مشاهير زنان نيشابور  (قسمت پنجم)
مشاهير زنان نيشابور  (قسمت پنجم)

32-فاطمه (ام عبداله ملقب به ست العلماء) : وي دختر ابي الخير نيشابوري واز زنان پرهيزکار ،ديندار ودانشمند ومحدث قرن 5و6 هجري درنيشابور به شمار مي آمد .او از قاضي ابومحمد عبدالله بن محمد بن علي تميمي استماع حديث نمود. فوتفاطمه در سال 538 هجري در اصفهان اتفاق افتاد. (1) سمعاني در التحبير مي گويد […]

32-فاطمه (ام عبداله ملقب به ست العلماء) :

وي دختر ابي الخير نيشابوري واز زنان پرهيزکار ،ديندار ودانشمند ومحدث قرن 5و6 هجري درنيشابور به شمار مي آمد .او از قاضي ابومحمد عبدالله بن محمد بن علي تميمي استماع حديث نمود. فوتفاطمه در سال 538 هجري در اصفهان اتفاق افتاد. (1)

سمعاني در التحبير مي گويد که ام عبدالله نيشابوري زني صالح وپاکدامن وصوفي بود واز اولاد علما واز قاضي ابامحمد عبدالله استماع حديث کرد .(2)

33-فاطمه نيشابوري (ام الخير بغداديه ام الخير نيشابوريه :

فاطمه نيشابوري  دختر علي ابن مظفر بن حسن بن زعبل و از زنان محدث ومتولد 435هجري وساکن نيشابور بود . فاطمه از عبدالغافر محمد بن ابي الحسين فارسي صحيح»مسلم»وکتاب»غريب الحديث»ابوسليمان خطايي را استماع کرد . وابوسعد سمعاني کتاب»الاربعين»حسن بن سفيان خطايي را ازوي استماع کرد .فاطمه نيشابوري قرآن کريم را به خوبي مي دانست و آن را به دختران تعليم مي داد. وفاتش درسال533هجري اتفاق افتاد.(3)

34-شريفه نيشابوري(شريفه فراوي)536-471هجري:

شريفه دخترمحمدبن فضل صاعدي نيشابوري اززنان نيکوکاروپارسا ومحدث به شمار مي رفت.وي از ابوسعيدعبدالرحمن بن منصور بن رامش وابوبکراحمد شيرازي وعبدالرحمن طاهربن محمد الشحامي وابوالفضل محمدبن عبدالله الضرير،حديث آموخت وسمعاني از او حديث نوشت.(4)

درالتحبير نوشته ي سمعاني ازوي به نام»ام الکرام الصاعديه»ياد شده است.(5)

35-سعيده نيشابوري،سعيده الشحاميه:

ام خلف سعيده ابوالقاسم زاهربن طاهر شحامي معروف به ام خلف شحاميه، وي از زنان محدث، پارسا ونيکوکارقرن5و6هجري است . وي در نيشابورمتولدشد وازجدش ابوعبدالرحمن طاهروابوبکرشيرازي حديث فراگرفت وبه نقل احاديث صحيح شناخته شد.سمعاني در نيشابور از او حديث هايي نوشت.(تولد او در467هجري وفوت درسال547هجري بود.(6)

36-عايشه نيشابوري:

عايشه دختر ابي نصراحمدبن منصور بن محمد بن ابوالقاسم بن عبدوس متولد471هجري،اززنان محدث، دين دار، پارسا ونيکوکاربود. وي از موسي بن عمران وابوبکر شيرازي وابوالسنابل هبه الله قرشي وعبدالرحمن بن احمد واحدي حديث فراگرفت وسمعاني در نيشابورنيزازاوحديث نوشت. به گفته ي سمعاني وي در زمان فتنه ي غزها به نيشابورمفقود شد که معلوم نيست آتش زده شد يا درآن حادثه وفتنه کشته شده است.(7)

به روايتي وي به دست غزهاي وحشي خون خوار اسيرشد وزيرشکنجه طاقت فرساي آنها کشته شد وجسدش را طعمه سگان درنده کردند ويا به روايتي آتش زدند.(8)

37-جوهرنازنيشابوري:

جوهر ناز اززنان محدث نيشابوري قرن 6هجري ودخترزاهربن طاهرحشامي بود.

