دعوت به تجمع و اعتراض در برابر استانداري وفرمانداري سيدحميد (روحاني) از منتقدان تندرو دولت حسن روحاني، در سخناني در مسجد نبي اكرم نيشابور با متهم كردن دولت به چشم پوشي از استقلال كشور، از كساني كه او آنها را مردم حزب الهي خواند، خواست با تجمع در برابر استانداري، فرمانداري و مراكز دولتي و […]
دعوت به تجمع و اعتراض در برابر استانداري وفرمانداري
سيدحميد (روحاني) از منتقدان تندرو دولت حسن روحاني، در سخناني در مسجد نبي اكرم نيشابور با متهم كردن دولت به چشم پوشي از استقلال كشور، از كساني كه او آنها را مردم حزب الهي خواند، خواست با تجمع در برابر استانداري، فرمانداري و مراكز دولتي و اعتراضات دسته جمعي، دولتمردان را بيدار كنند.
اين روحاني مخالف دولت، كه براي دومين بار در شش ماه گذشته، به دعوت هيات امنا و پايگاه بسيج مسجد نبي اكرم در محل اين مسجد سخنراني مي كرد، با انتقاد از ديپلماسي و سياست خارجي دولت حسن روحاني گفت: امروز خانواده شهدا، حزب الهي ها، بسيجي ها و جانبازان ما احساس مي کنند که نظام دارد از مواضع خود عدول مي کند و اين يک تصور و پندار نيست که امثال من فکر کنيم.
حميد روحاني با انتقاد از مذاكره با آمريكا و بيان اين كه مذاكره با آمريكا مشكلي را حل نمي كند، افزود: بايد از رئيس جمهور، از مقامات دولتي در زمينه ي مسائلي که دنبال مي کنند سؤال شود. بايد از سوي مردم «تحت فشار» قرار گيرند و دريابند که افکار مردم با اين راهکار سازگاري ندارد. اين (اعتراض)ها مي تواند دولت مردان ما را متوجه کند. چون مي دانيد کساني که به قدرت مي رسند مخصوصاً آنهايي که در مسير باطل حرکت مي کنند، نمي توانند باورکنند که ملت مثل خودشان فکر نمي کنند. آنها فکر مي کنند ملت همان چهارتا بادمجان دور قاب چين هستند که آنها را به عناوين مختلف محاصره کرده اند.
وي با دعوت مخالفان سياست هاي دولت به اعتراضات دسته جمعي و تجمع گفت: اعتراضات مردم به صورت طومار، نامه، حضور دسته جمعي جلو استانداري، فرمانداري، وزارت امور خارجه مي تواند براي دولت مردان تلنگري باشد که اين ها را تا حدي بيدار کند.
روحاني ادعا كرد: براي نخستين بار در طول اين 36 سال که از انقلاب مي گذرد دولت از ملت جدا شد. مردم از برنامه هاي دولت بي اطلاع هستند. نه تنها مردم بلکه نمايندگان هم مطلع نيستند. ظريف در مجلس گفته حتي اگر مرا استيضاح کنيد، هم از مذاکرات پشت پرده چيزي نخواهم گفت.
وي به روال معمول سخنراني هايش، ادامه بحث را به انتقاد از هاشمي رفسنجاني كشاند و با انتساب رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام به جريان ليبراليسم اضافه كرد: امام مي ديد كه انديشه ي ليبراليستي در ميان بسياري يا بعضي از روحانيون ما نفوذ کرده و خطر را احساس مي کرد. در همان زماني که برخي روحانيون خطر کمونيسم را مطرح مي کردند، امام خطر ليبرال ها را گوش زد مي کرد. اين که هاشمي رفسنجاني نامه مي نويسد به امام و تقاضا مي کند که مرگ بر آمريکا نگوييم، همين است. البته او آمريکا را نشناخته و فکر مي کرد آمريکا کودک است که اگر شعار مرگ بر آمريکا ندهيم با ما کنار مي آيد.
