پهلوانان هرگز نمي ميرند
پهلوانان هرگز نمي ميرند

کاوشي پيرامون مشکلات و دغدغه هاي جانبازان نيشابور پهلوانان هرگز نمي ميرند ايران سرزمين است که به سبب قرار گرفتن بر چهارراه تمدن، از ديرباز مورد توجه اقوام گوناگون بوده است و در تاريخ کهن خود همواره مورد تاخت و تاز اين اقوام از متمدن و غير متمدن قرار گرفته است و شايد بتوان رشد […]

کاوشي پيرامون مشکلات و دغدغه هاي جانبازان نيشابور

پهلوانان هرگز نمي ميرند

ايران سرزمين است که به سبب قرار گرفتن بر چهارراه تمدن، از ديرباز مورد توجه اقوام گوناگون بوده است و در تاريخ کهن خود همواره مورد تاخت و تاز اين اقوام از متمدن و غير متمدن قرار گرفته است و شايد بتوان رشد روحيه ي جوانمردي و رشادت را که در دوره هاي بسياري در اين سرزمين به وضوح قابل شناسايي است ناشي از همين وضعيت دانست .

در تاريخ افسانه اي ما، سيامک پسر کيومرث، نخستين انسان و پادشاه روي زمين، اولين کسي است که در راه مبارزه با نخستين دشمن سرزمين ما، (ديو يا اهريمن) کشته مي شود؛ چگونگي آن را ، سراينده ي شاهنامه به زيبايي به تصوير کشيده است:

سخن چون به گوش سيامک رسيد

ز کردار بدخواه ديو پليد

دل شاه بجه(بچه) برآمد به جوش
سپاه انجمن کرد و بگشاد گوش

بپوشيد تن را به چرم پلنگ*
که جوشن بد آنگه آئين جنگ

پذيره شدش ديو را جنگجوي
سپه را چو روي اندرآمد به روي

سيامک بيامد برهنه تنا
بياويخت با پور آهرمنا

بزد چنگ واژونه ديو سياه

دوتا اندر آورد بالاي شاه

فکند آن تن شاه بچه به خاک

به چنگال کردش جگرگاه چاک

سيامک به دست چنان دَشت ديو

تبه گشت و ماند انجمن بي خديو

 

پس از شهادت سيامک در جنگ با ديوها، فراوان بُدند رزم آوراني که پنجه در پنجه ي دشمنان کهن بوم ايران، انداختند و از بذل گرانمايه ترين داشته خود هيچ دريغ نکردند وجان و سلامتي خود را بر اين راه نهادند: کاوه آهنگر و ايرج و منوچهر و سام و زال و رستم و آريو برزن ها، رودابه و تهمينه و يوتاب ها، مصطفي چمران و جهان آرا و همت و باکري و حاج داوود کريمي ها و همه و همه، جانبازي ها و جانفشاني ها نمودند تا ايران و ايراني بماند.

به نظر مي رسد انصاف اين است کساني را که در راه دفاع از کيان وانديشه، هستي خود را در طبق اخلاص نهاده يا مي نهند ، به عنوان يک سرمايه عظيم اجتماعي، فراتر از هياهوهاي دنياي سياست و رقابت بر سر قدر ت، حرمت ووجودشان را گرامي داشته شود. خيام نامه در راستاي وظيفه ي حرفه اي خود و براي ارج نهادن به ايثار جانبازان و انعکاس بخشي از دردها، رنج ها، گلايه ها و انتظارات اين عزيزان ،مبادرت به تهيه ي گزارشي نموده است که به پيشگاه همه آناني که دغدغه ي ايران و ايراني را دارند تقديم مي گردد.

2 (1)

1- جانبازان به روايت آمار:

متاسفانه دسترسي به آمار در ايران کار بس دشواري است اما بنابر روايت هاي غير رسمي علاوه بر نيرو هاي نظامي کلاسيک، حدود يک ميليون نفر در دفاع هشت ساله ،به صورت داوطلبانه در جبهه ها حضور داشته اند. در اين دفاع هشت ساله ،حدود دويست هزار نفر شربت شهادت نوشيدند و حدود پانصد هزار نفر دچار جراحت، قطع عضو و صدمات مختلف جسمي و روحي شدند. سهم نيشابور از اين آمار حدود 2300 شهيد و 6200 نفر جانباز است که از اين تعداد 43 نفر داراي حداکثر درصد جانبازي (70%) مي باشند. مسئوليت رسيدگي به خانواده بزرگ شهدا و جانبازان پس از فراز و نشيب هاي گوناگون در حال حاضر بر عهده بنياد شهيد و امور ايثارگران است. در حال حاضر جانبازان را به بسيجي، ارتشي و سپاهي مي توان تقسيم نمود که هر يک به جهت ميزان دريافت تسهيلات ترفيعات و خدمات درماني سازوکار خاص خويش را دارا هستند که خود سبب بروز مشکلاتي شده است.

براي حل اين مشکلات پس از کارشناسي هاي فراوان لايحه جامع خدمات رساني به ايثارگران در دوره ي دولت سيد محمد خاتمي به مجلس ششم ارايه شد اما عمر اين مجلس کفاف نداد و در مجلس هفتم در سال 1386 به تصويب مجلس رسيد اما علي رغم در آمدهاي هنگفت و شعارهاي دهان پر کن فراوان ،در دولت احمدي نژاد اجرايي نشد.کاش طرح تحقيق و تفحص از بنياد شهيد به نتيجه برسد تا عمق فاجعه هم بيشتر روشن شود. حالا هم بايد منتظر ماند تا تدبير حسن روحاني با اين همه خرابي و قوانين برجاي مانده چه مي کند.

2- جانبازان از نگاه مردم:

براي تهيه ي اين گزارش علاوه بر جانبازان و مسئولان سراغ مردم هم رفتيم تا از ديدگاه آنان نسبت به جانبازان هم مطلع شويم:

آقاي حسيني کارمند، درآمد متوسط، 50 ساله، تحصيلات ليسانس: او معتقد است کساني که در راه دين و وطن سلامتي خود را فدا کردند بايد مورد توجه قرار گيرند و نيازها و خواسته هاي منطقي آنان برآورده شود.

آقاي احمدي، کاسب، درآمد خوب، 54ساله، ديپلم: وي معتقد است نيازهاي مادي و شغلي جانبازان بايد برآورده شود به ويژه جانبازاني که از درصد بالاتري برخوردارند چرا که آنان داراي زندگي سخت، طاقت فرسايي هستند و امکان پرداختن به شغل هاي ديگر را ندارند و تنها منبع درآمد آن ها حقوقي است که به آن ها پرداخت مي شود.

خانم مصطفوي کارمند، تحصيلات ليسانس: ضمن تشکر فراوان از زحمات کساني که براي دفاع از وطن از جان و سلامتي خود گذشتند معتقد است: نيازهاي مادي جانبازان و گرفتاري هاي زندگي آنان به ويژه جانبازان قطع عضو و نخاع، بايد برطرف شود او مي گويد: واقعا خيلي سخت است اگر يک بند انگشت ما قطع شده باشد دائم کمبود آن را احساس و زجر مي کشيم حال عزيزاني که عضوي از بدنشان قطع شده است چقدر اذيت مي شوند. خداوند به آن ها صبر دهد. مصطفوي از سوء استفاده بعضي افراد فرصت طلب از عناوين ايثارگري گله هم دارد و خواستار تدبير مسئولين براي جلوگيري از اين سوء استفاده ها و بدبيني مردم به خانواده ي بزرگ ايثارگران است.

