سيدحسن حسيني دانشجوي دکتراي تاريخ در گذشته هاي نه چندان دور، زائران مشهد الرضا به غير از راه اصلي که معروف به شريف آباد بود و از قدمگاه، ديزباد، شريف آباد، ده سرخ مي گذشت و به مشهد منتهي مي شد (مسير فعلي نيشابور- مشهد) ازمسيرفرعي تابستاني ديگري که به «راه دررود » معروف بود […]
سيدحسن حسيني
دانشجوي دکتراي تاريخ
در گذشته هاي نه چندان دور، زائران مشهد الرضا به غير از راه اصلي که معروف به شريف آباد بود و از قدمگاه، ديزباد، شريف آباد، ده سرخ مي گذشت و به مشهد منتهي مي شد (مسير فعلي نيشابور- مشهد) ازمسيرفرعي تابستاني ديگري که به «راه دررود » معروف بود و ازمسير قدمگاه به دررود و از دره ي کوه دررود به جاغرق و طرقبه مي رسيد، وارد مشهد مي شدند. با توجه به اسناد و منابع موجود، مسير دررود- طوس حداقل از دورة سلجوقيان تا عصر حاضر، در ايام گرم و معتدل سال (از ارديبهشت تا آبان ماه) مورد استفاه بود .کاروانسراها و زائرسراهاي موجود درداخل شهر دررود، که چندي قبل از بين رفته و رباط هاي موجود درمسير رودخانه و کوه دررود و جاغرق که هنوز آثاري از آنها به جاي مانده است ونيزيافتههاي باستان شناسي و نوشتههاي مورخان و سياحان داخلي و خارجي در دورة قاجار، گواهي بر اثبات اين سخن است. شايد اغراق نباشد اگر بگوييم سابقة استفاده از مسيرمال رو و پياده رو دررود به طرقبه و دشت توس به چند هزار سال قبل باز ميگردد.
زائراني که از اين مسير به مشهد مي رفتند بر بالاي قلة کوه دررود که ارتفاع آن حدود 3000 متر است، از خود يادگارهايي بر جاي گذاشته اند و در چند نقطه سنگ چين هايي را احداث کرده و يا سنگها را روي هم انباشته کرده اند، که پس ازگذشت چندين قرن هنوز بر جاي مانده اند و جلب توجه مي نمايند. شايد اولين باري که اين سنگ چين ها را ببينيد مثل من تصور کنيد که آن ها را چوپان هايي که در اين محل به چراي دام مشغول هستند، احداث کرده اند، ولي زماني که نگاهي محققانه به منابع تاريخي و سفرنامه هاي دورة قاجار بيندازيم متوجه مي شويم که اين سنگ چين ها توسط زايران امام هشتم احداث شده اند و هر زائري که پياده اين مسير را طي مي نموده از دامنة کوه سنگي را با خود حمل مي کرده و در اين مکان بر روي سنگچين مي گذاشته است. زائراني که در دورة قاجار ازمسير دررود به مشهد مشرّف ميشدند هرگز خاطرة اين کوه را از ياد نميبردند؛ زيرا هنگامي که به قلة کوه دررود ميرسيدند با صحنه اي مواجه ميشدند که وصف ناپذير بود؛ اعتمادالسلطنه مورخ معروف دورة ناصرالدين شاه قاجار، در اين خصوص مينويسد: «زوّار که به اين نقطه ميرسد با وجود کمال خستگي راه ، از شدّت شوق و شعف رؤيت گنبد امام رضا، از خود بي خود شده و حالت غريبي به وي دست ميدهد»
لرد کرزن؛ سياستمدار و وزير خارجة انگليس که در سال 1892م(1310ق) از مسير کوهستاني درة دررود به مشهد مسافرت نموده ، علاوه بر اينکه از صعب العبور بودن اين مسير و مناظر طبيعي زيباي آن سخن به ميان مي آورد، عنوان مي کند نقطههاي همانند «تپّه سلام» در جادة دررود وجود دارد، که در آن نقطه چون چشم زوّار براي نخستين بار به زيارت بارگاه امام روشن ميشود، زانو برزمين ميزنند و پيشاني بر خاک ميسايند و به ياد مصائب وارده بر ائمه، گريه و زاري کرده، به سوي بقعة امام ميشتابند.