ازابوالحسن علي بن احمد المديني موذن وابوالعباس فضل بن عبدالواحدزوابوعلي نصرالله بن احمد خوشنامي حديث شنيد.سمعاني نيز از او استماع حديث کرده است.(9)

38-ظريفه ي شحاميه:

ظريفه دخترابوعبدالرحمن طاهربن محمد شحامي بود که ازپدرش وابوسعد مقري واحمدبن منصوروسعيدالعيارحديث دريافت کرد.(10)

39-زينب شعري:

زينب دخترعبدالرحمن بن الحسن جرجاني معروف به ابن شعري وحره ونيز ملقب به «ام المويد»که از زنان عالم ومحدث ودانشمند نيشابور به شمارمي رفت که درسال524 هجري دراين شهر متولد شد ومحضر گروهي از بزرگان علما را درک کرد وازآنان روايت واجازه بيان آن را دريافت  کرد. وي ازابومحمداسماعيل بن ابوالقاسم نيشابوري،ابوبکرنيشابوري وابوالقاسم زاهر وابوالمظفر عبدالمنعم بن عبدالکريم بن هوازن قشيري وعبدالوهاب بن شاه شادياخي وابوالبرکات محمد بن فضل فزاري وديگران سماع حديث کرد وحافظ ابوالحسن عبدالغافربن اسماعيل بن عبدالغافرفارسي وعلامه ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشري به وي اجازه ي روايت حديث دادند.همچنين ازابونصرمحمدبن منصوروديگران از طبقه ي حفاظ وعلماي حديث نقل کرد وکسان بسياري نيز در نزد او حديث آموختند واز وي اجازه ي جديث داشتند.(11)

ازشاگردان اين زن يکي قاضي ابن خلکان صاحب کتاب وفيات بود که به وي اجازه اي داد که آن را دريکي از ماههاي هجري سال610هجري نوشت. زينب درسال625هجري در نيشابوردرگذشت.(12)

40-بي بي منجمه:

از منجمان معروف قرن هفتم در نيشابور بود. وي دختر کمال الدين سمعاني رئيس شافعيه ي نيشابور بود وازطرف مادرنسبتش به امام محمد بن يحيي، فقيه بزرگ خراسان مي رسيد که در فتنه ي غزان کشته شد. بي بي در علم نجوم مهارت زيادي داشت واحکامش غالبا با قضا وقدر موافق مي آمد.ازاين رو دردستگاه امرا وسلاطين وقت،احترامي به هم رسانده بود،چنانکه جلال الدين خوارزمشاه اورامقرب ومحترم گردانيد.هنگامي که کمال الدين کاميار از جانب سلطان سلجوقي آسياي صغير به سفارت نزد سلطان جلال الدين خوارزمشاه رفت از حال بي بي آگاه شد وداستانش را در بازگشت به اطلاع سلطان کيقباد رساند وقتي که جلال الدين خوارزمشاه نزديک  شهرآمد، ازبرابرلشکرمغول فرارکرد وسپس به قتل رسيد،علاء الدين درصدد جستجوي بي بي منجمه برآمد وعاقبت نشان اورا باشوهروخاندانش دردمشق يافت واورا به دربار خود خواند. چون درچند مورد احکام درستي از او شنيده شد(شنيد)،مقامش را ارتقا داد وشوهرش مجدالدين محمد ترجمان را نيز به مقام دبيري ودرجات بالا رساند. چنانکه درصف امراي دولت سلجوقي اسياي صغير درآمد.اميرناصرالدين حسين،فرزند مجدالدين محمد وبي بي منجمه بود که عنوان «امارت»را ازپدر به ارث برد. اما به دليل شهرت مادرش به ابن بي بي معروف شد. (13)وي نويسنده ي کتابي در تاريخ سلجوقيان است. به نام «الاوامرالعلائيه في امور العلانيه»

منابع: 1-ر.ک:کحاله،اعلامالنساء،ص4/56.

2-ر.ک:سمعاني،التحبير،4/429.

3-همان،ص31-2/430.ونيزر.ک: فارسي،تاريخ نيشابور(المنتخب من السياق)،ص637.

4-ر.ک:کحاله،اعلام النساء،ص2/296.

5-ر.ک:سمعاني،التحبير،ص2/416 وآن را مقايسه کنيد با;فارسي، تاريخ نيشابور(المنتخب من السياق)،ص388.

6-سمعاني،التحبير،ص2/411 ونيز، کحاله،اعلام النساء، صص2/195-6 وفارسي،تاريخ نيشابور(المنتخب من السياق)ص388.

7-ر.ک همان،ص2/422 وکحاله، اعلام النساء ، ص3/7.

8-ثابتي،تاريخ نيشابور،ص344 و براي اطلاعات بيشتر ر.ک: فروزانفر، مقدمه ي مصحح بر رساله ي قشيريه، ص51.

9-سمعاني،التحبير،ص2/399 وابن خلکان، وفيات الاعيان،صص2/344-5.

10-فارسي، تاريخ نيشابور(المنتخب من السياق)ص426.

11-ر.ک:فروزانفر، مقدمه ي مصحح بررساله ي قشيريه، ص51.

12-ر.ک: ابن خلکان، وفيات الاعيان، صص2/344-45 ونيز ر.ک: کحاله،اعلام النساء، ص2/75-77ص ونيز ر.ک:محلاتي، رياحين الشريعه، ص4/308

13-رجبي،محمدحسن، مشاهيرزنان ايراني وپارسي گوي ازآغاز مشروطه، انتشارات سروش،1374ه..ش، ص37.