از مهر تا مهر: واکاوي نقش نظام آموزشي در حل بحران هاي جامعه
از مهر تا مهر: واکاوي نقش نظام آموزشي در حل بحران هاي جامعه

سال تحصيلي جديد را در حالي آغاز مي کنيم که بسياري از مطالبات فرهنگيان در ارتباط با بهبود وضع معيشت بي پاسخ مانده و از آن مهمتر، هر روز بر آمار خشونت و آسيب هاي مختلف اجتماعي افزوده مي شود. از نظر جامعه شناسي زماني که ناهنجاري ها از مقداري معين بيشتر باشد، جامعه دچار […]

833876c7f993895d48a1f49211944f8a
سال تحصيلي جديد را در حالي آغاز مي کنيم که بسياري از مطالبات فرهنگيان در ارتباط با بهبود وضع معيشت بي پاسخ مانده و از آن مهمتر، هر روز بر آمار خشونت و آسيب هاي مختلف اجتماعي افزوده مي شود. از نظر جامعه شناسي زماني که ناهنجاري ها از مقداري معين بيشتر باشد، جامعه دچار نابساماني شده است. در اين وضعيت وقوع بحران هاي گوناگون دور از انتظار نيست. بنابراين ضروري است که فرهنگيان ، رسالت خود را در پيشرفت و توسعه ي پايدار کشور به انجام رسانند.
البته بر کسي پوشيده نيست لازمه ي ايفاي نقشي سازنده در اجتماع،شناخت نقاط ضعف و قوت و حضوري آگاهانه و همراه باعشق به هم نوعان در اين شرايط بحراني است. باشد که با مشارکت فعال در انتخابات اسفند ماه و انتخاب نمايندگاني فرهنگ دوست، همه ي ماه هاي سال در کشورمان، قرين مهر شود.
تقريباً از قرن نوزدهم در اروپا و اوايل قرن بيستم در ساير نقاط دنيا، نقش تربيتي و آموزشي خانواده دگرگون شد. بخش مهمي از وظايف پرورش، پرکردن اوقات فراغت، شکوفا نمودن استعدادها، آموزش هاي لازم براي زندگي و حفظ و تامين سلامتي کودکان، که در خانواده هاي گسترده ي سنتي به عهده ي بزرگسالان خانواده بود؛ به خارج از خانواده منتقل شد و مدارس و نهادهاي مرتبط با نظام آموزشي آن را بر عهده گرفتند.
با اين حال با توجه به حکومت هاي مردم سالاري، اگرچه نقش مستقيم خانواده ها در تربيت نونهالان در جوامع جديدکاهش يافت اما اوليا هنوز هم به عنوان عضوي از جامعه بر نظام آموزشي به صورت غير مستقيم و از طريق انتخاب نمايندگان قوه ي مقننه و مجريه، بيشترين تاثير را دارند. مردم با توجه به ميزان آگاهي و گرايشات سياسي و ديني خود، نمايندگان را انتخاب مي کنند و منتخبان قوه ي مجريه و مقننه در تعيين شکل و محتواي کتب نظام آموزشي مستقيما اثر مي گذارند.
هدف نظام سياسي از تاثير و نفوذ در نظام آموزشي، تربيت افرادي است که به اهداف و آرمان هاي کوتاه مدت و بلند مدت تعيين شده توسط نظام اجتماعي و سياست مداران وفا دار باشند. به قول اميل دورکيم، «آموزش و پرورش، فعاليتي است که توسط نسل هاي بزرگسال بر روي نسل هايي که هنوز وارد زندگي اجتماعي نشده اند صورت مي گيرد و هدفش، ايجاد و رشد پاره اي از ويژگي ها و اوضاع و احوال جسمي، فکري و اخلاقي است که جامعه ي سياسي به طور کلي و محيط خاص کودک از آنان انتظار دارد.» نظام سياسي تمامي تلاش خود را به کار مي گيرد تا نظام آموزشي افراد را براي پذيرش نقش هاي اجتماعي و فرمانبرداري به خوبي آماده کند.
در کنار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي، به عنوان مهمترين آرمان جامعه ي ايران، موضوعات و مفاهيم ديگري مانند تربيت بدني، اخلاق، عقلانيت، شرافت و احترام به ارزش هاي والاي انساني(دانش، مهر و محبت، وفاداري، عشق، نوع دوستي و …)، مورد توجه نظام آموزشي است و ضرورت دارد که به نحوي شايسته به آينده سازان آموزش داده شود. از بين ارزشهاي مختلف در جامعه ي انساني دو ارزش از همه مهمتر اند: ارزش دانش و ارزش مهرباني. سنگ بناي نظام هاي آموزشي نيز، بر اين دو ارزش استوار است.
