در مورد حمله مغول به ایران و سقوط حکومت خوارزمشاهیان بسیار شنیده و خوانده اید … از بریدن ها … سوختن ها … کشتن ها … بردن ها … خوردن ها … و … اما در مورد بیرون راندن مغولان کمتر یادمان می آید … زوال از یک روستا شروع شد … حدود یکصد و […]
در مورد حمله مغول به ایران و سقوط حکومت خوارزمشاهیان بسیار شنیده و خوانده اید …
از بریدن ها … سوختن ها … کشتن ها … بردن ها … خوردن ها … و …
اما در مورد بیرون راندن مغولان کمتر یادمان می آید …
زوال از یک روستا شروع شد …
حدود یکصد و بیست سال مغولها هر چه خواستند در ایران کردند. جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند.از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت برخی از قبایل مغولها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند ولی چون بیابانگرد بودند در شهرها زندگی نمیکردند.
مغولها همه گونه حقی داشتند، آنها مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند. ایرانیان برایشان برده نبودند،احشام بودند …
در تاریخ دورهٔ مغول همهچیز باورنکردنی است. چنان یأسی میان مردم ایران وجود می داشته که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمیکردند.
ابن اثیر مینویسد: یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد. هیچکس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر که او را کشت
داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع میشود. چند مغول بیابانگرد به خانهٔ ایندو میروند و زنان و دخترانشان را طلب میکنند
بر خلاف ۱۲۰سال قبلش،دو برادر مقاومت میکنند و مغولان را میکشند.مردم باشتین اول میترسند ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت بایستادگی میکند
خبر به قریههای اطراف میرسد. حاکم سبزوار مامورانی را میفرستد تا دو برادر را دستگیر کنند.
عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را میکشد.
در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چندصدنفره را به باشتین میفرستد، ولی حالا خیلیها جرأت مقاومت میکنند. عبدالرزاق فرمانده قیام میشود.
در چند روستا، مردم مغولان را میکشند و خبرهای مغولکشی کمکم زیاد میشود. عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشتهاش میگذارد.
فوجفوج مردمان بهستوه آمده از ستم مغولها به باشتین میروند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند
عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز میشود و سبزوار فتح میگردد. پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغولها فائق میشوند.
آن روز حتماً پرشکوه بوده است!
طغایتیمور ایلخان مغول،یک ایلچی مغول را میفرستد تا سربداران از او اطاعت کنند. سربداران او را میکشند و از طغایتیمور میخواهند که اطاعت کند …
سربداران به جنگ میروند وطغایتیمور را شکست میدهند …
و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول شکست ناپذیر بود …
حکومتی که کمتر کسی فکرش میکرد به این آسانی از بین برود …
و این به دلیل متحد شدن گروه های مختلف مخالف حضور مغولان در ایران بود …
همان لحظهای که مولانا سِیفُالدّین ابوالمَحامِد محمّد فَرغانی – معروف به سیف فرغانی ـ انتظارش را میکشید …
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت، غبارش فرونشست
باد سُم خران شما نیز بگذرد
در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد …