نعل وارونه ي آقاي وزير سابق در نيشابور
نعل وارونه ي آقاي وزير سابق در نيشابور

نعل وارونه ي آقاي وزير سابق در نيشابور: حضرت آقا! نيشابور است اينجا! آقاي صفار! لطفا آزاده باشيد؟! وقتي نامش را مي شنوي ناخود آگاه ياد «يعقوب ليث صفاري»آن رويگرزاده اي مي افتي که در غياب امنيت، شرافت،انسانيت و بحران هاي بي شمار « سياسي، اقتصادي و اجتماعي»؛ جوانمردانه دست در جيب صاحبان ثروت و […]

نعل وارونه ي آقاي وزير سابق در نيشابور:

حضرت آقا! نيشابور است اينجا!

آقاي صفار! لطفا آزاده باشيد؟!

وقتي نامش را مي شنوي ناخود آگاه ياد «يعقوب ليث صفاري»آن رويگرزاده اي مي افتي که در غياب امنيت، شرافت،انسانيت و بحران هاي بي شمار « سياسي، اقتصادي و اجتماعي»؛ جوانمردانه دست در جيب صاحبان ثروت و مکنت مي برد تا شايد لقمه اي نان براي فقرا و ضعفا بيابد و لختي از رنج شان بکاهد. اما فرق اين «صفار »با آن«صفار»زمين تا آسمان است. يعقوب مرد عمل بود و جوانمردي؛ اين همچون رييس «نامحمود»ش و استادش «حسين شريعتمداري»مرد سبک گويي، اتهام پراکني و «بگم بگم»هاي توخالي است. يعقوب صفار با دشمن «رودررو» مي جنگيد و «هرندي» داستان ما با تهمت و افترا مي خواهد انسان هاي شريف را «بي شرافت» کند. آن جا که او حتي «جنم» نام بردن از «او» را ندارد. آن «صفار» به نيشابور درآمد و بساط طاهريان را در سايه ي شمشير برچيد و اين«صفار» در سايه به نيشابور آمد و با عرض پوزش از خوانندگان «چيزهايي» شبانه گفت و رفت…

هر چند به هر کس به اندزه ي خودش بايد بها داد ! و بهاي افرادي چون «حسين صفار هرندي»کيهان نويس، آن قدر نيست که سوژه ما باشد ، اما از آن جا که به نظر مي رسد نقد سخنان اين گونه «سخن پراکنان» مي تواند گوشه هايي از توهين هاي آنان به شعور آدمي را به نمايش بگذارد؛ پرداختن به آن خالي از لطف نيست:

يکم:استفاده ي جناحي از «سرمايه هاي اجتماعي» ممنوع؟!

مفهوم سرمايه‌ اجتماعي در سال‌هاي اخير در حوزه‌هاي گوناگون علوم اجتماعي،‌ اقتصاد و اخيرا در علوم سياسي مطرح شده است. سرمايه ‌اجتماعي عبارت است از ارتباطات و شبكه‌هاي اجتماعي‌ اي كه مي‌توانند حس همكاري و اطمينان را در ميان افراد يك جامعه پديد آورند. در اين ميان نبايد از نقش نهادهاي مدني و دمكراتيك و نيز نقش دولت در گشودن چنين فضاهايي غافل شد. به هر روي، امروز بر جامعه‌شناسان ثابت شده كه يكي از ابعاد مهم هر گونه توسعه‌اي توجه به سرمايه‌هاي اجتماعي است. از اين‌رو سرمايه ‌اجتماعي، يكي از مهمترين شاخصه‌هاي رشد و توسعه هر جامعه‌اي به شمار مي‌آيد.

