امام رضا(ع) در نيشابور
امام رضا(ع) در نيشابور

امام رضا(ع) در نيشابور   درنيمه دوم قرن دوم هجري، به دليل قيام ها ونهضت هاي خراسانيان،که بارگرايش مذهبي به خاندان علي(ع)داشتند وازنظرسياسي به احياي مليت وتجديد خاطرات افتخارآميز کهن متمايل بودند،هارون الرشيدخليفه عباسي باهمه کراهتي که ازآمدن به خراسان داشت،هرثمه بن اعين رابراي دفع علي بن عيسي ،به خراسان فرستادوخودنيزعازم خراسان شد،وي پس ازتوقف […]

امام رضا(ع) در نيشابور

 

درنيمه دوم قرن دوم هجري، به دليل قيام ها ونهضت هاي خراسانيان،که بارگرايش مذهبي به خاندان علي(ع)داشتند وازنظرسياسي به احياي مليت وتجديد خاطرات افتخارآميز کهن متمايل بودند،هارون الرشيدخليفه عباسي باهمه کراهتي که ازآمدن به خراسان داشت،هرثمه بن اعين رابراي دفع علي بن عيسي ،به خراسان فرستادوخودنيزعازم خراسان شد،وي پس ازتوقف چند روزه درنيشابورعتزم توس شدوسرانجام درسال 193هجري درنوقان طوس وفات يافت.

مامون عباسي پسر هارون الرشيد،براي اينکه علويان رابه سوي خود جلب نمايدوازنيروي باطني آنها وعلاقه وارادتي که مردم به اين خاندان داشتند،استفاده کند،ازحضرت علي بن موسي الرضا(ع)دعوت نمودکه به خراسان آمده تا ولايتعهدي را به آن حضرت تفويض نمايد.امام رضا(ع)که مجبوربه پذيرش اين دعوت شده بودبه سوي خراسان حرکت نمودودرسال200هجري وارد نيشابور شد،درنيشابور دوحافظ قرآن به نام هاي ابوزرعه رازي ومحمد بن اسلم طوسي،همراه با تعدادبيشماري از دانشجويان سرراهش را گرفتند تاازحضرت رضاحديث بشنوندوبنويسندکه حضرت امام رضا حديث مشهور سلسله الذهب رابيان نمود وفرمود: حديث كرد مرا پدرم موسى كاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش على زين العابدين از پدرش حسين شهيد كربلا از پدرش على بن ابى طالب كه گفت: عزيزم و نور چشمانم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: جبرئيل حديث كرد مرا و گفت‏شنيدم پروردگار سبحانه و تعالى مى‏فرمايد: كلمه‏«لا اله الا الله‏»دژ من است. هر كه آن را بگويد به دژ من وارد گشته است و آن كه به دژ من وارد شده از عذاب من ايمن و آسوده است.گفتني است که درآن روزتعدادي بالغ بر بيست هزار قلم ودوات به دست،حديث امام را نوشتند.اين واقعه مي تواند نشانه اي باشد از اهميت نيشابورونيزکثرت اهل علم وادب دراين شهربزرگ درقرن دوم هجري که در دوره هاي بعدي به عنوان تابلو زرين تمدن اسلامي مطرح ميشود.

 

نيشابورپايتخت طاهريان اولين سلسله ايراني پس ازحمله عرب

نيشابورباقيام سردارشورشي خراساني يعني طاهربن حسين مشهور به طاهر ذواليمينين که در جنگ مامون بابرادرش امين،وي را به پيروزي رسانده بودوبه پاداش آن،حکومت شرق ايران را در سال 205هجري گرفته بود،شهرت زيادي يافت.سلسله ي طاهريان که به دنبال طغيان طاهربوجودآمد،اولين سلسله ايراني است که پس از حمله ي عرب در ايران پديدآمدونخستين تجربه ي موروثي شدن سلطنت در ايران بعدازاسلام بود.عبدالله بن طاهر که ازسوي مامون حکومت خراسان را بدست گرفت پايتخت را از مروبه نيشابورمنتقل کرد

عبدالله ابن طاهر انتقال دهنده مرکزيت علمي جهان اسلام به نيشابور

آوازه ي شهرت نيشابور با حکومت عبدالله بن طاهر که اولين آبادکننده ي خراسان بود توام است.

يعقوبي مورخ مسلمان درباره ي او مي نويسد:عبد الله طوري در خراسان حکومت کردکه پيش از اوکسي نکرده بودوهمه بلاد خراسان به فرمان او درآمده وبي اختلاف حکم اوراگردن نهادند.

اين شخص درتامين منافع کشاورزان سعي وافري مي کردوبه امروي پس از زلزله سال224ه وتخريب کاريزهاوقنات ها استفاده ازآبياري مصنوعي(قنات)ترتيب داده شد.وي عقيده داشت که همه ي دوستداران علم بايد به ساحت علم دسترسي داشته باشندوتشخيص لايق از نالايق به پيشگاه خود علم واگذارشود.درزمان وي نيشابورآبادوبزرگ وبسيارمال شدتاآنجا که نويسندگان واديبان ودانشمندان وفقيهان بدانجاآمدند ودانشمندان بسياروفقيهاني معروف وعالي قدرازآن شهر برخاستند.

عبدالله بن طاهربه هنگام عزيمت به خراسان تني چندازدانشمندان بغدادرا از جمله حسين بن فضل بجلي واحمدبن خالد(ابوسعيدضرير)رابااجازه مامون به خراسان ونيشابورآورد وبااين کار وي با يک محاسبه دقيق،کارانتقال مرکزيت علمي جهان اسلام را به خراسان،وپايتخت آن،نيشابورعملي کرد.

عبدالله بن طاهر بنيان گذار آموزش عمومي درايران بعد ازاسلام

درتاريخ بعدازاسلام ما براي نخستين باردرعهدطاهريان با انديشه باآموزش عمومي آشنا ميشويم.

حسن توجه عبدالله بن طاهربه طبقات پاييني باعث شد که وي تعليمات عمومي را پيش بکشد . عبدالله بن طاهرمعتقدبودکه دانش رابايد دردسترس همگان گذاشت.دانش خود مي تواندازخويشتن دفاغ نمايد واز ناشايستگان بگريزد.به گفته ي بارتولد مورخ روسي حتي کودکان فقرترين روستاييان به شهرهاروي مي آوردندتاتحصيل دانش کنند.بايدگفت که عبدالله بن طاهردرعصري مي زيست که خودگرايي حکمفرمابودوتنهاشريعت اسلامي راعلم نمي گفتند.وي وپدرش به شاعري معروف بودندوبرادرزاده اش منصور بن طلحه،((خرد طاهريان))خوانده مي شد.

علاوه برهمه اين ها بايد گفت که علم ستاره شناسي دردوره طاهريان ،به اوج خود رسيدودر زمان طاهردوم نيشابورراولين مرکزستاره شناسي شرق بود.

نویسنده :نعمت اله صادقی