با ياد زنده رود بداهه نواز تار استاد فرهنگ شريف
با ياد زنده رود بداهه نواز تار استاد فرهنگ شريف

حجت حسن ناظر شريف چونان فرهنگ به بهانه ي کوچ ابدي دسته هاي گل نهادن بر مزار من چه سود در زمان بودنم يک شاخه گل دستم بده چهل سال انزواي شريف، نابغه ي مکتب گل ها، چهره ي ماندگار موسيقي ايراني، نوازنده و بداهه پرداز صاحب سبک در ساز تار «سلطان سازهاي ايراني»، پيونددهنده […]

maxresdefaultحجت حسن ناظر

شريف چونان فرهنگ

به بهانه ي کوچ ابدي

دسته هاي گل نهادن بر مزار من چه سود

در زمان بودنم يک شاخه گل دستم بده

چهل سال انزواي شريف، نابغه ي مکتب گل ها، چهره ي ماندگار موسيقي ايراني، نوازنده و بداهه پرداز صاحب سبک در ساز تار «سلطان سازهاي ايراني»، پيونددهنده ي مهر با آثار گوش نواز و هوش ربا، حافظ و اشاعه ي دهنده ي هنر ناب، اصيل و سنتي در موسيقي ايران زمين، دارنده ي مکتب فکري هنري، شاگرد به حق، شايسته و بايسته ي استادان «علي اکبر خان شهنازي»، «مرتضي خان ني د اوود» تار نوازان بزرگ اواخر دوره ي قاجار، نوازنده ي منحصر به فرد که فقط دنباله رو نبود و چشم و گوش بسته در برابر استادان ننشست، جمله بندي هاي خاص خود با ابداعاتي فراتر از رديف، به علت گرد و غباري که اين سال ها روي موسيقي ايران نشست او چندان به چشم نيامد، نقل است از فروغ بهمن پور، تيمارگرهنر ،که گفت: استاد شريف سازش را فروخت تا هزينه ي درمانش را تامين کند و اين خود تلنگري به بي اعتنايي متوليان فرهنگي و نا مسئولان و نا مديران نا دلسوز مدعي و ناکارآمد که عنوان مديريت فرهنگي را يدک کشيده بي درک درد و بي درد درک فرهنگي به استادي چيره دست که همه ي عمر شرافتمندانه هنر ريز و فرهنگ افشان بود و دريغ که کاش مي دانستيم بي توجهي به فرهنگ ميدان دادن به فساد و فريب است.

عمري با مناعت طبع زيستن و سوختن و گرما پراکندن و عشق افشاندن تنها و تنها از نادره کاران ساخته است و بس.

او هرگز زانوي نياز در برابر هيچ کس به زمين نزد هر چند شايد بي نياز نبود و در تاريخ هنر هنرمندان بلامنازع، نمونه و الگو هميشه آزادوار و سروسان زيستند، پنجه هاي ملودي گستر فرهنگ شيرين نواز بود و در شيرين نوازي به نام مي نمود، شناخته و در يادها روان، به کيفيت اثر بيش از کميت بها داد هم ازين رو شاگردان زيادي نپذيرفت، فروختن ساز استاد براي تامين مخارج درمانش شايد هم شايعه اي باشد که مهم نيست اما يادمان باشد طرفداران تار استاد حاضر بودند حتي لباس تنشان را به خاطر او بفروشند و اين بيدارباشي است براي آنان که خود را به خواب زده خواسته بودند، دوستانش باورمندند که او آدمي ساکت، آرام و موقر بود اما سازش ، سروش ديگري داشت و واگويه هاي عمري زيستن در برزخ رنج و در هامون تنهايي و خوديابي بود.

در شيوه ي تار نوازي استادان نامور زيادي تا کنون پنجه ها نواخته اند، استاد يگانه جليل شهناز، علي اکبرخان شهنازي، داريوش طلايي، حسين عليزاده، علي اکبرخان فراهاني، غلامحسين بيگجه خاني، لطف ا… مجد، فريدون حافظي، محمدرضا لطفي، داريوش پيرنياکان، کيوان ساکت و … اما شکرريزي هاي فرهنگ شريف حکايتي ديگر است و تفاوت هاي خاص خود را داراست نه برتر بل متفاوت تر، و اين دو سبک يعني سبک زنده ياد استاد شهناز و استاد شريف با تفاوتي منحصر به چشم مي آيد، اخلاق محوري، نجابت، اصالت و فروتني در رفتار به شيوه ي نواختن استاد منتقل شده و دلنشيني اثر را دو چندان و مضاعف نمود.

تنها تکنيک نبود که سخن مي گفت، حال و حلاوتي که صد نکته غير حسن را طلب مي نمود، تا هنرمندي مقبول طبع مردم صاحب نظر ماند.

ياد هنرمندان شريف هماره يادگاري حک شده بر دل هامان باد و فرهنگ گستري و هنر افشاني هايشان مشعل راه نو راهان هنر، بادا چنين تا هميشه و هماره ي فرداها و روزگاران، يادت سبز که بودي شريف چونان فرهنگ.