ساده انديشان و بي تجربه ها فکر مي کنند اگر مرگ بر آمريکا نگوييم، فعاليت هسته اي را کنار بگذاريم، همجنس بازي را قبول کنيم، با ملت ها و کشورهاي آزادي خواه قطع رابطه کنيم، آمريکا راضي مي شود. او تا به ايران بر نگردد، دست بر نمي دارد.
وي ادعا كرد كه در ماجراي مك فارلين (سفر مشاور امنيتي رييس جمهور آمريكا در سال هاي مياني جنگ تحميلي به ايران) هاشمي رفسنجاني بدون اجازه امام اقدام كرده و افزود: «بدون اجازه امام رفتند با آمريکا مذاکره کردند. مک فارلين را به ايران آوردند. امام اجازه مذاکره نداده و فرمودند او بايد برگردد . البته اين ها حالا مي گويند امام اطلاع داشتند. هاشمي رفسنجاني کساني مانند دکتر حسن روحاني و دکتر هادي را به آمريکا مي فرستد و در کاخ سفيد با آمريکا مذاکره مي کنند و حال که مک فارلين به ايران آمده، امام اجازه ملاقات نداده است؟ اين با خردمندي امام جور در نمي آيد.»
وي در بخش ديگري از سخنان ش با بيان برداشت خود از واژه اعتدال در دولت روحاني اضافه كرد: شما کتاب «ايران و جهاني شدن» را مطالعه کنيد، لرزه بر اندام انسان مي افتد. کسي که اين کتاب را نوشته، سريع القلم مشاور رئيس جمهور است و رئيس جمهور بر آن مقدمه نوشته است. در اين کتاب اشاره شده است که در عصر جهاني شدن، جهان بر اساس منافع ملي و مادي مديريت و هدايت مي شود نه بر اساس «عدالت و اخلاق» بنابراين منظورش از اعتدال چيست ؟ اعتدال را چماق کردند عليه حزب الهي ها و خانواده هاي شهدا؟
وي با بيان اين كه «روزنامه الخبار نوشته امروز در جهان عرب انشقاق سختي پيش آمده. برخي مي خواهند با اسرائيل رابطه داشته باشند، مثل عربستان و … که برمحور اعتدال حرکت مي کنند.» نتيجه گرفت: بنابراين منظورش از اعتدال جنگ نداشتن با اسرائيل و کنار آمدن با غرب است. اما شما حزب الهي ها بايد تحقير شويد، بايد به شما بگويند برو به جهنم، تو بي سوادي، تو دنيا نديده اي و…
رييس سابق مركز اسناد انقلاب ادامه داد: در زمان شاه هم مردم در سرنوشت کشور هيچ نقشي نداشتند . همه چيز دست بيگانه بود. (حالا هم) سعي مي کنند ما را از مسير انقلاب نااميد سازند و يا دلخوش باشيم به اين که آقايان مذاکره کنند و صدقه بگيرند که ما زندگي بخور و نميري داشته باشيم و يا اين که احساس کنيم که ما هيچ کاره هستيم.
وي به استناد يك خاطره شخصي، دولت يازدهم را متهم به ضربه زدن به انقلاب كرد و گفت: فردي عربستاني در حج با من هم سخن شده بود. آن عرب گفت: شما از انقلاب حرف نزنيد، انقلابي شما خميني بود، اما شما انقلاب را فروختيد و با آمريکا کنار آمديد! اين ضربه ي جبران ناپذيري بود که دولت جناب آقاي روحاني بر اين انقلاب وارد کرد.