اهميت دانش به عنوان يک مزيت و ارزش اجتماعي در دوران معاصر بيش از گذشته روشن شده است. به اعتقاد جامعه شناسان بين مزيت دانش با مزاياي ديگر تفاوت اساسي وجود دارد. اگر فردي قدرت داشته باشد، برايش رسيدن به احترام يا ثروت سخت نيست. بالعکس با دسترسي به ثروت مي توان به قدرت يا احترام دست يافت. احترام و شهرت نيز مي تواند مقدمه اي براي رسيدن به قدرت و ثروت باشد. نمونه هاي فراواني وجود دارد که نشان مي دهد فردي در نظام اجتماعي با داشتن يکي از اين مزايا توانسته به دو مزيت ديگر نيز دست يابد. کشتي گيران شوراي شهر تهران به دليل احترامي که داشتند توانستند به کرسي قدرت تکيه بزنند يا کساني که اخيراً با توسل به قدرت خود در منطقه ي حيران زمين خواري کرده و براي خود ثروت اندوخته اند. ولي دانش، فارغ از مدرک گرايي، خود مولد ثروت، قدرت و احترام است. در دنياي امروز،کشورهايي در نظام بين الملل بيشترين ثروت، قدرت و احترام را دارند که به ميزان بيشتري از مزيت دانش برخوردارند. جايگاه کشورهاي بزرگ در جامعه ي جهاني به خاطر منابع روي زمين يا زير آن به دست نيامده است. اگر ژاپن به عنوان دومين کشور ثروتمند جهان شناخته مي شود يا آمريکا، خود را واضع نظم نوين و تنها ابرقدرت دنيا معرفي مي کند، فقط به دليل تراکم دانش و علمي است که در اين کشورها وجود دارد.
يکي ديگر از ميوه هاي زندگي اجتماعي ارزش مهر و محبت است. نوع دوستي ريشه ي تمام گذشت ها و فداکاري ها در زندگي اجتماعي است که بايد در خانواده و نظام آموزشي به آينده سازان آموزش داده شود. اين ارزش ها در مقابل خصم و خشونت قرار دارند و براي تداوم و بقاي زندگي اجتماعي حياتي اند. با تاسف اين ميوه در جامعه ي ما بسيار نا ياب است و در مقابل، خشونت کالايي است که همه جا به چشم مي خورد.. به نظر مي رسد علاوه بر فاصله شديد طبقاتي، عوامل فرهنگي و اجتماعي، علت ديگر گسترش خشونت؛ به حاشيه رانده شدن معلمان به عنوان اقشار پيشاهنگ و گروه هاي مرجع در جامعه است. شغل و الگوي رفتاري معلم در کلاس درس با انبياء (ع) مقايسه مي شود. خوش خلقي و گشاده رويي، يکي از ويژگي هاي بارز پيامبران بوده است. همه ي ما خاطرات خوشي از معلمان دلسوز و مهربان خود داريم.
بدون ترديد، نوع رفتار و عملکرد فرهنگيان با نوع رفتار و برخورد ساير اقشار از جمله نظاميان متفاوت است. لازمه ي نظامي گري برخورد قهر آميز و مقتدرانه با مسائل و مشکلات است. اين نوع رفتار در جبهه هاي نبرد با دشمن و يا کفار، مطمئناً نتيجه بخش است. اما برخورد قهرآميز در سطح جامعه، چه کلامي باشد و چه رفتاري، ناخواسته خشونت را تشديد مي کند. نيروهاي انتظامي نيز در دنياي امروز، آموزش مي بينند که چگونه در مواقع اغتشاش، صبورانه برخورد کنند و به آتش خشم مردم دامن نزنند. براي جلوگيري از افزايش خشونت، بايد از توان معلمين در اداره ي جامعه استفاده شود.
خشونت هايي که امروزه در جامعه شاهديم، براي نمونه چند نزاع و قتل هفته قبل در شهرمان و يازده کشته در دعواي طايفه اي در غرب کشور، همه بيانگر لزوم تجديد نظر فرهنگيان در ميزان مسئوليت شان نسبت به مشکلات و بحران هاي اجتماعي است. فرهنگيان بايد در سال جديد تحصيلي با مهر به پيشواز مهر بروند و با انسجام و اتحاد دست در دست هم گذاشته بخشي از مشکلات نظام آموزشي را حل کنند. جامعه ي ما تحت تاثير بحران هايي چون خشونت ، قانون گريزي، در اولويت نبودن دانش و متوليان آن و از همه مهمتر برخورد عاطفي و غير عقلاني در انتخاب نمايندگان قوه ي مجريه و مقننه،قرار دارد. قفل اين مشکلات جز با حضور انسان هاي آگاه و دلسوز در پست هاي حساس کشور و با پشتوانه ي مدبرانه ي فرهنگيان گشوده نخواهد شد.