مراسم نوحصار دیزباد، تجلی گاه یگانگی
درطول تاریخ یکی از موثرترین عوامل گردهمایی و تجمع انسانها، باورهای مذهبی و مناسک دینی مشترک بوده است. مراسم نوحصار روستای دیزباد نیز دارای این ویژگی است، به گونه ای که آن چه طیف وسیعی ازاهالی این روستاو اقشار مختلف اجتماعی را هر ساله در آخرین جمعه امرداد (مرداد) ماه به شرکت در این مراسم وا می دارد، داشتن یک اعتقاد مذهبی مشترک است. علاوه برریشه مذهبی داشتن ،کارکرد دیگر مراسم نوحصار این است که افراد هم کیش را در یک روز از سال گرد هم آورده و باعث انسجام مذهبی و تحکیم روابط فامیلی و خانوادگی در میان اهالی روستا به خصوص جماعت اسماعیلی می گردد . البته درحال حاضر پیروان مذهب شیعه اثنا عشری دیزبادنیزدر این مراسم شرکت می کنند و به اعتقاد آنها اینگونه نیست که مراسم نوحصار اختصاص به مذهبی داشته باشد وهمه درآن شرکت می کنند وعمومی می باشد.
۱۳۰سال پیش،نوانخانه نیشابوردر کاروانسرای شاه عباسی
تصویری باقدمت بیش از 130سال ازنوانخانه نیشابور در رباط شاه عباسی
اقوام وطوایف ساکن در شهرستان نیشابور
نیشابور دردرازنای تاریخ خود به دلایل مختلف ارجمله موقعیت جغرافیایی وقرارگرفتن بر سر راههای تجاری ونیزدارابودن شرایط نسبتا مناسب آب وهوایی، موردتوجه جهانگشایان، جنگجویان ونیز باراندازاقوام مختلف بوده و اقوامی نیز توسط فرمانروایان به این دیارکوچانده شده وسکونت داده شده اند. و بنا براین امروزه ما درنیشابور شاهد وجود رنگین کمانی از تیره ها واقوام مختلف شامل کردها، ترک ها، بلوچ ها، عرب ها و... درنیشابور می باشیم که درجای جای این پهن دشت سکونت یافته اند..
کاروانسرای شاه عباسی نیشابور
کارونسرای(رباط) شاه عباسی ،در بخش شرقی بافت مرکزی شهر و حاشیه جنوبی خیابان امام خمینی و نزدیک به میدان خیام، واقع شده است. این کاروانسرا، همچون نگینی پر تلألؤ در قلب تاریخ، بازتاب دهنده روح جاودانهای است که در گذر زمان همچنان تابناک باقی مانده است. با ایوانهای بلند و طاقهای استوارش، گویی از قصههای کهن سرزمین ما سر برآورده و به تمامی شکوه و عظمت گذشته اش، روایتگر هزاران داستان ناگفته است. آجرهای این بنا اگر یارای صحبت کردن می داشتند، چهها که برای بازگویی نداشتند! چه بسیار دانشمندان ، عرفا، شعرا ، سیاست مداران،بازرگانان و چهرههایی که از همین دروازهها عبور نکردهاند. آنگاه که نسیم صبحگاهی از میان دیوارهای ضخیم و سرد این بنا عبور میکند، میتوان پژواک گامهای مسافرانی را شنید که روزگاری در اینجا سکنی گزیده بودند؛ مسافرانی که داستانها، رویاها و رازهایشان را به همراه آورده و در دل این کاروانسرا به اشتراک گذاشته بودند. هر حجره این بنا، گویی صندوقچهای پر اسرار از خاطرات و امیدهای گذشتگانی است که به آرامی در گوشهای از زمان به انتظار نشستهاند تا بازگو شوند. حیاط مرکزی این کاروانسرا، با آفتاب گرم و نوازشگرش، همچون آغوشی مهربان برای خستگان راه های دور ودراز بود. اینجا جایی بود برای مسافران خسته به همراه شتر و اسبها در سایه سار آرامش بخش آن نفسی تازه میکردند و مسافران، در کنار هم به تبادل افکار و دلسپردن به قصههای عاشقانه و پر رمز و راز یکدیگر میپرداختند. در این فضای سرشار از سکوت و آرامش، شاید میشد آوای دلنشین نغمههایی را شنید که از دلها برمیخاست و به دل ها می نشست و به آسمان اوج میگرفت همچون نگینی پر تلألؤ در قلب تاریخ، بازتاب دهنده روح جاودانهای است که در گذر زمان همچنان تابناک باقی مانده است. با ایوانهای بلند و طاقهای استوارش، گویی از قصههای کهن سرزمین ما سر برآورده و به تمامی شکوه و عظمت گذشته اش، روایتگر هزاران داستان ناگفته است. آجرهای این بنا اگر یارای صحبت کردن می داشتند، چهها که برای بازگویی نداشتند! چه بسیار دانشمندان ، عرفا، شعرا ، سیاست مداران،بازرگانان و چهرههایی که از همین دروازهها عبور نکردهاند. آنگاه که نسیم صبحگاهی از میان دیوارهای ضخیم و سرد این بنا عبور میکند، میتوان پژواک گامهای مسافرانی را شنید که روزگاری در اینجا سکنی گزیده بودند؛ مسافرانی که داستانها، رویاها و رازهایشان را به همراه آورده و در دل این کاروانسرا به اشتراک گذاشته بودند. هر حجره این بنا، گویی صندوقچهای پر اسرار از خاطرات و امیدهای گذشتگانی است که به آرامی در گوشهای از زمان به انتظار نشستهاند تا بازگو شوند.