پدر یا مادر بودن فرایندی همیشگی است، یعنی وقتی فرزندان وارد زندگی ما شدند، تا آخر عمر درگیر آنان خواهیم بود، والد بودن همانند کار کردن در حرفهای است که امکان بازنشستگی در آن وجود ندارد. اگر چه این سختترین کار دنیا، بسیاری اوقات دشوار و استرس زا است، اما در عین حال همه معترفیم […]
پدر یا مادر بودن فرایندی همیشگی است، یعنی وقتی فرزندان وارد زندگی ما شدند، تا آخر عمر درگیر آنان خواهیم بود، والد بودن همانند کار کردن در حرفهای است که امکان بازنشستگی در آن وجود ندارد. اگر چه این سختترین کار دنیا، بسیاری اوقات دشوار و استرس زا است، اما در عین حال همه معترفیم که چه اندازه لذت بخش و راضی کننده است. فرزندپروری مستلزم فراگیری مهارت هایی است که با تغییر شرایط زندگی بایستی تجدید و تقویت شوند. مادر یا پدر بودن هم انرژی زیادی میطلبد و هم برای ما انرژی بخش است.
سبک مستبدانه (دیکتاتورمابانه )
بعضی از والدین در تعامل با نوجوان خود فقط مانند نگهبان و مراقب عمل میکنند. این به معنای اجازه ندادن به نوجوان برای شرکت در هر گونه فعالیت یا گردهمایی است که خود والدین بر آنها نظارت نمیکنند. این والدین فرض میکنند که نوجوانان باید به طور مداوم زیر نظر مستقیم قرار بگیرند و آنها را از انجام هر گونه فعالیتی که به آن اطمینان کامل نداشته باشند منع میکنند. قوانین بسیار سختگیرانه و بدون مشارکت نوجوان تعیین میشود. نوجوان در مقابل اجرای این قوانین هم مورد تشویق قرار نمیگیرد و محبت و توجهی دریافت نمیکند. چنین والدینی بر این باورند که میتوان مشکلات بالقوه را از طریق قوانین سخت گیرانه و نظم و انضباط از بین برد. نتیجه این شیوه فرزندپروری به شرح زیر است:
١. والدین حساسیت کمی در مقابل فشار وارده بر نوجوانان نشان میدهند.
٢. نوجوانانی که در این خانواده ها رشد پیدا میکنند، مستقل و تصمیمگیرنده نیستند.
پدر و مادرانی که از این روش سختگیرانه در ارتباط با نوجوان خود استفاده میکنند، به زودی ارتباط خوب خود را با آنها از دست میدهند.
نوجوان پنهان کاری میکند و از بیان افکار، احساسات، و انگیزه های خود امتناع می کند چون ارائه هر گونه اطلاعاتی ممکن است منجر تنبیه شدید شود. این احتمال وجود دارد که نوجوانانی که با این سبک از فرزندپروری مواجه هستند، در برابر خواستههای غیرمعقول و یا سختگیری شدید شورش کنند.
فرزندان این خانواده ها در دوران رشد و در بزرگسالی با مشکلات متعددی از جمله افسردگی، مشکلات رفتاری، عزت نفس ضعیف، مهارتهای اجتماعی ضعیف مواجهه میشوند و به همین دلیل انزوا و گوشهگیری، ضعف در هدف گزینی، ضعف در تصمیمگیری، اضطراب بالا، فقدان کنجکاوی، وابستگی به والدین،ظرفیت کم و واکنش نامناسب در مقابل ناکامی (مثلا در دختران تسلیم و در پسران خصومت) دیده میشود.
سبک سهلگیر( آزاد منشانه )
دستهای دیگر از والدین بیش از حد لازم آسان میگیرند. این والدین باور دارند که نوجوانان میتوانند برای هر چیزی تصمیم بگیرند، آنها معتقدند بالاخره مشکلات صرف نظر از آنچه ما انجام میدهیم رخ خواهند داد، بنابراین نه خود در مورد یافتن و به کار بستن راهکارهای مقابله با مشکل فعال هستند و نه این فرصت را برای نوجوان فراهم میکنند. این والدین اغلب میگویند: »زمانی که بچه بودم چنین و چنان میکردم، و هیچ صدمهای از آنها ندیدم.« بنابراین آزادی زیادی به فرزندان خود میدهند و توقعات بسیار کمی دارند، انتظارات و قوانین روشنی وجود ندارد. این والدین در کنار توقعات بسیار اندک، محبت و توجه زیادی به نوجوان نشان میدهند. این گونه پدر و مادرها هدایت و یا جهتدهی مناسبی را که یک فرد جوان به آن نیاز دارد ارائه نمیکنند، این در حالی است که نوجوانان به الگویی از نقش بزرگسالان نیازمند هستند. نوجوانان نیازمند اطلاعاتی هستند که گذر آنها را از دوره نوجوانی تسهیل کند. وقتی نوجوان راهنمای مناسبی برای تصمیمگیری ندارد احتمال ارتکاب رفتار پر خطر افزایش مییابد. مشخصات خانوادههای سهلگیر در ادامه ذکر شده است:
١. در خانواده های آسانگیر، انتظار و توقع از فرزندان کم، واحساس و محبت زیاد است.
٢. در خانواده های آسانگیر قاعده و قانون خانوادگی چندانی برای فرزندان وجود ندارد.
این خانواده ها معتقدند که همه امکانات زندگی باید در خدمت فرزندان باشد تا آنان احساس نارضایتی نکنند و محرومیتی تحمل ننمایند.
این والدین با فرزندان شان بسیار مهربان و پذیرنده رفتار میکنند و به نیازها و آرزوهای آنان بیش از اندازه توجه دارند.
۵. این والدین، نحوه سازگار شدن با شرایط زندگی را به فرزندان خود نمیآموزند.
نوجوانان در این خانواده ها اغلب به اصطلاح لوس بار میآیند. تجارب و پژوهشها ویژگی های فرزندان این خانواده ها را چنین نشان داده است:
١. با ورود این نوجوانان به جامعه، آنها قادر به انجام وظایف خود نخواهند بود و دچار سرخوردگی و ناکامی میشوند.
٢. اغلب در فهم پیامدهای رفتارهای خود ضعیف هستند، موفقیتهای تحصیلی اندکی دارند، و مشکلات رفتاری و پرخاشگری در آنان شایع است.
٣. این نوجوانان در زندگی بزرگسالی خود با شکست و ناکامی های مکرر روبه رو میشوند.
۴. تحمل این نوجوانان بسیار کم است و سریع در مواجهه با چالش های زندگی، برخوردهای تند و نادرست نشان میدهند.
۵. این نوجوانان بیشتر احتمال دارد که دچار اختلال سلوک، بزهکاری، رفتارهای ضداجتماعی و مصرف مواد شوند.
ادامه دارد…
- نویسنده : اسدی
- منبع خبر : خیامنامه