چنان که از اين تعريف بر مي آيد ارزش هاي والايي چون ايثار جان و مال در راه دفاع از کيان جامعه از تعرض دشمنان، مي تواند همچون محوري براي افزايش حس وحدت، همکاري و اطمينان در ميان افراد جامعه؛ نقش ايفا کند. مسئولان حق ندارند اين «سرمايه ي اجتماعي» ايران را صرف اهداف جناح هاي سياسي خاص خود نمايند. چگونه است متوليان مراسم و يادواره هاي شهدا و آزادگان، اين گونه چوب حراج به «محوري» مي زنند که مي تواند با انباشت حس اعتماد و همکاري نقش مهمي در افزايش وحدت و هم دلي در جامعه داشته باشند؟ دعوت از سخنرانان «يک سونگر و کوته بين» خدمتي در جهت افزايش همگرايي در جامعه ذيل عنوان شهيد و آزادگي نخواهد بود. آقايان اگر صادق هستند اهداف باندي و جناحي خود را در جاي ديگر بجويند!

دوم: در غيبت سخن فاخر

«ادب مرد به زدولت اوست» از جملات کليدي ادب پارسي است. البته از دولت مردان «محمود» نبايد چنين انتظاري داشت چون «از کوزه همان برون تراود که در اوست». کلاس و سطح گفتمان اين مدعيان «کلام» بيشتر از اين نيست. آن جا که صفار، وزير ارشاد دولت نهم از «اراجيف» عده اي خبيث سخن مي راند و مي گويد:برجام، مرجام «کشک» است! اين گفتمان نازل چنان عرصه هاي زندگي و ادب پارسي را در امروز تحت تاثير قرار داده که شايد ديگر بازگشتي در آن نباشد.

سوم: لطفا با نعل وارونه زدن به شعور نيشابوريان توهين نکنيد!

ظاهرا نعل وارونه زدن تنها تخصص اعراب بدوي براي رد گم کردن در بيابان نبوده است! بلکه برخي در ايران نيز پس از 1400 سال؛ به تاسّي از آن ها، آن هم در عصر ديجيتال و رسانه! از اين شيوه ي نخ نما براي توجيه خود و سياست هاي غلط رفقاي قديم! استفاده مي نمايند. جناب صفار! اين جا نيشابور کهن است! مردمانش ريشه در تاريخ دارند و انديشه هاي انتقادي خيام جليل القدرشان دنيا را متاثر کرده است! شما و رفقايتان که هر روز به اين ديار سرک مي کشيد! هرگز گمان مبريد هر آن چه را پراکنديد به بوته ي نقد کشيده نشود! فکر نکنيد خياميان حافظه تاريخي ضعيفي دارند و از فسادهاي عظيم دولتي که از قضا شما هم شريک آن بوديد يادشان رفته است! فکر نکنيد با گفتن اين جمله که:«در زمان دولت اصلاحات نرخ فحاشي به بسيجيان ارزان شده بود»و ايراد تهمت و افتراهاي ديگر به دولت آن عزيزي که گفته اند اسمش را نبر! قدرش را کاسته ايد.

حضرت والا مستحضر باشند دولتمرداني به انسانيت، اخلاق، ارزش هاي اسلامي توهين کردند که هشت سال با دروغ، اختلاس و دست بردن در جيب مردم و از جمله خانواده ي بزرگ ايثارگران و شهدا به آرمان هاي انقلاب و شهدا خيانت کردند. اجازه دهيد رسوايي هاي دولت پاک دست تان که مثنوي هفتاد من کاغذ مي شود؛ آن هم فقط در حوزه اي که شما در اين گفتار؛ دم از دفاع از آن را مي زنيد فقط با آوردن نمونه اي مستند بيان دارم: جعفرزاده عضو هيئت رييسه ي تحقيق و تفحص مجلس از بنياد شهيد با اشاره به کشف فساد 1700 ميليارد ريالي در بنياد شهيد و انتقال آن به خارج از کشور، گفت: «اين موضوع در گذشته بوده(دوره ي احمدي نژاد) و حالا ما به مسايل جديدتري رسيديم اين مطالب جديد بحث فقط رقم نيست، داستان‌هاي ديگري رخ داده است که البته مجاز به انتشار آن نيستيم. فقط مي‌توانم بگويم که ابعاد وحشتناکي دارد و هر کس را که از آن مطلع مي شود دچار شرمندگي در مقابل خانواده شهدا مي‌کند.»