آقاي …. بيکار، درآمد کم، تحصيلات ليسانس، 35 ساله: او ضمن احترام به همه ي ايثارگران معتقداست بايد به خواسته هاي مادي آنان توجه شود اما او از وجود برخي سهميه ها در پذيرش دانشگاه ها ،ادارات و نهادها و… ناراضي است و معتقد است که از نظر مادي بايد به ايثارگران رسيدگي شود و تا حد متوسط به بالا نيازهاي آن ها برطرف شود ولي وجود اين سهميه ها سبب بروز برخي نارضايتي ها و تنش ها در جامعه مي شود و اين احساس وجود تبعيض را در بين مردم ايجاد مي کند.

خانم ديگري که مايل نيست خود را معرفي کند مي گويد: واقعا خيلي سخت است هم براي آنان که عضوي از بدنشان را از دست داده اند و هم براي زن و فرزندشان، من جانباز اعصاب و رواني را مي شناسم که هم خودش رنج مي کشد و هم خانواده اش. واقعا خيلي سخت است.

2 (2)

3- جانبازان از نگاه جانبازان :

در ادامه پس از جويا شدن نظر تعدادي از هم شهريان سراغ جانبازان مي روم. او در يکي از شهرکها در منزلي معمولي زندگي مي کند. عصر يک روز گرم تابستان وارد خانه اش مي شوم، خانه اي که بسيار ساده به نظر مي رسد، تقي آبادي عصازنان و با روي گشاده به استقبالم مي آيد. او سه فرزند دارد فرزند بزرگ او که پسر است در مدرسه ي تيزهوشان درس خوانده و از دانشگاه صنعتي شريف در رشته ي مکانيک فارغ التحصيل شده و فعلا هم بيکار است و دنبال شغل دولتي هم نيست. فرزند دوم هم مشغول تحصيل در دانشگاه صنعتي همدان است و کوچکترين آنها هم در دبيرستان نمونه درس مي خواند. مي گويد همسرم خياطي مي کند و اگر از خياطي او نباشد واقعا در تامين هزينه هاي زندگي مشکل دارم. آقاي تقي آبادي جانباز 70% ، در سال 65 در منطقه ي سومار يک پاي خود را از دست داده است و نيز از ناحيه ي دست و شکم هم به شدت آسيب ديده است.

او دلش خيلي پر درد است از مسئولين از برخورد برخي از مردم و… و مي گويد: چرا مسئولين فقط شعار مي دهند هنوز خدمتي به جانبازان ارائه نکرده، آن را در بوق و کرنا مي کنند و سبب بدبيني مردم به جانبازان و ايثارگران مي شوند و مردم فکر مي کنند شير نفت در جيب ماست. وقتي از او مصداق مي خواهم به قضيه اي اشاره مي کند که بهت آور است:

سال 88 نزديک انتخابات ناگهان اعلام شد همه جانبازان و ايثارگران مي توانند براي دريافت يک دستگاه خودرو خارجي با تسهيلات و شرايط و قيمت ويژه ثبت نام کنند. وِلوله اي برپا شد. عده ي زيادي به بنياد مراجعه کردند و صف ها تشکيل شد و در قبال پرداخت مبلغي و تحويل مدارک، منتظر دريافت خودرو خارجي شدند. اما انتخابات برگزار شد و تاکنون نه تنها از خوردو خارجي خبري نشده، بلکه همان مبلغي که از جانبازان براي ثبت نام اوليه گرفتند از جيب شان رفت و بدتر از همه بدنامي دريافت خودرو خارجي براي ايثارگران باقي ماند!

تقي آبادي از عدم رسيدگي مسئولان به وضع اکثر قريب به اتفاق جانبازان، وجود تبعيض در بين آنان، کمي حقوق بسياري از جانبازان و به ويژه برخورد نامناسب برخي از شهروندان به شدت گله مند است، اما مي گويد در طول اين 28 سالي که با درد دست و پنجه نرم کرده ام و مي کنم فقط يک بار احساس غرور کرده ام و آن روزي بود که: چند سال قبل روبروي بنياد شهيد دختري 4 -5 ساله وقتي مرا با عصا ديد خطاب به پدرش گفت: بابا قهرمان ملي و بعد به طرف من آمد و در آغوشم آرام گرفت و به من هم آرامش داد و احساس غرور کردم.

