انتشار آلبوم موسيقي هنرمند نيشابور در پايتخت موسيقي جهان ; وين، ميزبان موزيسين نيشابوري
انتشار آلبوم موسيقي هنرمند نيشابور در پايتخت موسيقي جهان ; وين، ميزبان موزيسين نيشابوري

  مريم عارفي پور/ وحيد زردي متولد 1358 در نيشابور و فارغ التحصيل کارشناسي موسيقي و کارشناسي فلسفه است، وي اولين نوازندگي اش را در سن 14 سالگي تجربه کرد و موسيقي را با نوازندگي سه‌تار نزد مجيد سجاديان در نيشابور آغاز کرد و پس از آن نوازندگي سه تار را نزد استاد محمود اسکندري […]

 

مريم عارفي پور/

وحيد زردي متولد 1358 در نيشابور و فارغ التحصيل کارشناسي موسيقي و کارشناسي فلسفه است، وي اولين نوازندگي اش را در سن 14 سالگي تجربه کرد و موسيقي را با نوازندگي سه‌تار نزد مجيد سجاديان در نيشابور آغاز کرد و پس از آن نوازندگي سه تار را نزد استاد محمود اسکندري و تئوري موسيقي را در جهاد دانشگاهي آموخت.

آلبوم تازه اي که از زردي منتشر شد، «مسخ» نام دارد و اولين بار در اتريش و پس از آن در ايران منتشر شد. اين آلبوم شامل 9 آهنگ مي باشد. براي کسب آگاهي بيشتر درباره ي اين آلبوم با وحيد زردي به گفت و گو نشستيم.

ابتدا درباره ي پيشينه ي هنري اش از او سوال کرديم. وي درباره پيشينه ي هنري خود گفت: من دوره عالي موسيقي را به طور خصوصي نزد استاد حسين عليزاده شاگردي کردم. در اين بين براي کسب دانش هارموني و کنترپوان و آهنگسازي نزد وارطان ساهاکيان رفتم و پس از همکاري در تشکيل و اجرا کنسرت هاي گروه نيايش در شهر نيشابور، در سال 78 به عنوان تکنواز گروه دانشگاه سوره در جشنواره شيراز شرکت داشتم. همچنين در جشنواره سوره ي تهران سال 79 مقام برگزيده جشنواره را در رشته نوازندگي سه تار از آن خود کردم و در اين دوره به آهنگسازي روي آورده و در ساخت موسيقي، فيلم، تئاتر و انيميشن به فعاليت پرداختم.

زردي درباره ي آلبوم تازه منتشر شده اش مي گويد: آلبوم «مسخ» محصول دغدغه هاي دروني من بوده که از سال ها پيش در درون ام شکل گرفته است. بزرگترين پارادوکسي که از دوران نوجواني تا به حال درگير آن بودم، پيچيدگي زندگي دوران مدرن و تقابل با رويکرد انسان نسبت به تغييراتي است که لحظه به لحظه در جهان رخ مي دهد. اگر چه ظاهرا عناصر هستي و به طور خاص تکنولوژي، به پيش مي رود ولي فاصله بين انسان و هستي بيش از پيش فزوني مي يابد. آلبوم مسخ روايتي از همين فاصله و گسست بين انسان در درون خود و همچنين شکافي است که ميان هستي و نوع بشر امروز حاکم شده است.

اين اثر حاکي از تراژدي غم انگيز موجودي است که مي بايست حاکم بر تمامي عناصر هستي و خلقت باشد ولي اکنون نه تنها در درون روح و جسم خود بلکه در اين دنياي سقوط کرده، گرفتار و مسخ شده و افسار غلبه و تسلط خود را بر جهان از کف داده است.

