چسبانده بودند. فردريک که بر پشت اسب نشسته بود، با دقت اعلاميه را خواند و گفت: اين بي انصاف ها چرا اعلاميه را اين همه بالا چسبانده اند؟ مردم که نردبان همراه ندارند تا اين را بخوانند. من هم اگر سوار اسب نبودم نمي توانستم اين اعلاميه را بخوانم. سپس دستور داد اعلاميه را از بالا کندند و پايين چسباندند تا همه بتوانند آن را بخوانند. يکي از همراهان بر اين کار فردريک خرده گرفت که چرا اعلاميه اي را که بر عليه شماست در معرض ديد همه قرار داديد؟! او خنديد و گفت: اگر حکومت ما به مردم ظلم کرده و آنقدر بي ثبات است که با يک اعلاميه سرنگون مي شود، پس بهتر آنکه جاي خود را به حکومتي ديگر بدهد، ولي اگر حکومت ما بر مبناي عدالت اجتماعي، آزادي قلم، بيان و منطق پي ريزي شده باشد، بدانيد که چنان محکم است که با يک اعلاميه مخالفان سقوط نمي کند.

نظر شما در مورد اين واقعه ي کوتاه تاريخي چيست؟شما چه برداشتي داريد؟با خواندن اين ماجراي تاريخي چه چيزي به ذهن شما متبادر مي شود؟ براستي مگر شدني است که يک حاکم تا اين اندازه دموکرات برخورد نمايد؟ و… .

زماني که براي اولين بار تاريخ جنگ هاي ايران و روسيه را مطالعه مي نمودم به يک پرسش مهم و تاريخي از شاهزاده ي لايق ايران، عباس ميرزا برخوردم که از مشاور فرانسوي خود «مسيو ژوبر» پرسيده بود : «شما اجنبي ها چه کاري کرديد که اين همه پيشرفت نموده ايد؟» بعد از حدود دويست سال از آن ماجرا ؛ هنوز سوال عباس ميرزا همچنان به قوت خود باقيست که به راستي کشورهاي اجنبي! چه کرده اندکه پيشرفته و توسعه يافته اند؟ براي پاسخ به اين سوال تا کنون در کشورهاي عقب مانده و در حال توسعه، کتاب ها و مقالات متعدد به نگارش در آمده و چه سمينارها و همايش ها که برگزار نشده است! . يکي از مهمترين عوامل عقب ماندگي که حاصل همه ي آن کتاب ها ، مقالات و سمينارهاست ؛ «استبداد» است . ريشه استبداد و بذر آن در باورها ، انديشه ها و تفکر ماست؛ در خانواده نطفه اش شکل مي گيرد، در مدرسه بسط پيدا ميکند و در جامعه و حاکميت ريشه دوانده و در تمام امور زندگي بنام هاي گوناگون دخالت و نظارت مي نماييد.

بيشتر ما انسان هاي شرقي دوست داريم که بر امور ديگران تسلط داشته ؛ نظر بدهيم؛ تا آنجا که حتي براي امور بسيار شخصي ديگران مانند مو، لباس، آرايش و… تصميم گرفته و خوب بودن يا نبودن آن را ما تشخيص مي دهيم چون خود را معيار همه چيز مي دانيم(نگاه کنيد به دخالت معاونان و مديران مدارس در امور شخصي دانش آموزان به بهانه هاي گوناگون و ادامه ي آن در سطح جامعه و برخوردهاي به دور از اخلاق با زنان ، دختران و پسران در اين زمينه ها) . در بخش تفکر و انديشه وضعيت به مراتب وخيم تر است تا آنجا که ؛ کساني را که مانند ما نينديشند و مطابق ايدئولوژي ما رفتار ننمايند به کفر، الحاد و… متهم مي نماييم. از هر گونه نقد و انتقادي نسبت به خود بيزار هستيم.

اما يکي از عوامل اصلي پيشرفت در کشورهاي توسعه يافته عدم دخالت استبداد در همه ي شئون زندگي فردي و اجتماعي افراد است. علاوه بر آن مردم حق مسلم خود مي دانند که از حاکم و حکومت انتقاد نمايند. اين نه تنها به زيان کشور و حکومت نبوده بلکه با بيان اين انتقادات ، حکومت و حاکم معايب و نکات ضعف خود را شناخته و به باز سازي آن مي پردازند. يکبار ديگر ماجراي فردريک کبير را مرور نموده و سپس نگاهي به برخورد سلاطين و حاکمان در ايران، که اينان با منتقدان خود چگونه رفتار داشته و ….

منابع: تاريخ تمدن ويل دورانت جلد 11

تاريخ ايران در دوره قاجار پژوهش دانشگاه کمبريج

نویسنده :جواد حسینی