تشکل صنفي فرهنگيان؛ راه نيل به مطالبات
تشکل صنفي فرهنگيان؛ راه نيل به مطالبات

تشکل صنفي فرهنگيان؛ راه نيل به مطالبات آرزوي توسعه و پيشرفت ايران، وجه مشترک همه کساني است که در اين سرزمين مي زيند. اختلافات موجود، به دليل تفاوت در تشخيص طريقي است که به اين هدف منتهي مي شود. ايرانيان در انقلاب 57، با معيار واقع نگري و عقلانيت، مردم سالاري ديني (حاکميت مردم بر […]

تشکل صنفي فرهنگيان؛ راه نيل به مطالبات

آرزوي توسعه و پيشرفت ايران، وجه مشترک همه کساني است که در اين سرزمين مي زيند. اختلافات موجود، به دليل تفاوت در تشخيص طريقي است که به اين هدف منتهي مي شود. ايرانيان در انقلاب 57، با معيار واقع نگري و عقلانيت، مردم سالاري ديني (حاکميت مردم بر مردم) را به عنوان بهترين گزينه حکومت انتخاب نمودند ولي امروز، به تجربه ثابت شده که صرف وجود حکومت مردم سالاري ديني، نمي تواند همه ي اهداف نظام را محقق سازد. براي تحقق اهداف جمهوري اسلامي ايران، ابزاري قدرتمند و مهم، يعني تاسيس نهادها، احزاب و تشکل هاي صنفي غير دولتي، لازم است تا با تعامل با نهادهاي دولتي، موانع را از سر راه توسعه بردارد. در اين زمينه، به جرات مي توان گفت که تشکل صنفي فرهنگيان يکي از مهمترين نهادها است.

اگرچه اکثر فرهنگيان نسبت به ضرورت ايجاد تشکل صنفي اتفاق نظر دارند اما خودشان اذعان دارند که، اين قشر بزرگترين و در عين حال ضعيف ترين گروه شغلي در جامعه محسوب مي شود. ضعف ناشي از تشکل گريزي و ناهماهنگي بين فرهنگيان، نه تنها به خود آنها در بهره مندي از مزاياي اجتماعي آسيب رسانده بلکه کل اعضاي جامعه نيز از آن بي بهره نبوده اند. وقتي فرهنگيان يک جامعه به عنوان طلايه داران دانايي و علم، در انجام کارهاي گروهي، که لازمه ي زندگي اجتماعي است، ضعف داشته باشند، نمي توان انتظار داشت ساير مردم بتوانند با تشکيل نهاد هاي مدني به پيشرفت و رفاه اجتماع کمک کنند. به اعتقاد بسياري از انديشمندان، ارتباط متقابل بين نهادهاي مدني و حکومتي شرط حياتي رشد و توسعه ي اجتماعي است و نبود نهادهاي مدني، کشور را به سمت رخوت و رکود سوق مي دهد.

تعاريف متنوعي براي نهادهاي مدني ارائه شده است اما براساس تعريف وبسايت «سازمان ملل» يک تشکل يا نهاد غير دولتي عبارت است هر گروه اختياري و غير انتفاعي که در سطح محلي، منطقه اي يا ملي به وجود آمده باشد. نهادهاي مدني و تشکل ها، با وظيفه محوري و مديريت توسط مردمي با علايق مشترک، خدمات و کارهاي بشردوستانه ي مختلفي انجام مي دهند که شامل جلب گرايش شهروندان به سوي دولت ها، بازبيني و دفاع از سياست ها و تشويق مردم براي مشارکت سياسي به وسيله ي تهيه و فراهم نمودن اطلاعات. ممکن است برخي از گروه ها براي اهداف خاص، مثلا محيط زيست، مراقبت، بهداشت و سلامتي، يا حقوق بشر شکل بگيرند. وظيفه ي اصلي تشکل هاي مدني، تحليل و کارشناسي موضوعات مرتبط با اعضا و عمل به عنوان يک مکانيسم آگاهي رسان اوليه است. در چنين صورتي امکان ارتباط، تبادل نظر و همکاري با تشکل هاي مشابه در سطح ملي و فراملي به وجود مي آيد.

در واقع معلمي يک شغل حرفه اي است و چون اين قشر در خط مقدم تحولات و پيشرفت جوامع قرار دارند، در اکثر کشورها، ايجاد تشکل هاي صنفي فرهنگيان تشويق شده و براي آن تسهيلات ويژه اي در نظر مي گيرند. مهمترين کارکرد تشکل صنفي فرهنگيان، ضمن دفاع از مطالبات قانوني و معيشتي آنها، تبادل اطلاعات و فراهم نمودن شرايط براي استفاده از خرد جمعي همه فرهنگيان در امور آموزشي است. در ساليان پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، هر گاه دولتمردان با تکيه بر عقلانيت، به اداره ي مملکت پرداخته اند، شرايط را براي تاسيس و فعاليت تشکل هاي صنفي تسهيل نموده اند و برعکس در برخي مقاطع، خرد گريزي عامل از رونق افتادن تشکل هايي بود که مي توانستند نقش تعيين کننده اي در جلوگيري از انحرافات و آسيب هاي جبران ناپذير نظام اجتماعي داشته باشند. امروزه، با انتخاب دولت تدبير و اميد، شرايط براي فعاليت تشکل هاي صنفي و مدني فراهم شده است. بدون ترديد مسئولين دولت يازدهم در شهرستان نيشابور، به ويژه فرماندار و رياست محترم اداره ي آموزش و پرورش، مي توانند با تسهيل تشکل هاي مدني، به ويژه تشکل صنفي فرهنگيان، نقش مهمي در توسعه ي پايدار شهر داشته باشند و نام نيک خود را در تاريخ اين شهر، ابدي کنند.

