گفتگوبا هنرمند وگرافيست شهرمان ، محمد رضا عالمي ( اين هيمه دوباره آتشي مي خواهد )
گفتگوبا هنرمند وگرافيست شهرمان ، محمد رضا عالمي ( اين هيمه دوباره آتشي مي خواهد )

گفت و گو: سيدهاشم مداح گرافيک کلمه اي يوناني وبه معني طراحي است وهنري است که از راه  تصوير با مخاطب ارتباط برقرار مي کند .گرافيک هنري بسيار گسترده است که از طراحي صحنه تا تيتراژ فيلم و از پوسترتبليغاتي تا طراحي بسته بندي محصولات گوناگون را شامل مي شود . همچنين گرافيک به آساني […]

گفت و گو: سيدهاشم مداح

گرافيک کلمه اي يوناني وبه معني طراحي است وهنري است که از راه  تصوير با مخاطب ارتباط برقرار مي کند .گرافيک هنري بسيار گسترده است که از طراحي صحنه تا تيتراژ فيلم و از پوسترتبليغاتي تا طراحي بسته بندي محصولات گوناگون را شامل مي شود . همچنين گرافيک به آساني هنرهاي ديگر را به خدمت مي گيرد تا خلاقيت جديدي بيافريند و پيام آن را به مخاطب ارايه کند . به طور مثال از عکس براي طراحي پوستر و از انيميشن براي تيزرتبليغاتي استفاده مي کند . در نهايت مي توان گفت که :هنر گرافيک ازترکيب تصوير و واژه و ايده به دست مي آيد وهدف آن اطلاع رساني وتاثيرگذاشتن برمخاطب است .

براي آشنايي با اين هنرکمتر شناخته شده به سراغ محمد رضا عالمي ، گرافيست ،مدرس دانشگاه و عضو انجمن صنفي طراحان گرافيک ايران رفتيم تا با  اين رشته بيشتر آشنا شويم . ايشان غير از کار و حرفه اصلي اش گرافيک ، به هنر عکاسي و گاه گاهي سرودن شعر هم مي پردازد. اينک خلاصه ي  اين ديدار را  تقديم شما عزيزان مي کنيم  .

10با تشکرازحضورشما . بفرماييد يک گرافيست شاعر، دنيا را چگونه مي بيند؟

معتقدم يک هنرمند نگاهي عاشقانه به هستي و دنياي اطرافش دارد لذا مي توان رنگهاي متنوع آفرينش را در نگاه يک نقاش ،رقص خطوط را در نگاه يک خوشنويس و معاني و مفاهيم بديع را در نگاه يک شاعر جستجوکرد

پس به اين ترتيب گرافيک که مجموعه اي ازاين هنرهاست، هنرارتباط تصويري است و ضمنا زبان و هنري جهاني هم هست . من با کمک هنر گرافيک در جستجوي باز کردن پنجره اي هستم که فراتر از زبان ها و قوميت ها باشد و با تمامي افراد بشر بتواند ارتباط بر قرار کند و زيبايي ها و نقصان ها را به تصوير بکشد .

لطفا مارا با  اهم فعاليت هاي خودتان در رشته ي گرافيک آشنا کنيد ؟

فعاليت هاي هنري من در حوزه گرافيک در سه بخش انجام شده است که عبارتند از :

الف-  فعاليت در حوزه نشر  از جمله طراحي جلد کتاب که بالغ بر يک صد عنوان مي شود مثل :حبسيه هاي يک ماهي که دل به دريا زد ( عليرضا بديع ) ، هنوز قرمز پر رنگم (زهرا باقري ) ، باران را از سرسطر بنويس (خدابخش صفادل ) ، سرمه چشم نيشابور (محمد پروانه ) ، سايه ها کوتاه مي شوند (معصومه سادات شاکري ) و…

طراحي پوستربه مناسبت هاي گوناگون به عنوان مثال : پوسترنيشابور شهر پايدار، بزرگداشت روزهاي ملي خيام و عطار ، دفاع مقدس و…

طراحي لوگو ويونيفرم و بيکتوگرام صفحات نشريات مثل صفحه آرايي نشريه طنين فولاد ، نشريه شادياخ ، شماره هاي اوليه خيام نامه ، نسيم نيشابور ، و …

همچنين تصوير سازي کتاب کودک و ده ها بروشور، کاتالوگ و نشانه براي شرکت هاي مختلف. ضمنا مدتي هم مديريت فرهنگ سراي سيمرغ را برعهده داشته ام

ب- برگزاري نمايشگاه هاي تخصصي در زمينه ي  هنر گرافيک ( سه نمايشگاه در سالهاي 90 و93 ) ، نوشتن مقاله در نشريات تخصصي کشور مثل نشريه صنعت چاپ که عضو هيات تحريريه آن نيز هستم.

و درپايان ،  فعاليت در زمينه تجاري که با شرکت هاي گوناگون توليدي و صنعتي درزمينه ي  طراحي وگرافيک همکاري مي کنم .

