ضرورت ريشه يابي خشونت خانوادگي
ضرورت ريشه يابي خشونت خانوادگي

ا.صالح خشونت خانوادگي پديده اي اجتماعي است که هتا چندي پيش تنها به عنوان رفتار نابهنجار «فردي» در نظر گرفته مي‌شد. بيش تر مباحث هم در اين زمينه در خصوص علل رواني رفتار خشن بود تا ريشه يابي دقيق «پديده». هفته گذشته اما حادثه اي در نيشابور به وقوع پيوست که بسياري افراد را به […]

ا.صالح

aggression-1خشونت خانوادگي پديده اي اجتماعي است که هتا چندي پيش تنها به عنوان رفتار نابهنجار «فردي» در نظر گرفته مي‌شد. بيش تر مباحث هم در اين زمينه در خصوص علل رواني رفتار خشن بود تا ريشه يابي دقيق «پديده».

هفته گذشته اما حادثه اي در نيشابور به وقوع پيوست که بسياري افراد را به حيرت و البته تعمق واداشت. قتل يک زن و بستري شدن همسر او در بيمارستان بر اثر جراحات ناشي از دعوا و چاقوکشي طرفين به سوي يکديگر. شايد ضروري باشد که رسانه هاي ما، از جمله نشرياتي مانند خيام نامه، که همواره به دنبال بررسي ريشه هاي پديده ها و تحليل و تفسير زواياي اخبار اجتماعي است، نگاهي دوباره به اين پديده داشته باشند.

براي تعيين نوع برخورد با يک پديده، ابتدا تعريف نسبتا جامع و مانعي از آن نياز است:

خشونت خانوادگي در صريح ترين و متداول ترين شکل خود از خشونت جسماني (بدني) نسبت به کودکان آغاز مي شود. هرچند برخي ميان خشونت بدني سنگين (سخت) که منجر به ورود جراحات و صدمات جدي به مي‌شود و معمولا از طرف افکار عمومي نهي و شماتت مي‌گردد و خشونت سبک (ملايم) مانند سيلي و پشت دستي که به صـورت مـعـمـول مردم از آن با عنوان تاديب کودک ياد مي کنند،  تفاوت قايل اند.

اما امروزه انواع ديگر خشونت نيز به‌تدريج مشخص شدند؛ انواعي که هرچند جراحات بدني را به دنبال ندارند؛ اما تأثير آنها بر قرباني حتي مي‌تواند بيشتر از خشونت بدني هم باشد. از جمله اين خشونت‌ها، خشونت رواني (تحقير، دشنام، از ميان بردن اعتماد به نفس)، خشونت اقتصادي (در مضيقه مالي قرار دادن قرباني) و خشونت اجتماعي (انزواي اجتماعي و ممانعت از برقراري روابط اجتماعي) بودند. حتي برخي محققان با توجه به وابستگي کودکان به خانواده، از بدرفتاري و بي‌توجهي نسبت به آنها؛ يعني عدم ارائه امکانات مناسب براي زندگي کودکان هم به عنوان نوعي از خشونت نام مي‌برند.

اما در حادثه مورد اشاره  خشونت بدني رخ داده است. ‌

در نخستين بررسي‌ها، نگاه پژوهشگران بيشتر متوجه عـوامـل فـردي مـؤثـر بـر خـشـونـت بـود؛ عـوامـلي مانند پرخاشگري عمومي يا حالات نابهنجار رواني افراد.بـا توجه به اين که معمولاً بررسي‌هاي خشونت پـس‌رويـدادي اسـت، تعيين رابطه‌اي ميان ويژگي‌هاي شخصيتي و رفتار خشن بسيار دشوار است و نمي‌توان مشخص کرد که عوامل شخصيتي علت ظهور خشونت هستند يا به‌عکس رفتار خشن بر شخصيت فرد تأثير گذاشته و ويژگي شخصيتي او را شکل داده است.

در گزارشي در ايسکانيوز از قول يک کارشناس اجتماعي خاندم که: «بررسي‌هاي ديگر بيانگر اين بود که خشونت خانوادگي در جوامع، گستردگي زياد دارد، در ميان تمامي طبقات اجتماعي و خرده‌فرهنگ‌هاي مختلف ديده مي‌شود و عواملي مانند فشارها و تنش‌هاي اجتماعي يا بحران‌هاي خانوادگي در بروز آن دخالت نـدارنـد؛ زيـرا خـشـونت تنها در خانواده‌هاي مسئله‌دار مشاهده نمي‌شود؛ بلکه حتي در ميان خانواده‌هاي طبقات مياني و بالا با شرايط اقتصادي و روابط خانوادگي به ظاهر مطلوب و بدون هر نوع مشکل اجتماعي يا خانوادگي نيز وجود دارد.»

يـکـي از نتايج مهمي که از بررسي‌هاي خشونت خانوادگي به دست آمده، اين است که روابط خشن در خانواده تنها بر فرد تأثير نمي‌گذارد؛ بلکه جامعه را نيز دربرمي‌گيرد؛ بدين معنا که قربانيان خشونت در روابط اجتماعي خود داراي مشکلاتي هستند. اين افراد معمولاً در مـحـيـط‌هـاي کـاري کـارآيـي پـايـيـنـي دارند و رفتارهاي پرخاشگري يا حالات افسردگي در آنان مشاهده مي‌شود.تمايل به رفتارهاي بزهکارانه، مصرف مواد مخدر و حتي تمايل به خودکشي در ميان قربانيان خشونت بيش از ديگران است و در زندگي خانوادگي نيز رفتار اجتماعي مناسبي ندارند.

بررسي‌هاي متعدد ثابت کرده‌ است که افراد خشن در دوران کودکي قرباني يا شاهد خشونت بوده‌اند. به اين ترتيب، خشونت خانوادگي به يک فرد منتهي نمي‌شود و قرباني در بزرگسالي و پس از تشکيل خانواده، همان رفتار فراگرفته را براي حل تعارض‌ها و تنش‌هاي خانوادگي به کار مي‌گيرد؛ پديده‌اي که در جامعه‌شناسي از آن به عنوان «چرخه خشونت» نام مي‌برند.

از اين رو توصيه مي شود، جدا از جنبه جنايي رخداد اخير در نيشابور، جامعه شناسان با همکاري مسئولان پيشگيري از بزهکاري و جرم، دست به اقدام جدي براي شناسايي ريشه هاي خشونت در نيشابور و به ويژه اشکال خانوادگي آن بپردازند و راه هاي برخورد با اين پديده را با همکاري محققان مورد بررسي قرار دهند.

با نگاهي به:

1- سليمي، علي و داوري، محمد، 1386؛ جامعه‌شناسي کجروي، تهران، انتشارات حوزه و دانشگاه

2- اعزازي، شهلا و ديگران، 1383؛ بررسي مسائل اجتماعي ايران، تهران، انتشارات پيام نور525/125