مراسم نوحصار ديزباد بالا
مراسم نوحصار ديزباد بالا

مراسم نوحصار ديزباد بالا تجلي گاه يگانگي در طول تاريخ يکي از موثرترين عوامل گردهمايي و تجمع انسانها، باورهاي مذهبي و مناسک ديني مشترک بوده است. مراسم نوحصار روستاي ديزباد نيز داراي اين ويژگي است، به گونه اي که آن چه طيف وسيعي ازاهالي اين روستاو اقشار مختلف اجتماعي را هر ساله در آخرين جمعه […]

مراسم نوحصار ديزباد بالا

تجلي گاه يگانگي

در طول تاريخ يکي از موثرترين عوامل گردهمايي و تجمع انسانها، باورهاي مذهبي و مناسک ديني مشترک بوده است. مراسم نوحصار روستاي ديزباد نيز داراي اين ويژگي است، به گونه اي که آن چه طيف وسيعي ازاهالي اين روستاو اقشار مختلف اجتماعي را هر ساله در آخرين جمعه امرداد (مرداد) ماه به شرکت در اين مراسم وا مي دارد، داشتن يک اعتقاد مذهبي مشترک است. علاوه برريشه مذهبي داشتن ،کارکرد ديگر مراسم نوحصار اين است که افراد هم کيش را در يک روز از سال گرد هم آورده و باعث انسجام مذهبي و تحکيم روابط فاميلي و خانوادگي در ميان اهالي روستا به خصوص جماعت اسماعيلي مي گردد . البته درحال حاضر پيروان مذهب شيعه اثنا عشري ديزبادنيزدر اين مراسم شرکت مي کنند و به اعتقاد آنها اينگونه نيست که مراسم نوحصار اختصاص به مذهبي داشته باشد وهمه درآن شرکت مي کنند وعمومي مي باشد.

 

جمعه آخر مرداد پررونق ترين روز ديزباد در سال است، در ديزباد دو فرقة شيعيان 12 امامي و اسماعيلي در کنار هم زندگي مي کنند. هيچ اختلافي هم با يکديگر ندارند. همه شان با هم نسبت فاميلي دارند. يک چشمه دارند که آن را مقدّس مي دانند. توي کوهشان چند سنگ نشان کرده اند و هر يک را به بهانه اي مقدّس مي دانند. هر سال جمعة آخر مرداد همة اهالي حتّي از شهرهاي ديگر و خارج از کشور مي آيند و در مکان چشمه نوحصار گرد هم مي آيند. در واقع اين مراسم شبيه مراسم روز سيزده به در عيد نوروز برگزار مي شود، با اين تفاوت که صبغه مذهبي داشتن به آن اعتبار و اهميت خاصي در ميان اهالي روستاي ديزباد به ويژه جماعت اسماعيلي بخشيده است. اين مراسم را نوحصار مي گويند امّا به گفته برخي بايد اسمش نوحه سال بوده باشد. چون موسم پس از گردآوري خرمن است و از قديم الايام هر گاه محصول را درو ميکردند به اسم يک ايزد شهيد شونده نوحه خواني داشته اند که اينجا به اسم حضرت علي دارند(1). پيشينه سنت نوحصار را به زمان امام قلي خاکي خراساني از شاعران و بزرگان مذهبي قوم، در قرن ده ويازده هجري قمري مي رسانند. امامقلي(خاکي خراساني) در يکي از شب ها که سرگرم گوش دادن به اشعارمذهبي در عبادتگاه است ،ناگهان متوجه مي شود که امام در حالي که سوار بر اسب است از کنار در عبور مي کند، در حالي که زنان وحاضران از اين موضوع بي خبرند، از جاي خود برمي خيزد و به دنبال امام مي رود تا اين که به عباي او چنگ زده و افسار اسب را مي گيرد و به امام اصرار مي کند او را به مراد دل خويش برساند. امام خواهش او را رد مي کند و مي گويد تو هنوز بچه هستي، امام قلي در جواب مي گويد: من شايسته اين هستم که به مرادم برسم، پس از آن امام مي گويد: «تو زماني به مرادت دست مي يابي که ريش هايت انبوه گردد و شانه در آن فرو رود»

امام قلي دست بردار نيست و به پافشاري اش ادامه مي دهد، در اين هنگام امام تازيانه يا به زبان محلي غم چين خود را پرتاب مي کند و به امام قلي مي گويد که آن را به وي بازگرداند. هنگامي که امام قلي تازيانه را در تاريکي با دست بر ميدارد تازيانه تبديل به سر اژدها شده است، پسربچه ترسي به دل راه نمي دهد و لحظه اي که آن را به امام مي دهد دوباره تبديل به تازيانه مي شود.

