فروغ خراشادی فیلم این هفته، یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست؛ ” واچوفسکی  ها ” قسمت اول ” سه گانه ی ماتریکس” را در سال ۱۹۹۹ میلادی و در اوان جوانی ساختند. دو قسمت بعدی ( بارگذاری مجدد و انقلاب) نیز در ادامه و برای درک, دریافت و نتیجه گیری از قسمت نخست ساخته شد. این […]

فروغ خراشادی

فیلم این هفته، یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست؛ ” واچوفسکی  ها ” قسمت اول ” سه گانه ی ماتریکس” را در سال ۱۹۹۹ میلادی و در اوان جوانی ساختند. دو قسمت بعدی ( بارگذاری مجدد و انقلاب) نیز در ادامه و برای درک, دریافت و نتیجه گیری از قسمت نخست ساخته شد.

این اثر علمی_ تخیلی، بر زیرساختی فلسفی استوار است و نمادهای اسطوره ای- مذهبی درهم تنیده ای دارد، چنان که بدون یاری نشانه شناسی نمی توان به آن نزدیک شد. نام ها، لباس ها، مکان ها، ارتباطات و پیام ها، همه نشان از حقیقتی زیر لایه ی واقعیت دارند. فیلم در دنیایی آخر الزمانی و در فضایی رستاخیزی می گذرد؛ عصر حکومت ماشین ها و مسخ انسان ها؛ کشتزارهای انسانی حقیقی و شهروندان پویای مجازی!

پیش درآمد فیلم، زن جوانی به نام “ترینیتی”را معرفی می کند که با استفاده از هنرهای رزمی، یک تنه، چندین پلیس را حریف است و با سرعت و مهارتش، قواعد فیزیکی دنیایی را که در آن می زید به چالش می کشد…

اما داستان، از زندگی دوگانه ی یک کارمند شایسته – هکر، به نام “نیو Neo” با بازی ” کیانو ریوز” آغاز می شود.

نیو روی صفحه نمایش کامپیوترش، پیغامی دریافت می کند و تصمیم می گیرد مثل آلیس در سرزمین عجایب، خرگوش سفید را دنبال کند…

از اینجاست که ترینیتی را در مقام جوینده، محافظ و نجات دهنده ی منجی می بینیم. در این فیلم همچون وقایع تاریخی،ایفاگر نقش منجی، یک مرد است اما حضور و ظهورش به حضور و ظهور عشق یک زن وابسته است؛ چنانکه یکی از راه های شناخت منجی، به گفته ی پیشگو ( که خود یک زن است)، عشق ترینیتی به اوست. این فیلم، زوج های دیگری هم دارد که در هر کدام، زن، در لحظات بحرانی، با تصمیمش، ادامه ی مسیر را تضمین می کند.

در تک جنسیتی بودن کاراکترهای شرور فیلم هم گویا عمدی در کار بوده است؛ استحاله ی مردم در مامورها و تبدیل همه ی برنامه ها، به برنامه ی ” اسمیت” (در ماتریکس سوم)، همه در قالب کاراکتر مرد است.

توجه به نقش محوری زنان در فیلم های بزرگ، زمانی نمایان می شود که منجی، در نهایت، بشریت را نجات می دهد، در حالی که خودش در سه نوبت، به دست یک زن، نجات می یابد؛ ۱- خروج از ماتریکس،۲- دم مسیحایی عشق،۳- رسیدن به سرزمین ماشینها

نکته ی قابل تامل، سکانس پایانی ماتریکس سوم ( انقلاب) است؛ زمانی که اسمیت رفته، نیو به عهدش پیوسته، شهر زایان نجات یافته، اما معمار ماتریکس در کنار پیشگو، زوج ابدی – ازلی در اندیشه ی طرحی نو و دور جدیدی از تسلسل خیر و شر هستند…