او از مردم مي خواهد که جانبازان را به عنوان يک هم شهري که براي دين و وطن قدم کوچکي برداشته اند گرامي بدارند و درکشان کنند البته وي از نگاه ترحم آميز برخي ديگر سخت آزرده است. تقي آبادي از درد بچه هايش هم گفت: فرزندان من در مدارس تيزهوشان و نمونه درس خوانده اند و مي خوانند و به دليل هوش خدادادي و تلاش فراوان دانشگاه قبول شده اند نه وجود سهميه، اما متاسفانه نگاه برخي در دانشگاه و خارج از آن به ايشان، نگاهي طلبکارانه است که باعث مي شود هم من و هم فرزندانم زجر بکشيم. تقي آبادي در پايان مي گويد :وصيت کرده ام پس از مرگم به عنوان شهيد تشييع جنازه نشوم، تا با بسته شدن خيابان، براي رفت و آمد و کسب و کار مردم مزاحمت ايجاد نشود .

وحدتي جانباز 70% ديگري است که به سراغش مي رويم. او ليسانس روانشناسي باليني دارد. صاحب دو پسر و يک دختر است پسر بزرگ، مهندس مکانيک است و در عسلويه و به دور از خانواده مشغول به کار. فرزند دومين فرزند، دختر است و فوق ليسانس حقوق دارد ،اما بيکار است ،کوچک ترين فرزند هم مشغول تحصيل در دبيرستان است.

او مشکلات جانبازان را به سه بخش درماني، فرهنگي ورزشي و خانوادگي تقسيم مي کند و معتقد است مسئولان به دلايل مختلف به مسائل درماني جانبازان کم توجه هستند و اين سبب بروز سونامي و بحراني خواهد شد که توان پاسخگويي به آن را نخواهند داشت مثلا براي جانبازان قطع پا، امکان استفاده از پروتز براي کم کردن مشکلات حرکتي وجود دارد که به دليل هزينه ي شش ميليون توماني آن در حال حاضر اجرايي نمي شودو جانبازان ناچار به استفاده از ويلچر و يا عصا هستند که البته براي دريافت آنها هم مصيبت داريم و فراز و نشيب هايي دارد که گاه طاقت آدم طاق
مي شود. همين چند روز پيش دو روز وقتم در مشهد گرفته شد تا دو عدد عصا گرفتم.البته با افزايش سن استفاده از عصا يا ويلچر مشکلات زيادي مي نمايد که فعلا گوش کسي به آن بدهکار نيست.او جانبازان قطع نخاع را مظلوم ترين گروه مي داند که از مشکلات گوناگون رنج مي برند مثلا زخم بسترهايي که آنان مي گيرند زجر آور و گاهي نيازمند عمل جراحي است.

او در همين رابطه خاطره ي تلخي از جانباز 70 درصدي را نقل مي کند که به دليل مشکلات حرکتي ناشي از جراحي قلب باز، از دست دادن کليه و بيماريهاي داخلي ناشي از اثرات جنگ و اسارت ، در خواست ويلچر برقي را نموده بود که 12 ميليون قيمت داشت، علي رغم آمادگي براي پرداخت نصف مبلغ از خودش، هيچگاه اين درخواست ابتدايي عملي نشد و او با اين آرزو به سراي باقي شتافت. البته پس از مرگش تشييع جنازه باشکوهي برگزار شد و مسئولان تاج گل بسيار آوردند، کاش در زندگي به فکر او بودند.