پس از آن امام عصاي خود را به فاصله چندمتري بر روي زمين پرتاب مي کند و به امام قلي مي گويد که آن را به وي بازگرداند. هنگامي که پسربچه عصا را در دست مي گيرد تبديل به يک مار شده و دوباره هنگام تحويل دادن به امام تبديل به عصا مي شود. تا اين لحظه امام و پسربچه به مکاني که امروزه دوشاخه رودخانه ديزباد به هم مي پيوندند، رسيده اند. امام با عصاي خود ضربه اي به يک صخره سنگي زده و از آن چشمه آبي مي جوشد. و با خود فکر مي کند اين کار بايد پسربچه را راضي و خوشحال کند، اما بي فايده است. امام قلي کماکان به همراهي با امام ادامه مي دهد تا جايي که به محل نوحصار مي رسند. در اين هنگام امام به سنگ بزرگي اشاره مي کند و به پسربچه مي گويد که آن را به بالاي کوهي که نزديک آن جاست، ببرد. پسربچه از اين امتحان نيز سربلند بيرون مي آيد. همچنان پسر بچه اصرار مي کند. سرانجام امام برآورده شدن مرا د امام قلي را در حالي که ده يا دوازده سال بيشتر نداشت، منوط به آن مي کند که شانه در محاسن وي فرو رود. امام قلي در اين لحظه به امام مي گويد: شانه تان را به من بدهيد. سپس شانه را گرفته و در صورت بدون موي خود فرو کرده تا جايي که در گوشت جاي مي گيرد.

در اين جا امام از اسب پياده شده و افسار اسب را به زمين مي کوبد و عصاي مبارک را بر زمين مي گذارد و مي گويد: هر ساله در اين جا چراغ روشن کرده و خون کنيد و به محض برداشتن عصا چشمه نوحصار از آن مي جوشد که در حال حاضر برگزاري مراسم نوحصار در کنار آن صورت مي گيرد.

پس از آن که امام قلي در يک لحظه چشم هاي خود را مي بندد و باز مي کند، امام ناپديد مي شود و امام قلي در حالي که چهره اي نوراني و محاسني بلند دارد به نزد زنان در خانه کلو باز مي گردد به طوري که تمام اين وقايع در چند لحظه اتفاق افتاده و زنان پشم ريس نيز متوجه غيبت امام قلي نشده اند و با ديدن امام قلي با هيبت جديد به سوي وي هجوم مي آورند، وي نيز شرح ماجرا را براي آن ها بيان مي کند و همگي با هم به سوي مکان هايي که امام قلي نشان مي دهد راه افتاده و با ديدن چهره تغيير يافته امام قلي و چشمه هاي آب به حرف هاي او ايمان مي آورند. از آن به بعد همه ساله مردم ديزباد به مکان چشمه نوحصار مي روند و گوسفندان زيادي را قرباني مي کنند و متعقدند که قرباني کردن گوسفندان در آن محل باعث افزايش آب چشمه مي شود.

چند روايت از داستان فوق الذکر ارائه شده که گاه در ذکر برخي از جزئيات متفاوت به نظر مي رسند مثلا در روايت هاي ديگر آن به هنگام پرتاب عصا وشمشير و يا تازيانه امام چشمه ها يي از دل زمين مي جوشد. اما ساختار کلي همان است که در بالا به ذکر آن پرداختيم. براي نمونه در مورد نام امام اسماعيلي که خاکي خراساني به دنبال وي تا محل فعلي چشمه نوحصار رفته، اختلاف نظر وجود دارد. دسته اي وي را امام ذوالفقار علي و دسته اي ديگر امام نورالدين علي مي دانند. با اين همه ، شخصيت مورد نظر غير از دو امام اسماعيلي مذکور که خاکي خرساني با آنان معاصر بود، کس ديگري نمي تواند باشد. شايان ذکر است که از سنت نوحصار و اعتقادات حول آن در جاي ديگري به تعريض سخن به ميان آمده و در ضمن نام امام اسماعيلي مورد نظر را ذوالفقار علي ذکر کرده است (رجوع کنيد به کتاب التنبيهات الجليه في کشف اسرار الباطنيه ؛فقيدي، 1352، ق 305).

نحوه برگزاري مراسم نوحصار بدين صورت است که شب قبل از مراسم عده اي که از سال قبل آش نذر کرده اند در تدارک پخت آش هستند. علاوه بر افرادي که آش نذري دارند، بسياري از افرادي که حاجتي دارند با آوردن مقداري از ملزومات آش، خود را در آن سهيم کرده و در پخت آن نيز کمک مي کنند. آش نذري، صبح زود در مسير رودخانه که ابتداي محل برگزاري مراسم نوحصار است ، ميان افراد حاضر تقسيم مي شود.

افرادي که به همراه خانواده هايشان قصد شرکت در مراسم نوحصار را دارند پس از طي مسافت چند کيلومتري در مسير رودخانه، در جايگاه هاي خاص خود به استراحت مي پردازند. گفتني است که اهالي روستا از ديزباد در مسير رودخانه درختان بيد زيادي کاشته اند و هر دو يا سه درخت بيد در انحصار خاندان وخانواده مشخصي است که براي استراحت و صرف چاي و ناهار و غيره از آن استفاده مي کنند.

