راه زندگی عبداله سیرجانی بخش نخست دوستان سلام. پيش واژه «پسا»را زياد مي شنويم به ويژه در عبارت( پسا تحريم)جايي که اميدواري زياد براي زندگي در شرايط بهتر براي ايرانيان به وجود آمده است.اما پسا طلاق چنانچه از عنوانش پيداست شرايط خوبي را رقم نمي زند و اصولاً بيشتر با آسيب همراه است. طلاق بسيار […]
عبداله سیرجانی
بخش نخست
دوستان سلام. پيش واژه «پسا»را زياد مي شنويم به ويژه در عبارت( پسا تحريم)جايي که اميدواري زياد براي زندگي در شرايط بهتر براي ايرانيان به وجود آمده است.اما پسا طلاق چنانچه از عنوانش پيداست شرايط خوبي را رقم نمي زند و اصولاً بيشتر با آسيب همراه است.
طلاق بسيار دردناک است و شايد زخم هاي زيادي از آن بر روح و روان طرفين باقي بماند .در اين شرايط شخص دوست دارد به گوشه اي برود و با خودش تنها باشد.شايد گريه کردن ساده ترين کاري باشد که در چنين مواقعي مي توان انجام داد ،شخص نياز به زمان دارد.زمان براي غلبه بر سختي ها و التيام نسبي دردها.
زندگي پس از جدايي موضوعي است که هر زن و مردي پيش يا پس از جدا شدن از همسرش بايد به شکل جدي به آن فکر کند. اولين تاثير چنين وضعيتي بر ذهنيت افراد اين است که براي ادامه زندگي تصميم ميگيرند ديگر سراغ ازدواج نروند و باقيمانده زندگي خود را تنها بگذرانند. چنين شيوهاي ميان زنان مطلقه بسيار رواج دارد. چه آنها که فرزند دارند و چه آنها که صاحب فرزند نشدهاند، تا سالهاي سال مجرد ميمانند.
معمولا در مرداني که از همسران خود جدا ميشوند پس از مدتي تمايل زيادي براي ازدواج مجدد وجود دارد، اما زنها پس از شکست عاطفي، معمولا به دور خود حصاري ميکشند و تا مدتها ارتباط تازهاي نميپذيرند.
زن طلاقگرفته با مشکلات عديدهاي روبهروست. اگر بخواهد با خانوادهاش زندگي کند، ممکن است رفت و آمدهايش کنترل شود و خانواده براي حفظ آبروي خود سعي ميکنند از معاشرتهايش به دليل حساسيتهاي جامعه جلوگيري کنند. اگر بخواهد مستقل زندگي کند، پيدا کردن يک محل مسکوني و صاحبخانهاي که مايل به خانه دادن به زن مطلقه باشد کاري دشوار است. حتي اگر چنين خانهاي هم بيابد، باز بايد با همسايگاني برخورد کند که او را تنها به چشم نابودکننده زندگي خود ميبينند.اين مطلب گاهي در مورد اعضاي خانواده شخص هم ديده مي شود به عنوان مثال خانمي پس از طلاق با ناراحتي عنوان مي کرد که خواهرم پس از طلاق نه تنها به من روي خوش نشان نمي دهد بلکه به وضوح به من مي گويد تو با رفت و آمد زياد به منزل ما قصد داري شوهر مرا تصاحب کني.
براي برخي زنان مطلقه خواستگارهايي پيدا ميشود که پيش از آن ازدواج نکردهاند. چنين خواستگارهايي معمولاً با اين نوع انتخابها تلاش ميکنند برخي کمبودهاي شخصيتي و يا اقتصادي خود را پوشش دهند و به نوعي شخصيت خود را رشديافته نشان دهند، اما زنان ايراني معمولا تمايلي به ازدواج مجدد ندارند، نکته قابل تامل ديگر اينکه زن و شوهر بعد از جدايي، براي ازدواج بعدي خود دچار حساسيتهاي خاصي ميشوند. به همين دليل، زنان در ازدواج دوم بسيار آسيبپذيرند. شايد بتوان گفت يکي از بزرگترين تفکرات غلط در مورد زنان مطلقه رواج روزافزون ازدواج موقت در مردان متاهل باشد. در بيشتر موارد، زنان مورد نظر از ميان زنان طلاقگرفتهاي هستند که تنها به علت مشکلات بسياري که پس از طلاق به آنها فشار آورده تن به اينگونه زندگي مشترک ميدهند.
براي حمايت از زنان طلاقگرفته به فرهنگسازي و لايهبرداري از تفکرات کهنه و خرافهپرستي که اين روزها بدبيني هم چاشني آن شده نياز است. غبارزدايي از اين تفکرات از تدوين هرگونه قانون، تبصره و مادهاي مهمتر است.
يکي از مهمترين نيازهاي افرادي که واقعه بزرگي مثل طلاق را پشت سر گذاشته اند، داشتن کسي است که به حرف هايشان گوش بدهد. کسي که آنها را قضاوت نکند و با دلسوزي با آنها همدردي کند. از دوستان و نزديکانتان بخواهيد که بدون اظهار نظر پاي درد دل شما بنشينند و فقط گوش بدهند. لازم نيست شما را نصيحت کنند و يا نظرشان را راجع به احساسات تلخ شما ابراز کنند.
پس خجالت نکشيد و خواسته خود را ابراز کنيد و تقاضاي کمک کنيد. اگر چنين شخصي در اطرافيان شما وجود ندارد مي توانيد از يک مشاور کمک بگيريد.
ادامه دارد