لزوم ساماندهي به زمان برنامه هاي
لزوم ساماندهي به زمان برنامه هاي

لزوم ساماندهي به زمان برنامه هاي تشييع جنازه   چندي پيش يکي از پرسنل دلسوز و فداکار آتش نشاني بر اثر سکته جان به جان آفرين تسليم کرده بود که روحش شاد و يادش جاودان؛ اما تصميم نادرست مسئولان مربوطه در سازمان آتش نشاني در تشييع آن زنده ياد، نارضايتي بسياري از شهروندان، به ويژه […]

لزوم ساماندهي به زمان برنامه هاي

تشييع جنازه

 

چندي پيش يکي از پرسنل دلسوز و فداکار آتش نشاني بر اثر سکته جان به جان آفرين تسليم کرده بود که روحش شاد و يادش جاودان؛ اما تصميم نادرست مسئولان مربوطه در سازمان آتش نشاني در تشييع آن زنده ياد، نارضايتي بسياري از شهروندان، به ويژه ساکنان شهرک ها را به دنبال داشت. برگزاري مراسم تشييع در ساعتي از ظهر که اوج بار ترافيکي در شهر (به دليل تعطيلي مدارس و مغازه ها) در جريان است منجر به ايجاد گره ترافيکي در بولوار معلم شده بود به نحوي که تردد از بلوار فضل تا ابتداي بلوار معلم (فرهنگسراي الغدير) 20 دقيقه طول مي کشيد که مشابه آن تنها در شب پيروزي روحاني مشاهده شده بود.

سازمان آتش نشاني خودروهاي خود را همانند زمان رژه به خيابان آورده بود و مسير را بسته بود تا مراسم تشييع يکي از پرسنل خود را برگزار کند و در اين ميان نارضايتي و گلايه و بوق و ناسزاي مردم شنيده مي شد.

با خود انديشيدم که اگر هر سازمان و نهادي که يکي از پرسنلش فوت مي کند، به خود اجازه دهد در ساعت اوج ترافيک خيابان را بند بياورد که ديگر شهر بايد هر روز شاهد يکي از گره هاي ترافيکي باشد. مثلا نيروي انتظامي، سپاه، اورژانس، فرمانداري و … که زورشان هم از آتش نشاني بيشتر است، در حالي که چند روز بعد از آن مراسم تشييع يکي از شهروندان که فداکارانه و با هدف خاتمه بخشيدن به نزاعي، جان خود را از دست داده بود با حضور مسئولان شهر در ساعتي برگزار شد که ادارات تعطيل بودند و ترافيکي در شهر ايجاد نشد.

بي شک روح آن آتش نشان فداکار نيز از اينکه تشييع وي موجب آزار و نارضايتي شهروندان شده، آزرده شده و اين قصور بر دوش کساني است که برنامه ريزي مراسم را بر عهده داشته اند تا به جاي طلب آمرزش توسط مردم، ناراحتي آنان را در پي داشته باشد.

شايسته است: مسئوولان شهر در خصوص ساعت تشييع جنازه و همچنين مسير آن تدبيري کلي اتخاذ کنند.