از جايگاه هاي مخصوص استراحت در مسير رودخانه تا چشمه نوحصار راه زيادي است. بنابراين افرادي که براي روز نوحصار گوسفند نذر کرده اند مي بايست فاصله مکان استراحت تا چشمه را طي کنند و پس از آن که گوسفند را در مکان چشمه نوحصار قرباني کردند، آن را بر دوش گذاشته و به جايگاه استراحت خانواده ها در مسير رودخانه بياورند و در ديگ هاي مخصوص که براي تهيه ناهار ظهر از آن ها استفاده مي شود، مقداري گوشت نذري مي اندازند.افراد پس از استراحت در سايه سار درختان بيد و آماده نمودن مقدمات ناهار و نوشيدن چاي به سوي چشمه نوحصار حرکت مي کنند. وپس از طي نمودن مسافتي حدود هشت کيلومتر از روستا به محل چشمة نوحصار مي رسند.

از جمله مراسمي که در کنار چشمه نوحصار برگزار مي گردد مراسم قصيده خواني است به گونه اي که مردان در قسمت بالاي چشمه کنار هم نشسته و به صورت گروهي در مدح حضرت علي (ع) به قصيده خواني مي پردازند.مراسم قصيده خواني قبل از ظهر شروع مي شود و تا بعدازظهر ادامه دارد. بيشتر قصايد و اشعاري که خوانده مي شود برگرفته از ديوان شمس جلال الدين مولوي بلخي وديگر شاعران وعارفان مي باشد.به گونه اي که يک نفر قصيده مي خواند و ديگران نيزدم گرفته و با صداي بلندوهماهنگ اين بندها را تکرار مي کنند:

نادعلي، علي يا علي

هر بلايي پيش آيد رفع کن پروردگار

لا فتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار

زنان و کودکان نيز در زير سايه درختان بيد به قصايد گوش مي دهند،ناگفته نماند که زنان و دختران نيز در اين روز دست به اعمال خاصي مي زنند. بدين شرح که پنبه را آغشته به روغن مي کنند سپس آن را آتش زده و سياهه هاي باقيمانده از آن را به پلک ها و مژه هاي خود ماليده و در لحظه انجام اين عمل آروز مي کنند که به مراد دل خود دست يابند. .

در اين ميان جمعيت حاضر در مراسم براي نوشيدن جرعه اي آب از چشمه نوحصار اشتياق فراواني از خود نشان مي دهند. البته به دليل خشکسالي چند سال اخير آب چشمه بسيار کم شده و از لوله اي که تعبيه شده، آب به ميزان کمي حدود يک اينچ جاري مي شود.آب چشمه نوحصار در نزد جماعت اسماعيلي همچون آب چشمه زمزم در نزد ساير مسلمانان، جنبه تبرک دارد و همه مشتاق آنند تا جرعه اي از آن بنوشند و يا در ظرف ريخته و به خانه هاي خود ببرند، لذا براي به دست آوردن آب ازدحام زيادي شکل مي گيرد. فدايي خراساني (د 1302هجري شمسي )شاعرومعلم مذهبي واز بزرگان مورد احترام در نزد جماعت اسماعيلي درشعري که در وصف ديزباد سروده ،اينچنين از آب چشمه نوحصار ياد
مي کند:

افراد پس از آن که در مراسم قصيده خواني شرکت کرده و به عنوان تبرک جرعه‎اي از آب چشمه نوحصار مي نوشند براي ديدن مکاني به نام «سرقلعه»، صخره‎هاي سنگي که رفتن به بالاي آن کار دشواري است و در فاصله حدود يک کيلومتر از چشمه نوحصار و مشرف بر آن قرار گرفته و معروف است که رد سم دُلدُل حضرت علي (ع) ،حيواني مولود از اسب وقاطر که بر روي سنگي به جا مانده، مي روند.جماعت اسماعيلي روي ردّ پاي برجاي مانده مقداري خاک مي ريزند و سپس به قصد تبرک جستن انگشتي بر خاک زده و در دهان مي گذارند و مي چشند. امروزه مراسم نوحصار در ميان جماعت اسماعيلي خراسان خصوصاً ديزباد و اطراف آن در بزرگداشت آن خاطرة قدسي برگزار مي شود.

افراد پس از تبرک جويي از محل، به جايگاه هاي استراحت خود در مسير رودخانه باز مي گردند و بعد از خوردن ناهار و کمي استراحت، با دوستان و فاميل کنار هم جمع مي شوند و هر يک از اوضاع و احوال خود در مکاني که زندگي مي کنند اعم از ايران و يا خارج از کشور به صحبت مي پردازند و در پايان روز هر کدام به سويي مي روند و شايد تا سال ها به ويژه افرادي که در خارج از کشور اقامت دارند يکديگر را نبينند و اگر بخواهند يکديگر را ملاقات کنند، همه ساله در روز جمعه آخر مرداد در مراسم نوحصار شرکت مي کنند.

1- نيستانه ،تارنماي ويژه دکتر الهة معروضي

نوشته : علی اصغر رحیم آبادی