شما ازاولين افرادي بوده ايد که از آغاز انتشار خيام نامه با آن همراه بوده است،چه خاطراتي از آن زمان به ياد داريد ؟

بله من از زمان انتشاراولين شماره هاي خيام نامه با آن همکاري داشته ام من درآن دوره با جناب اسحاقي و برادر گرامي عبداله عمراني و ابوالفضل حکيم پورهمکاري مي کردم، ضمن طراحي و صفحه آرايي، مطلب طنز هم با نام مستعار مي نوشتم .نکته جالب اين بود زماني که با مردم روبه رو مي شدم نمي توانستنم خودم را معرفي کنم و اين برايم درد آور بود، چرا که بايد هويت خودم را انکار مي کردم.  ضمنا اگر مشکلي بيش مي آمد برادر بزرگوار جناب عمراني به جاي من پاسخ گو بود و من همين جا از ايشان تشکر مي کنم. قابل به ذکر است در آن زمان سردبير نشريه آقاي حکيم پور بود و نشريه در مشهد چاپ مي شد .

شما در جبهه هاي دفاع مقدس هم حضور داشته ايد از خاطرات آن دوره چه به ياد داريد؟

در سال 63 و با جعل امضاي پدرم عازم جبهه شدم و در اولين حضورم در بازسازي هويزه شرکت داشتم .در سال 64 در عمليات والفجر هشت ( آزاد سازي فاو ) شرکت داشتم در آن زمان فرمانده لشکر پنج نصر محمد باقر قاليباف (شهردار کنوني تهران)  بود و من مسئول واحد ضد زره وپرتاب کننده موشکهاي ماليوتکا بودم . بار دوم در سال 65 به عنوان خوشنويس از طريق سازمان تبليغات اسلامي به منطقه ي شلمچه اعزام شدم و بالاخره بارسوم در سال 65 به عنوان مبلغ و خوشنويس به منطقه ي شلمچه اعزام شدم . در سال 66 هم خدمت سربازي را در مناطق جنگي جنوبي کشور سپري کردم و  مجروحيتي هم پيدا کردم که نمي خواهم در باره آن صحبت کنم.

در مقام يک مدرس دانشگاه و هنرمند فضاي هنري شهر را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

به نظر مي رسد اگر جريانات هنري در شهر به خود هنرمندان واگذار شود ما موفق ترخواهيم بود آنچه ما از مسئولين هنري ديده ايم بيشتر نقش ترمز را در فعاليت هاي هنري دارند تا مشوق. به مصداق اين جمله  ما را به خيرتو اميد نيست شر مرسان . آنچه تا کنون ديده ايم سبب منزوي شدن بيشتر هنرمندان و بعضا مهاجرت آنان ازنيشابور بوده است. لذا وقت آن است که در مديريت حوزه  ي هنر تغييري اساسي روي دهد و طرحي نو در انداخته شود .

لطفا نظرتان را درباره مقوله هنر ونقش آن درجامعه بشري بيان کنيد ؟

هنر براي جامعه مثل چاشني براي غذاست به مصداق آنچه  در حديث آمده است ( خداوند زيباست و زيبايي ها را دوست دارد) اولين هنرمند ذات باري تعالي است  که در خلقت موجودات کمال هنرمندي را به انجام رسانده است و ما هنرمندان  با تقليد از طبيعت وهستي گوشه اي از اين زيبايي ها را به تصوير مي کشيم

شما با ديدن يک فيلم مستند از کف اقيانوسها و ديدن آن همه رنگ آميزي به شگفت مي آييد، ما انسان ها همگي شاگردان  اين آموزشگاه طبيعت هستيم .اگر هنر را ازجامعه انساني بگيرند جامعه به ماشين زنگ زده ي خشکي تبديل خواهد شد که دير يا زود چرخ هاي آن براثرخشکي و اصطکاک از کار خواهد افتاد .

در زمان فراغت از حرفه و هنر گرافيک به چه فعاليتي اشتغال داريد ؟

گاهي عکاسي مي کنم، گاه گاهي هم به موسيقي گوش مي دهم و گاهي هم به سرودن شعر اشتغال دارم و هم اکنون هم با نگارش مقاله براي نشريات و جمع آوري آثارم براي برپايي نمايشگاه آماده مي شوم .چندي پيش درمراسم رونمايي آلبوم موسيقي ( اسب آتش ) اثرهنرمند گرامي شهرمان آرش کامور اين رباعي به ذهنم خطور کرد :

اين هيمه دوباره آتشي مي خواهد

اين شعله لهيب سرکشي مي خواهد

سرد است هواي ميهنم،مردي کو؟

اين ملک دوباره آرشي مي خواهد

و سخن آخر

فضاي شهري کنوني نيشابور تناسب چنداني با تاريخ وگذشته ي درخشان اين ابر شهر ندارد ، لذا به نظر مي رسد تشکيل يک کارگروه مشورتي از هنرمندان و متخصصين هنري رشته هاي مختلف يک امر لازم است . هم اکنون نمادهاي هنري بارزي که نشان از گذشته ي پرارج نيشابور بزرگ را داشته باشد در سطح  شهر نمي بينيم و اين نقصان بزرگي است ، وجود دانشکده هنر و ديگر مراکزآموزشي هنردرشهر وهمچنين وجود  اساتيد با ارزش و هنرمند غنيمت گرانبهايي است که بايد از اين ظرفيت استفاده مطلوب بشود لذا هيچ عذر وبهانه اي براي جلوگيري ازيک حرکت اصولي و پيش برنده در زمينه فرهنگ وهنرپذيرفتني نيست . بنده اميدوارم هر چه زودتر اين اتفاق بيفتد ونيشابوراز زير آواررخوت و دل مردگي بدرآيد وراه نشاط و سرزندگي را بيابد، به اميد آن روز. ..