وحدتي نياز جدي جانبازان به ويژه 50 درصد به بالا را به برگزاري اردوها، مسابقات ورزشي و فرهنگي يادآور مي شود و علي رغم نياز و اهميت اين موضوع از بي توجهي مسئولان شکايت دارد و آن را سبب بروز ناهنجاري هاي گوناگون در بين جانبازان و خانواده هاي آنان مي داند. وحدتي به عنوان مثال به تعطيلي تيم واليبال نشسته جانبازان نيشابور اشاره مي کند که کمبود بودجه را علت اصلي آن ذکر کرد. البته با همکاري تيپ 21 امام رضا واختصاص سالن اين مشکل موقتا حل شده است.

او در پايان مي گويد: علي رغم تبليغات فراوان، فرزندان بسياري از جانبازان مثل ساير جوانان بيکار هستند و اين امر صدمات روحي و رواني بسياري را به همه ي خانواده ها و از جمله جانبازان وارد مي کند، چرا که يک جانباز 70% امکان ايجاد اشتغال براي فرزند خود را ندارد که در کنار ساير مشکلات مي تواند براي او کمر شکن باشد.

وحدتي در پايان از عدم اجراي قانون جامع خدمات رساني به ايثارگران با گذشت هفت سال از تصويب آن شکايت دارد و اجراي اين قانون را سبب از بين رفتن برخي تفاوت ها و تبعيض ها در بين جانبازان مي داند.

در قدم بعدي در پايان يک روز گرم تابستاني ديگر سراغ جانبازاني رفتم که در باشگاه بنياد واقع در بلوار جانباز به بهانه ي ورزش گرد هم آمده بودند. بسياري از مردم وقتي از جلو اين باشگاه عبور مي کنند فکر مي کنند چه تجهيزات و امکاناتي در آن وجود دارد! اما وقتي وارد باشگاه شدم در حيرت فرو رفتم چند ميز تنيس و شطرنج و دو عدد دستگاه بدنسازي خراب! به نظر مي رسد اين باشگاه پاتوقي است براي اين عزيزان که هر روز گرد هم آيند ،درد و سخن يکديگر را بشنوند و بروند….

حسين آبادي جانباز 30% مشکلات جانبازان را اين گونه بيان مي کند:

از راهنمايي و رانندگي گله داريم که افسران و درجه داران و سربازان خود را توجيه نمي کند و جانبازان را که براي تهيه دارو و مايحتاج ناچار به حرکت با خودرو هستند علي رغم داشتن پلاک جانبازي ، تحت فشار قرار مي دهند. از طرف ديگر شهروندان هم با پارک خودروهاي خود در ايستگاههاي اندک ويژه ي پارک جانبازان ،کار را بر ما سخت مي کنند که جاي گله ي بسيار دارد. او از عدم امکان تردد آسان جانبازان در معابر شهري و بسياري از اماکن و سرويس هاي بهداشتي و مراکز خدماتي به دليل نبود شرايط مناسب فيزيکي انتقاد مي کند.

جانبازي که نمي خواهد خودش را معرفي کند مي گويد : چرا مسئولان از جانبازان استفاده ابزاري مي کنند و فقط به مناسبت هاي مختلف از ما ياد مي کنند و به عنوان مثال ما را با رژه مي برند، چرا کانديداها در موسم انتخابات از ما يادشان مي آيد! ولي بعد از رأي آوردن و يا نياوردن، ديگر کسي به کسي نيست تا انتخابات بعدي. او از توجيه نبودن بسياري از مسئولين و کارکنان ادارات نسبت به وضعيت جانبازان گله دارد و مي گويد : جانبازي که براي حرکت ناچار به استفاده از ويلچر است امکان ماندن در صف مثل ديگران را ندارد و واقعا اذيت مي شود بنابراين شايسته است هم کارکنان ادارات از جمله بانک ها و همه مردم وضعيت ما را درک کنند و اجازه دهند کار ما بخاطر شرايط سختمان زودتر انجام شود.