روحاني با طرح اين سئوال که چرا مقام معظم رهبري اجازه مي دهند مسائل به اين شکل پيش برود، خود چنين پاسخ داد: عزيزان من! در اين کشور آزادي وجود دارد. ملت رأي دادند به يک رئيس جمهوري، که داراي انديشه ي ليبراليستي است، نه به انقلاب به اين معنا اعتقاد دارد و نه ادامه آن را خواهان است. نمي خواهم بگويم که او خائن است، اما راه خدمت را در اين مي داند که تسليم آمريکا شود و با آمريکا کنار بيايد. اين ها در بين مردم تبليغات کردند که اگر ما با آمريکا کنار بياييم مشکلات مان (بيکاري، گراني، تورم) حل مي شود. بعد گفتند چي؟ (گفتند:) مانع اين رفاه شخص رهبري است، اگر ايشان اجازه ندهند با آمريکا کنار بياييم مشکلات حل نمي شود! خوب مقام معظم رهبري چه کار بايد مي کردند؟ يا بايد بايستند به قيمت اين که عده ي زيادي در اين کشور با اين پندار واهي نسبت به انقلاب و مقام معظم رهبري مسئله دار شوند يا اين که بايد در ميدان عمل نشان دهند که اين راه بن بست است.
در بخشي از اين نشست، كه به پرسش و پاسخ اختصاص داده شده بود، سيد حميد روحاني در پاسخ به اين سوال كه «چرا بين اصولگرا ها اين قدر اختلاف و از هم پاشيدگي است؟» گفت: طبيعي است وقتي جناح هاي مختلف دنبال قدرت باشند، نمي توانند در يک صف بايستند. ديديد دراتحاد کانديداهاي انتخاباتي چه خبر شد! اگر آن چند نفر که تعهد کرده بودند که به نفع هم ديگر کنار بروند به تعهدشان عمل مي کردند، شايد «مصيبت دولت يازدهم» بر ما مستولي نمي شد. همان چند نفر به قدرت چسبيدند. جز آقاي حداد عادل که از اسلام و امام بويي دارد و کنارکشيد، همه شان دو دستي ايستادند که نکند اين ميز از دستشان برود و اين جوري تو سري خوردند.
وي در پاسخ سوال كننده اي كه پرسيده بود «با توجه به روابط نزديک هاشمي با مقام معظم رهبري، منظور آقا از اين که در شأن ايشان گفتند «هيچ کس جاي هاشمي را براي من پر نمي کند، چيست؟» اظهار كرد: ارتباط تنگاتنگ هيچ مشکلي را حل نمي کند بلکه گاهي باعث مشکل مي شود و آقاي هاشمي به همان دليلي که به قول خودش 50 سال با مقام رهبري رابطه تنگاتنگ داشت، فکر مي کرد اگر مقام معظم رهبري در رأس قرار بگيرد و ايشان که در مسائل مملکت سهيم است و به ظاهر رهبر ايشان هستند ولي آقاي هاشمي مي تواند در چيزهايي که به مصلحت خودش مي داند، دخالت هايي داشته باشد. باور نمي کرد مقام معظم رهبري مرد خداست و در اداره امور در امر ولايت، رفاقت و دوستي ديرينه نمي تواند نقش ايفا کند. آقاي هاشمي دريافت آن اميد و تصوري که بتواند در کنار رهبري اميال و منافع خود را تامين کند، تحقق نيافته، لذا موضعي ديگر در پيش گرفت و سعي کرد رهبري را دور بزند و يا کار شکني هايي انجام دهد که خوش بختانه سرش به سنگ خورد.
روحاني در پايان اين سخنراني حدودا دوساعته، سخنان خود را اين چنين خاتمه داد: زياد حرف زدن، زياد وراجي کردن، مايه دوري از خداست . کمتر وراجي کنيم.
رضا سهلی
تاریخ : 24 - فروردین - 1394خداوندا شر ابوموسی اشعری ها را از سر مردم شیعه بردار ؟امروز من بسیجی منه ایرانی من نیشابوری منه صالحیون من انسان من آدم من مخلوق پروردگار من مذهبی بیدار شده ام هوشیار شده ام آگاه شده ام تمییز میدهم واما خداوندا مدد کن دوران و روزگاری شده که همه از علی دم میزنند و علی شناسیمان کم است تو کمک کن اشتباه نرویم خطا نرویم فاصله وار نرویم بد نرویم بد نشوییم.والسلام