ناصرالدين شاه قاجار در سفري که درسال 1284ق به خراسان داشت، براي تفريح و شکار به کوه دررود رفت. او از قلة کوه دررود حرم امام هشتم را زيارت کرد و پس از صرف نهار در آنجا، به همراه شکارچيان و چادرنشينان بالاي کوه سه رأس قوچ و برّه شکار کرد و سپس روانة داخل درّة دررود شد. در داخل درّه عدّهاي از زنان و مردان دامدار دررودي با ظروفي از ميوهها و ماست و کشک به استقبال پادشاه رفتند و او نيز به آنها انعام داد. پس از آن در چمنزار نزديک دررود نماز خوانده، مقداري ميوه خورد و سپس روانة قدمگاه گرديد.
در قرن پنجم هجري مسافران براي رفت و آمد بين نيشابور و توس از مسير درّههاي دررود و خرو ميگذشتند. بيهقي در ذيل وقايع سال 425ق آنگاه که از جنگ توسيان شيعه مذهب و نيشابوريان سني مسلک و حملة اهل توس به نيشابور سخن ميگويد عنوان ميدارد: «طوسيان از راه بژ، خرو، پشنقان و خالنجوي درآمدند، بسيار مردم، بيشتر پياده و بي نظام…» اين مطلب بيانگر اين است که در آن زمان نيز رفت و آمد از مسير درّههاي بينالود، از جمله خرو با پاي پياده وجود داشته است. اگرچه درآن کتاب از درة دررود سخن نرفته، ولي اين مکان نيز بي ترديد محل رفت و آمد بوده است. آثار بر جاي ماندة «رباط پاي گدار» يا «رباط پاي کوه» در مسير راه باستاني دررود به طرقبه که طبق تحقيقات باستان شناسان متعلق به دورة سلجوقي است، دليلي براثبات اين مدعاست.
نويسندگان و سياحان درعهد قاجار گزارشهاي جالبي از راه دررود به مشهد و توس ارائه ميدهند. مؤلفي گمنام که در سال 1267ق. به قصد سفر هرات و مشهد از مسير دررود گذشته در مورد آن ميگويد: «يوم چهارشنبه هفدهم را روانه به درود شديم و بسيار منزل خوبي است. خوش آب و هوا، چشمههاي بسيار خوب دارد» و دربازگشت از هرات درحالي که از راه تربت حيدريه به دررود آمده، قصد زيارت مشهد را دارد، چنين مينويسد: «يوم يکشنبه بيست و ششم را وارد دررود شديم و آنجا کثرت زوّار بسياري بود، بهحدي که راه و جاه نبود و آن شب را در آنجا به سر برديم.» و درجاي ديگر دربازگشت از مشهد مينويسد: «يوم شنبه، هفتم شهر ذيقعده از جاقرق برداشته، آمديم به دررود و شش فرسنگ است. وقايع قابل نبود، همه اهل رعيّت شاکر و دعاگوي دوام عمر دولت جاويد آيت بودند و قيمت جنس از قرار: کاه تبريزي شصت و هفت دينار، جو تبريزي دويست دينار، نان هم سيصد دينار»
«ا.هوتوم شيندلر» ازسياحان دورة قاجار در سفرنامة خراسان خود مينويسد: «از نيشابورالي مشهد دو راه دارد، که يکي راه شريفآباد و يکي ديگر راه دررود، ميگويند. راه دررود نزديک به پيشفروش ميگذرد. در زمستان راه دررود از جهت زيادي برف، بسته است و راه بسيار سخت است»
سيفالدوله سلطان محمد؛ از شاهزادگان قاجار که در سال 1280ق. به مشهد مسافرت کرده، در سفرنامة خود از دررود و راه آن به مشهدالرضا چنين ياد ميکند: «اما تفصيل راه دررود: از قدمگاه الي رباط پاي گردنه [رباط کمر زرد ]شش ساعت [است]، همة اين راه کوه و درّه [است] اوّل راه به قدر يک ساعت، دامنه و سربالايي همواري است. همه جا محل زراعت و آبهاي جاري، اوّل درّه ده بسيار بزرگ، پردرخت و باغ پر آب باصفايي است. اکثر فواکه [ميوهها] از اين ده ميرود. سکنة زيادي دارد. ابريشم هم به عمل ميآورند. از اوّل آبادي دررود تا آخر درختهاي آنجا که در ميان درّه کنار رودخانه است، دو ساعت ميشود. همه جا سربالا و سنگ، مي رود تا پاي گردنه، که سرچشمة رودخانه دررود است. کاروانسراي کوچک سرپوشيدة سنگي در دامن آن کوه هست. قدري خراب است. کنار اين رود گلپر زيادي دارد. تمام کوه پر است از ريباس]ريواس[ . اين کوه هميشه برف دارد و پر علف و گل است»
