محمدرضا سلیمانی  کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی  آسيب شناسي  به کارگيري دبيران متوسطه  دوره دوم در ديگر مقاطع
محمدرضا سلیمانی  کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی  آسيب شناسي  به کارگيري دبيران متوسطه  دوره دوم در ديگر مقاطع

از آن جا که بسترهاي لازم براي اجراي طرح تحول بنيادين نظام آموزشي! (که البته جزو افتخارات دولت قبل بود) فراهم نشده بود؛ امروز اجراي اين طرح معضلات جديدي را براي نظام آموزش و پرورش ايجاد نموده است. مقاله اي که پيش روي شماست توسط يکي از دبيران ارجمند آموزش و پرورش به نگارش درآمده […]

1666283از آن جا که بسترهاي لازم براي اجراي طرح تحول بنيادين نظام آموزشي! (که البته جزو افتخارات دولت قبل بود) فراهم نشده بود؛ امروز اجراي اين طرح معضلات جديدي را براي نظام آموزش و پرورش ايجاد نموده است. مقاله اي که پيش روي شماست توسط يکي از دبيران ارجمند آموزش و پرورش به نگارش درآمده است که به بررسي يکي از آسيب ها مي پردازد و تقديم شما خوبان مي شود

 

هويت شغلي است، عوامل عديده اي در شکل گيري هويت شغلي دخالت دارند که از آن جمله مي توان به علاقه، استعداد و توانايي، مهارت ، ميزان بهره مندي از مزاياي مادي و منزلت اجتماعي و… اشاره کرد. پس از اين که شخصي شغلي را انتخاب کرد در طول دوراني که مشغول کار است با مشکلات متعددي برخورد مي کند و درصدد حل آنها بر مي آيد. او با همکاران و عوامل مرتبط با شغلش تعامل داشته و نهايتا اين برخوردها و تعاملات منجر به فراگيري مهارتهايي در وي شده واو در انجام وظايف و نقش هاي شغلي  مهارت هاي لازم را کسب مي کند. اگر اين شغل رضايت فرد را نيز برآورده کند، در او احساس تعلق  نسبت به آن شکل مي گيرد و در نتيجه فرد نسبت به انجام وظايف شغلي خود، رضايت ، اشتياق و تعهد خواهد داشت و نتيجه اين مهم، رضايت ارباب رجوع و مشتري خواهد بود.

حال فرض کنيم همکاران مقطع متوسطه دوره دوم به اين مرحله رسيده باشند، بررسي خواهيم کرد که به کارگيري آنها در مقطع ابتدايي و متوسطه دوره اول؛چه تاثيراتي بر همکاران فرهنگي، دانش آموزان و جامعه خواهد داشت.

براي پاسخ به اين سوال؛ دو حالت براي تغيير هويت شغلي در نظر مي گيريم:

– 1 تغيير هويت طبيعي و بدون اجبار که در آن شخص با رضايت وبا ميل خود و به واسطه علاقه به شغل مورد نظرش ويا مشکلات شغلي که درآن مشغول است، تصميم به تغيير شغل خود مي گيرد و با تلاش  و کوشش ، سعي مي کند مهارت هاي شغل جديدش را ياد بگيرد. با اين حال باز هم تا چند سال با مخاطرات و مشکلات شغل جديد روبرو خواهد بود.( مانند تغيير سمت برخي از همکاران فرهنگي که به عنوان مثال در سال هاي گذشته از مقطع ابتدايي به مقطع متوسطه مي رفتند و يا همکاراني که به رشته هاي مشاوره و پرورشي تغيير سمت مي دادند ) .

– 2تغيير هويت شغلي با اجبار و با اکراه و از طرف ديگران: در اين صورت  فرد هيچگونه علاقه و تمايلي به احراز هويت شغلي جديد ندارد. بنابراين تلاش و کوشش درخوري نيز جهت انجام وظايف خود معطوف نخواهد کرد.

حال برگرديم به مثال(همکاران مقطع متوسطه دوره دوم) و نوع تغييرهويت آن ها را بررسي کنيم:

اکثر اين همکاران  با سنوات خدمت  متوسط و متوسط به بالا هستند. بنابراين:

– از نظر رواني، آمادگي براي اين تغيير هويت را نداشته و علاقه و تمايلي نيز براي کسب هويت جديد نخواهند داشت.

– از نظر توانايي جسمي حوصله فراگيري مهارت هاي لازم و جديد آموزش به دانش آموزان در مقاطع ديگر را ندارند. بنابراين هويت جديد شغلي در آن ها بطور ناقص شکل خواهد گرفت و به مرحله احساس تعلق شغلي نخواهد رسيد.(هرچند که در حالت قبلي هم بواسطه عدم رضايت از مزاياي مادي و معنوي احساس تعلق در آن ها بطور نسبي بالاتر بوده است).

آسيب هاي اين طرح در سه سطح قابل بررسي است که عبارتند از :

الف :آسيب هايي که متوجه همکاران فرهنگي دوره دوم خواهد شد:

1-  در تعطيلات تابستان که همکاران فرهنگي بايستي استراحت کنند و جسم و روح و  تفکر و انديشه شان را براي شروع سال تحصيلي جديد آماده کنند،  مدام در فکر سازماندهي بوده و دغدغه شان اين بود که اصلا کلاس درس به آن ها خواهد رسيد و يا اين که  در چه مقطعي سازماندهي خواهند شد و يا در چه  پايه اي از مقطع ابتدايي و چگونه  با محيط جديد سازگار شوند.

2 – اضطراب و استرسي ناشي از وظايف و نقش هاي شغلي جديد از طرفي به خود همکار فرهنگي آسيب وارد مي کند و از طرف ديگر اين استرس به دانش اموز منتقل مي شود و از طرفي هم موجب فرسودگي  و از بين رفتن سريعتر نيروي کار در جامعه مي شود.

3 – همکار فرهنگي که براي تدريس در دروس مرتبط با رشته تخصصي اش آموزش ديده و تربيت شده در مقاطع و رشته هاي ديگر بکار گرفته مي شود که اين لحاظ نکردن شايسته سالاري در بکارگيري نيروي انساني   و مصداقي از بيکاري پنهان  در جامعه تلقي مي شود.

ب: آسيب هايي که متوجه دانش آموزان خواهد شد :

1 – فرايند آموزش در مقطع ابتدايي که سنگ بناي تحصيلات آتي دانش آموزان عزيز است با مشکل مواجه شده و دانش آموزان  مفاهيم و مهارت هاي لازم را به خوبي کسب نخواهند کرد.

1 – -آينده سازان جامعه که دانش آموزان هستند در محيط آزمايشگاهي که توأم با آزمون و خطاست قرار گرفته ، بيشترين آسيب را ديده و به تبع آن جامعه آسيب پذيرتر مي شود.

ج : آسيب هايي که متوجه جامعه خواهد بود:

1 – عدم تعادل در توزيع منابع و نيروها و ايجاد مساله اجتماعي و هدر رفتن منابع و امکانات جامعه

2- اين مساله ومشکل اجتماعي ناشي از تغيير ساختار و ايجاد ساختار جديد در نظام آموزش و پرورش بوده بنابراين مساله فردي همکاران تلقي  نمي شود و همکاران خود را مقصر نمي دانند، مشکلاتي هم که در تدريس آنها وجود داشته باشد ، مشکلات فردي آنها تلقي نشده و زير سوال نخواهند رفت و نوک پيکان کوتاهي و اشتباه به سمت نظام آموزش و پرورش نشانه خواهد رفت. و احساس مسوليت همکاران کاهش مي يابد..