عزيز دل برادر! شما در سخنان خود جامعه را به دو دسته تقسيم مي کنيد عقبه ي انقلاب و شهدا و گروهي که «به فرصت ها چنگ انداختند و جيب شان را پر کردند و اختلاس کردند و …» آفتاب آمد دليل آفتاب!جناب خوب است که شما زماني اين سخنان را به زبان جاري مي کنيد که تشت رسوايي به ادعاي شما و دوستان تان «ارزشي ترين و پاک ترين دولت» تاريخ از «هفت آسمان به زمين افتاده» و گند و بوي اختلاس و دکل دزدي و حيف و ميل اموال مردم همه جا را گرفته! لطفا جاي خود و دوستان پاک دست تان را در اين تقسيم بندي معين کنيد!!

جناب ارزش مدار، که هر روز به نام خانواده ي بزرگ ايثارگران به اين و آن مي تازيد! و از ايراد هيچ چيزي به منتقدانتان ابايي نداريد! چه کساني بايد شرمنده ارزش ها باشند؟ شما و دولت تمام قد اصول گراي تان که به گفته ي مقامات مسئول در مجلس به بودجه ي خانواده شهدا و ايثارگران هم رحم نکردند و آن را به سرزمين به گفته ي شما «کفار» منتقل کردند تا به تعبير شما به «آلاف و الوفي» برسند يا رييس دولت اصلاحات؟حضرت آقا! خراسان است اينجا؛ سخن گفتن نه آسان است اينجا!

چهارم:تناقض گويي،تهمت زني،کلي گويي! رسم ديرينه

جناب آقا! شما و هم فکران شما که به حمد خدا از مصونيتي آهنين برخورداريد! در فضايي که سنگ ها را بسته اند، در حضور مستمعين تان بس ناجوانمردانه، يک طرفه و به دور از انصاف و عدلي که براي آن يقه مي درانيد و گلو پاره مي کنيد سخن متناقض مي رانيد و بر خلاف ارزش هاي انساني و صريح اسلام تهمت مي زنيد. اين رسم ديرينه ي شما براي حذف رقيب بوده و هست و خواهد بود.

آن جا که «عمل تيم هسته اي را در کشيدن حقوق ما از حلقوم ديگران» ستايش مي کنيد در تناقض با اين سخن شماست که «برجام مرجام همه اش کشک است». يا با گفتن اين جمله که «همان ها که در ماه مبارک رمضان عربده کشيدند و بطري هاي خود را سر کشيدند و در جيب(!) برخي هم مشروب پيدا شد» علاوه بر کلي گويي! احتمالا به کساني که چون شما نمي انديشند ناجوانمردانه تهمت مي زنيد. البته که متاسفانه اين رسم 200ساله شمايان است و خيلي دور از انتظار نيست اما بازهم بدانيد اين جا نيشابور است و شهر خيام.

حضرت والا!

نقد گفتمان نکم مايه و متناقض شما خيلي به درازا انجاميد. لازم مي دانم در پايان يادآوري نمايم که اگر رييس دولت اصلاحات بر خلاف دولت شما و خودي و غير خودي کردن هاي تان؛ اجازه مي داد در مراسم ها به گفته ي شما «اعضاي بسيج دانشجويي در رديف هاي جلو بنشينند» نه به ادعاي شما به خاطر ترس از موافقان که در راستاي شعار جاودان «زنده باد مخالف من» بوده است و اين افتخار همه ي مصلحيني است که بر خلاف تماميت خواهان و اقتدار گرايان، مخالف را زنده و پويا مي خواهند نه اين که باز هم با ادبيات نازل شما «پخ شان» کني همه شان در بروند!

فهم اين موضوع نبايد چندان سخت باشد که انسان به حکم اشرف مخلوقات بودن صاحب اختيار است و نيازي نيست چون «حيوان» پخ شود!! يا ابزاري(!) نشان ش داده شود. اميدواريم که واقعا براي شما هم سخت نباشد.

تا وقتي ديگر

رضا مهرداد