تشکل صنفي فرهنگيانمي تواند مهمترين صداي آنها براي پيگيري مطالبات حقوقي و صنفي باشد. جاي تاسف است که کمبود درآمد باعث شده تا بخش وسيعي از فرهنگيان، به شغل هاي دوم و سوم روي آورند و از وظيفه ي اصلي و خطير خود، يعني تربيت آينده سازان جامعه چشم بپوشند. عدم توازن بين حقوق و تامين نيازهاي زندگي، هميشه اصلي ترين موضوع اعتراض فرهنگيان نسبت به مديران و دولت ها بوده است ولي به دليل نبودن تشکل صنفي قدرتمند، هيچگاه اين مشکل، به درستي رفع نشده و صداي آنها را کسي نشنيده است.

علاوه براين، خردمندانه نيست، کساني که اجراي سياست هاي آموزشي نظام اجتماعي را بر عهده دارند، از جريان تصميم گيري کنار گذاشته شوند و تغيير محتواي کتب آموزشي، بدون جلب نظر آنها صورت گيرد.در دنياي معاصر تغييرات به سرعت رخ مي دهد و هرروزه مطالب جديد و متفاوتي براي انتقال و آموزش به نسل آينده آفريده مي شود. از سوي ديگر، در بسياري از کشورها ممکن است افرادي اداره ي آموزش و پرورش را به دست گيرند که هيچ تخصصي نسبت به مسائل جاري نظام آموزشي نداشته و به خاطر ارتباط با منابع قدرت به اين سمت دست يافته باشند و در نتيجه، تصميماتي که درباره ي نظام آموزشي مي گيرند چه بسا به ضرر آن کشور باشد. تصميمات يک شبه و عجولانه توسط افراد غير کارشناس و البته مدعي، تا کنون آسيب هاي جدي به نظام آموزشي ايران وارد کرده است. بنابراين وجود صنف و يا اتحاديه فرهنگيان، تا حد زيادي مي تواند اين نقصان را، با جمع بندي و انعکاس نظرات فرهنگيان، به سياستمداران جبران نموده و از آسيب هاي بيشتر جلو گيري نمايد.

کارکرد ديگري که صنف فرهنگيان مي تواند داشته باشد، همدلي مسئولين و فرهنگيان و نيل به اهداف سازماني است. اگر به ايجاد تشکل هاي صنفي فرهنگيان توجه نشود، بسياري از تصميمات و برنامه هاي آموزشي، عملي نمي شود. برخلاف بسياري از نهادهاي دولتي، دسترسي به اهداف سازماني نظام آموزشي، با تحکم و يا تحقير کساني که به طور روزانه با دانش آموزان سروکار دارند، ممکن نيست. تنها در فضايي آکنده از احترام متقابل بين معلمين و مجريان اداري، شرايطي ايجاد مي شود که به نفع دانش آموزان است و اهداف نظام آموزشي تحقق مي يابد. مديران دولتي نيز فقط در شرايطي مي توانند به اين فضا دست يابند که با رهبراني که فرهنگيان از طريق تشکل هاي صنفي انتخاب کرده اند گفتگو کنند و از نظرات آنان مطلع شوند. همه ي شاغلان و از جمله فرهنگيان، با تشکل هاي غير دولتي راحت تر ارتباط برقرار مي کنند.

يکي از آسيب هاي مهم نبود تشکل صنفي فرهنگيان بهره برداري هاي سياسي و برهه اي از اين قشر فرهيخته است. همانگونه که برخي معتقدند نبايد نهادهاي نظامي در سياست دخالت کنند، دخالت سياسيون نيز در نظام آموزشي، فاجعه بار است. به تجربه ديده ايم که در برخي دوره ها، به خاطر نبود تشکل صنفي و منابع اطلاعاتي معتبر، برخي از فرهنگيان، ناآگاهانه تحت تاثير جريان هاي سياسي قرار گرفتند و با اضافه شدن مقدار ناچيزي به حقوق شان، بازيچه ي شعبده بازان عرصه سياست شدند.

با اين حال، با توجه به منشور حقوق شهروندي دولت تدبير و اميد و به رسميت شناخته شدن حق تشکل هاي صنفي براي اقشار مختلف در قانون اساسي، آيا مي توانيم اميدوار باشيم که فرهنگيان، با مطالعه و پيش بيني همه ي جوانب و حتي آسيب هايي احتمالي که ممکن است دامن تشکل صنفي و نمايندگان آن را فرا بگيرد در چهارچوب قوانين کشور، براي تاسيس اتحاديه ي صنفي قدرتمند و الگو گرد هم آيند؟

نوشته شده توسط : حبیب اله قربانی