علينقي حکيمالممالک که در سفر نخست ناصرالدين شاه قاجار در سال 1284ق. به مشهد همراه وي بود و گزارش اين سفر را نوشته، در مورد راه دررود مينويسد: «راه دررود که از ميان درة درود و گلستان و طرقبه مي رود و راه ييلاق و سايه وافريست، ولي عبور کالسکه و عراده و تخت به واسطة گردنه و پستي و بلندي هايي که در اوست، امکان ندارد.» و در جاي ديگر ادامة راه دررود به مشهد را چنين توصيف ميکند: «در انتهاي اين گردنه [دررود] که به سمت جاقرق سراشيب ميشود، جلگة شهر مشهد و خود شهر و آباديهاي آن سمت گردنه هويداست و در آن سمت گردنه کاروانسراي سنگي کوچکي است که اطراف و نواحي آن در کمال خضارت و نزاهت و بداعت است، الحق در ايام تابستان عبور از اين راه بهمراتب به راه شريفآباد ترجيح دارد.»
اعتماد السلطنه در کتاب «مرآت البلدان» در خصوص راه دررود به طرقبه مينويسد: «از قدمگاه به شهر مشهد دو راه است: يکي از راه دررود که از ميانة درّة دررود و گلستان و ترقبه ميرود و راه ييلاق و سايه سار است، اما کالسکهرو نيست.» و در جاي ديگر در اينخصوص مينگارد: «راه آن از نيشابور که به درود ميرود، در ميان کوه بسيار سخت و دشوار است. جادة منحصر به راه باريکي است که سنگهاي خرد و بزرگ از کوه به ميان آن غلطيده، اعوجاج زياد به دور تپّهها که بهطور نشيب و فراز واقع شدهاند، دارد. مخصوصاً جاده ايجاد نشده است، بلکه کثرت عبور و مرور کاروان معبري تشکيل داده است، که مسافرين از آنجا عبور مينمايند»
«خانيکوف»، سياح روسي، نيز که در عهد قاجار از ايران ديدن کرده و از طريق راه دررود به مشهد مسافرت نموده است، پس از آنکه به قدمگاه ميرسد، در مورد راه دررود چنين مينويسد: «در اين محل راه به دو شاخه منشعب ميشود: راه ويژة چاپار، از دشت ميگذرد؛ چاپارها پس از پيمودن هشت فرسنگ به شريفآباد و طي شش فرسنگ ديگر به مشهد ميرسند. راه ديگر کمي کوتاهتر است و چون از کوهستان ميگذرد، عبور از آن در اين فصل سال دلپذيرتر. پس از ارسال همة بار و بنه، از راه کاروان رو، به سوي مشهد، خود راه کوهستان [دررود] را در پيش گرفتيم که «فريزر» قبلاً آن را به دقّت توصيف کرده است. امّا فصلي که مسافر انگليسي اين مسير را ديده، فصلي مساعد نبوده تا راه در بهترين و زيباترين شکل خود جلوه کند. «… وانگهي اين مسير به عنوان يک راه ارتباطي، وضع بسيار بدي دارد. عبور از آن به واسطة سيلابهاي تند و شديد که از هر سو آن را قطع ميکند و موجب خرابي راه ميگردد، به خاطر وجود درختان و درختچههايي که موجب تنگي راه ميشود و نيز فراز و نشيبهاي تند و سنگلاخي که انسان در هر قدم با آن برخورد ميکند، کاري بس دشوار است؛ امّا در فصل تابستان يکي از جالب ترين و خوش منظره ترين جادههاي ايران به شمار ميآيد»
«کلنل ييت» سياح اروپايي نيز در مورد راه دررود به مشهد مينويسد: «راهي که از اين گردنه [جاغرق – دررود] ميگذرد، راه مستقيم مشهد به نيشابور است و در فصل تابستان زوّار و کاروانها در آن زياد آمد و شد ميکنند. اين مسير در طول زمستان از ماههاي نوامبر (آبان ) تا مارس (فروردين) بر اثر بارش برف مسدود است. »
(منابع محفوظ مي باشد)