ملکزاده خانم عزتالدوله تنها خواهر تني ناصرالدين شاه فرزند جهان خانم مهد عليا و محمد شاه قاجار در 1248 ق متولد شد اين شاهزاده خانم ، كه فداكاري هاي او را در دوره تبعيد و آخرين روزهاهي زندگي امير ، از وي چهره اي شايستة ستايش و احترام بسيار ساخته است ، روز جمعه 22 […]
ملکزاده خانم عزتالدوله تنها خواهر تني ناصرالدين شاه فرزند جهان خانم مهد عليا و محمد شاه قاجار در 1248 ق متولد شد اين شاهزاده خانم ، كه فداكاري هاي او را در دوره تبعيد و آخرين روزهاهي زندگي امير ، از وي چهره اي شايستة ستايش و احترام بسيار ساخته است ، روز جمعه 22 ربيع الاول سال 1256 طي تشريفات جالب و با شكوهي ، با هشت هزار تومان نقد اشرفي ناصر الدين شاه هيجده نخودي و يك جلد كلام الله مجيد به رسم كابين ، به ازدواج امير در آمد.
مهد عليا براي اينكه مي ترسيد بر نفوذ امير بيفزايد با اين زناشوئي به شدت مخالفت كرد و اين امري طبيعي بود . افراد خاندان سلطنتي در اندرون مضمون طعنه آميز كوك كرده اند كه پسر نوكر قائم مقام را با خواهر شاه فعلي و دختر شاه سابق دست به دست داده اند . اما اين طعنه ها و حرفهاي با صطلاح « خانه زنكي » با وجودي كه از كانون زن قدرتمندي مثل مهد عليا نشأت مي گرفت و شايع مي شد ، تأثيري در موقعيت امير نداشت . حتي در شخص ملك زاده خانم جوان و كم سن و سال و كم تجربه هم تأثيري نداشت كه هيچ ، كيفّيت رفتار امير با خواهرشاه بدانگونه بود كه ازدواج آنها به يك رابطه مودت آميز وعاشقانه و توام با فداكاري بسيار مبدل شده بود . امير توانسته بود درهمان مدت كوتاه سه سال و اندي دوران ازدواج ، وفاداري آن زن را چنان به خود جلب كند كه نه تنها همسر كم سن و سال وناز پرورده اش با تحمّل انواع شدايد و خفت ها با او به تعبيدگاه فين برود ، بلكه در مدت چهل روزي كه او در فين كاشان به سر مي برد ، آن همسر وفادار شب و روز در اندرون با نهايت شهامت و مهرباني از او پاسداري و مراقبت كند و صبح هر روز كه قراولان و مستحفظان ، امير را براي حصول اطمينان از اينكه شبانه فرار نكرده باشد ، به بيرون اطاق مي خواندند ، به همراه شوهر بيرون بيايد تا بتواند هر جا كه بخواهند او را ببرند ، ملازم او باشد و از بيم اينكه امير را مسموم نكنند ، « قبلاً غذايي را كه براي شوهرش تهيه مي كردند ، بچشد»
به هنگام ورود اميرکبير به حمام فين که فرجامش شهادتش بود،همسر باوفا و مهربان امير که احساس نموده بود حمام امير بيش ازحد معمول طولاني شده است، نگران و مضطرب گرديد و براي تفحص از حال همسر خود قصد بيرون رفتن از اندرون را نمود، ولي با بسته بودن درعمارت از پشت مواجه شد و هر چه فرياد کشيد و نگهبان را صدا زد که در را باز کنند، کسي جوابش را نداد.
عزتالدوله که پي به مشکوک بودن ماجرا برده بود، ديوانهوار آنقدربا مشت و لگد بردرضربه زد تا در شکسته و خود را به حمام رسانيد و هنوز به حمام نرسيده بود که خبر قتل امير را به او گفتند. عزتالدوله وقتي به داخل حمام رسيد که قلب شوهرش براي هميشه از کار افتاده و جسد بيجانش در ميان خونهاي صحن حمام افتاده و همه چيز تمام شده بود.
به دستور ناصرالدين شاه از جنازهي اميرکبير تجليل به عمل آمد و در ميان اظهار احترام و ادب اهالي کاشان، جسد وي را در «مشهد کاشان» به خاک سپردند. ولي عزتالدوله پس از چند ماه با اجازه شاه، جسد امير را از کاشان به کربلا منتقل کرد و در مقبرهاي در صحن مقدس ابي عبدالله الحسين(ع) بخاک سپرد.
پس از گذشت مدتي، عزتالدوله (همسر امير و خواهر ناصرالدين شاه) با دو دخترش با وضعي اندوهبار به تهران برگشت و در اولين برخورد با برادرش ناصرالدين شاه، هر چه توانست به او بد و بيراه گفت و به قول گوبينو: «ناسزايي نبود که به برادر نگويد.»
پس از عزل امير و قتل فجيع وي، عزت الدوله که هنوز در مرگ شوهر سياهپوش بود، به فرمان مادر ابتدا باميرزا کاظم خان (پسر ميرزا آقا خان نوري )و سپس با شير داد اعتضاالدوله و بعد از آن با يحيي خان مشير الدوله ازدواج نمود.
عزت الدوله در اواخر عمر ميگفت: يک موي گنديده آن بچه آشپز، ميارزيد به تمام هيکل اين بچه اعيانها.
حاصل ازدواج عزت الدوله با اميرکبير دو دختر به نامهاي تاجالملوک و همدم الملوک بود که به ترتيب با پسرداييهاي خود مظفرالدين ميرزا (مظفرالدين شاه بعدي) و مسعود ميرزا (ظل السلطان بعدي) ازدواج نمودند. محمدعلي شاه به اين لحاظ نوه مشترک ناصرالدينشاه، اميرکبير، و عزت الدوله بودهاست.
عزتالدوله که مدتي در محله عودلاجان ساکن بود، تکيه و حمامي در آنجا ساخت و وقف کرد. همواره در اين تکيه مراسم عزاداري مذهبي با شکوهي برپا ميداشت. عزتالدوله در سال 1318 قمري در زمان سلطنت مظفرالدين شاه درگذشت.
(تلخيصي از مقاله عزتالدوله، يار اميرکبير ، بخش تاريخ ايران وجهان ، سايت تبيان ونيز مقاله ماجراي ازدواج اجباري همسر امير… درسايت www.shafaf.ir