برسد به دست مهندس مظفري
برسد به دست مهندس مظفري

برسد به دست مهندس مظفري شما در حال خواندن ستون آزاد در نشريه ي خيام نامه هستيد. قرار است در اينجا از همه چيز بنويسيم و خوشحال مي شويم شما هم با ما همکاري کنيد. راه هاي ارتباط با نشريه هم که تلفن و موبايل و وايبر و ايميل و غيره موجود است. اگر سوژه […]

برسد به دست مهندس مظفري

شما در حال خواندن ستون آزاد در نشريه ي خيام نامه هستيد. قرار است در اينجا از همه چيز بنويسيم و خوشحال مي شويم شما هم با ما همکاري کنيد. راه هاي ارتباط با نشريه هم که تلفن و موبايل و وايبر و ايميل و غيره موجود است. اگر سوژه ي خوبي سراغ داريد يا درد دل و انتقادي داريد يا هر شکايتي از مسئولان داريد صاف بفرستيد براي خودمان. ما چاپ مي کنيم و خيالتان راحت که مسئولان محترم به دکمه ي زاپاس سرآستين چپ کت شان هم حساب نمي کنند. بارها گفتيم که روابط عمومي ادارت دولتي بايد نشريات محلي را در روز اول انتشارشان بخرند و بخوانند و هرجا که انتقادي به مسئولان محترم وارد بود ببرند بگذارند روي ميز مقام مربوطه تا پاسخ بدهد، اما بسيار اندک، پاسخي دريافت کرده ايم. اين يعني بي احترامي به مردم و خواسته هاي آنان. اگر دري به تخته بخورد و سرانجام، فرماندار تازه اي بر کرسي فرمانداري نيشابور بنشيند در نخستين خواسته ي خود از همين جا مي خواهيم که تمامي روساي ادارات را وادار کنند به انتقادهاي مردم که در نشريات چاپ مي شود بلافاصله تا شماره ي بعدي نشريه پاسخ دهند. شوخي هم با کسي نداريمx-:(

 

منتظريم آقاي فرماندار

بله مطلب آغازين اين هفته ي ستون آزاد، تکراري بود و حدود يک ماه پيش در همين نشريه چاپ شده بود. خوشحاليم که سرانجام فرماندار آمد و قرار است فرمان را به دست بگيرد. ما هم به وعده ي خود عمل مي کنيم و ضمن عرض سلام و خوش آمدگويي به جناب آقاي مظفري از ايشان مي خواهيم به اين پرسش ما پاسخ دهند که:

«آيا ممکن است از تمام مسئولان محترمي که در نيشابور رياست يک نهاد دولتي را به عهده دارند بخواهند تا هر هفته موظف باشند ستون پيام هاي مردمي تمامي نشريات محلي نيشابور را بخوانند و اگر پرسشي و اعتراضي در حيطه ي کاري آن ها مطرح شده بود به آن پاسخ دهند يا خير؟»

در واقع اگر قرار بر اين باشد که مردم هر هفته در يک رسانه ي عمومي، گله و شکايت کنند و هيچ مسئولي پاسخ ندهد ديگر چه اميدي به پيگيري هاي شخصي و حضوري خواهند داشت؟ نهايتا اگر ايشان هم پاسخي ندهند همان بهتر که کرکره ي ستون پيام هاي مردمي را پايين بکشيم و به جايش چار تا جوک و لطيفه چاپ کنيم دور همي خوش باشيم!

جوابيه ي که که که!

چندسال پيش به دليل مورد سرقت واقع شدن، با پليس 110 تماس گرفتم. براي ماموري که آمد ماجرا را شرح دادم. ايشان شروع به نوشتن گزارش کرد. يواشکي جملاتي که مي نوشت را خواندم و از دست خط ايشان و جمله بندي اش حدس زدم که ايشان تا اول دوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده است. ضمن احترام به زحمات فراوان نيروي انتظامي؛ هفته ي قبل که جوابيه ي فرماندهي انتظامي نيشابور به خيام نامه را در صفحه ي دوم همين نشريه خواندم ياد آن مامور افتادم! در اين جوابيه که حدود 400 کلمه مي شود فقط دو بار از نقطه ي پايان جمله استفاده شده است و تمام جملات با حرف ربط «که» به هم پيوسته اند. در اين متن 15 بار از «که» استفاده شده است! در واقع بايد پس از مقدمه، کل جوابيه ي ايشان را يک نفس بخوانيد. البته خداي نخواسته منظور من اين نيست که بين انشاء و نگارش مسئولان انتظامي و هوش و درايت آنان در حل مسائل کارآگاهي و احترام به مردم و رعايت حقوق متهمان و کاهش جرم و جنايت و غيره رابطه اي وجود دارد.