از هنرمند موسيقي دان شهرمان درباره ي سبک موسيقي اش سوال کرديم: اساسا من دنبال سبک يا مکتب موسيقايي خاصي نيستم هرچند که نگاه کلي من بيش تر متمايل به موسيقي مدرن است. به نظر من آثار آهنگسازاني مثل شوئنبرگ، شوستاکوويچ، بولز، لگتي و آرووپارت و … از نظر فرم و محتوا بسيار فوق العاده است و گاه مورد الگوي ذهني و شنيداري من هستند ولي آنچه که مرا در مسير آهنگسازي خودم قرار مي دهد ماهيت محتوا و فرم است. يعني عنصر تعين کننده مکتب کاري من بنا به ضرورت محتوا و فرم شکل مي گيرد. باور دارم محتوا و فرم است که تعيين کننده مکتب و يا شکل گيري هارموني و ارکستراسيون يک اثر مي شود. به عنوان مثال در آلبوم ريبرت که براي استراليا کار کردم؛ که در استرليا و آمريکا منتشر و اجرا شد، بنا به فضاي شعري فروغ فرخزاد از فضاي بسيار خلوت و هارموني غالبا سرد استفاده کردم که نزديک به پاپ و کلاسيک بود، ولي در آلبوم «منشور کورش» که ماهيتي اسطوره اي و باستاني داشت با رويکرد کلاسيک، هارموني ايراني تر و متفاوت تري استفاده شد. در مورد مسخ هم به همين صورت پيش رفت. چون ايده مسخ يک ايده مدرن و داراي ابعاد جامعه شناسي و روان شناسي بسيار عميق و دروني بود، نيازمند به هارموني کاملا پيچيده تر و فضاي مدرن تري داشت.

زردي درباره ي رونمايي آلبوم «مسخ» در اتريش گفت: اين اثر با حضور صدر اعظم و رئيس جمهور اتريش و سفراي ايران در اتريش و مجارستان و نمايندگان وزارت ارشاد کشورمان و اساتيد و هنرمندان کنسرواتوار اتريش رونمايي شد. اين اتفاق براي من واقعا شگفت انگيز و کم نظير بود و خوشبختانه بازخورد مناسب اقتصادي را هم در پي داشت و تقريبا يک اتفاق ملي محسوب مي شود. در همان مراسم آلبوم «منشور کوروش» به صدر اعظم و رئيس جمهور اتريش اهدا شد و اين دو مقام به پاس احترام به تاريخ و ملت ايران آلبوم را براي من امضاء کردند و با مشورت سفرا و نمايندگان ايران در اتريش، بنا شد آلبوم «منشور» به نماد صلح بين الملل به سازمان ملل متحد اهدا شود که اين فرايند در مسير نهايي اش قرار دارد.

از وحيد زردي درباره ي فعاليت در عرصه ي بين المللي سوال کرديم و از تجربيات وي جويا شديم.

وي در اين باره گفت: در اين خصوص عوامل زيادي دخيل بوده، ولي ريشه آن به طرز تفکر و تصميم دوران نوجواني ام برمي گردد که همواره ورود به عرصه جهاني و قدم گذاشتن به قله هاي موسيقي دنيا را متصور مي شدم. وقتي که 13 يا 14 سالم بود شرايط خانواده براي پذيرش چنين تصميمي مساعد نبود ولي موسيقي را شروع کردم و با پس انداز اندک م اولين سازم را خريدم و به خوبي به ياد دارم بين 15 تا 17 ساعت در روز تمرين مي کردم. موضوع اصلا عشق و علاقه نبود تنها کلمه اي که مي توانم براي آن دوران بگويم واژه جنون است. در دوران تحصيل هم، به محض ورودم به دانشگاه تک نواز گروه دانشگاه شدم و در همان دوران چندين بار مقام اول آهنگ سازي فجر و نوازندگي را در جشنواره هاي مختلف از آن خود کردم، ولي بعد از اتمام تحصيل به خوبي مي دانستم اين سطح براي جهش بين المللي کافي نيست، بنابراين دوباره پيگير دروس دوره عالي آهنگ سازي و تاريخ هنر و فلسفه شدم. در همين دوران اولين پيشنهاد آهنگ سازي براي کنسرواتوار  GRAZ در اتريش صورت گرفت و سال بعد افتتاحيه جشنواره فيلم آسيا – اقيانوسيه در استراليا با کار من انجام شد و اين مقدمه اي بود که نهايتا به رونمايي آلبوم مسخ در اتريش منجر شد.

اگر بخواهيم به کارنامه ي موسيقيايي وحيد زردي نگاهي بياندازيم، آهنگسازي نمايشنامه هاي آنتوان و مسافر کوچولو به کارگرداني حسن باستاني، آهنگ سازي براي انيميشن هاي ماران اتا، سرباز و پرنده به کارگرداني نويد فيروز و آلبوم موسيقي لالايي (موسيقي براي کودک) و آهنگسازي براي نمايشنامه صداي يک دست به کارگرداني دکتر قطب الدين صادقي را در کارنامه هنري خود دارد.

وحيد زردي  همواره اين اميد را دارد که به گفته خودش، بتواند براي نيشابور و ايران افتخار بيافريند و اميدي براي تمام هنرمندان کشور باشد.