رشيدآبادي جانباز 70% که 32 سال است قطع نخاع است و روي ويلچر نشسته است از برخي مشکلات درماني مي گويد: پزشکان عمدتا براي ما داروي خارجي مي نويسند اما بنياد فقط هزينه مشابه ايراني را مي پذيرد و ما ناچار هستيم ما به التفاوت آن را از جيب مان پرداخت کنيم! چرا بايد اين گونه باشد. او ادامه مي دهد : در چند سال اخير جانبازان اگر براي ادامه ي درمان به مراکز استان و يا شهرهاي ديگر مراجعه مي کنند بايد ابتدا از جيب خودشان تمامي هزينه ها را بپردازند، سپس با ارايه فاکتور از بنياد شهرستان محل سکونت وجه آن را دريافت نمايند که اين مشکلات عديده اي را به دليل هزينه هاي سرسام آور درمان ايجاد کرده است.

رستمي جانباز 70% ديگري است که 30 سال است هم سفر ويلچر است او از توجه موسمي مسئولان درروزهاي به خصوص به جانبازان شکايت مي کند و مي گويد : ما در طول سال جانباز هستيم چرا مسئولان فقط به مناسبت هاي خاص سراغ ما مي آيند؟ ظاهرا بقيه ي سال ما ديگر جانباز نيستيم!

4- جانبازان و مسئولان:

جانبازان با درصدهاي مختلف در ادارات و مکان هاي گوناگون پراکنده هستند اما مسئول اصلي رسيدگي به امورات آن ها بنياد شهيد و امور ايثارگران است براي بررسي مشکلات طرح شده، سراغ سليماني رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران نيشابور رفتيم و تلفني با ايشان گفتگو نموديم که به نکات مهم آن اشاره مي شود:

سليماني يگانه راه حل تفاوت در پرداخت ها را اجراي قانون جامع ايثارگري مي داند و اظهار اميدواري مي کند با اجراي اين قانون اين مشکل برطرف شود.

در رابطه با مشکلات درماني جانبازان او توضيح مي دهد که : در چند سال اخير هزينه هاي درماني جانبازان بر اساس مصوبه دولت توسط دستگاه ها و ادارات مربوطه پرداخت مي شد که سبب بروز مشکلات عديده اي شد در بودجه سال 93 تکليف شده است که دستگاه ها هزينه ها را به بنياد بپردازند و بنياد به صورت متمرکز پاسخگوي عزيزان جانباز باشد تا خللي در درمان آن ها بوجود نيايد البته هنوز اين مصوبه اجرا نشده است.

سليماني درباره ي تفاوت قيمت داروهاي خارجي و داخلي مي گويد : داروهاي خارجي خارج از تعهد بيمه است و بنياد هم نمي تواند آن را پرداخت کند البته افرادي که بيماري خاص دارند با تاييد استان امکان استفاده از داروهاي خارجي را براي مدت محدود دارند.

در رابطه با اردوها او ضمن اذعان به نياز جانبازان به ويژه جانبازان 70% مي گويد اين اردوها به صورت موردي و محدود از استان و يا تهران اعلام مي شود که محدود است و به دليل کمبود بودجه شهرستان امکان برگزاري ندارد.

از سليماني درباره باشگاه ورزشي و کمبود امکانات آن مي پرسم: او اهميت ورزش را مي پذيرد اما نبود سرفصل براي ايجاد باشگاه و هزينه هاي آن را عامل اصلي در ضعف اين بخش مي داند و البته مي گويد که نيشابور تنها شهرستاني است که در استان خراسان رضوي داراي باشگاه است! در رابطه با مشکلات جانبازات با ادارات شهرداري راهنمايي و رانندگي و … سليماني از برگزاري جلسات متعدد با مديران ادارت براي به حداقل رساندن مشکلات جانبازان مي گويد از جمله جلسات متعدد با شهرداري براي ايجاد بسترهاي مناسب شهري براي حرکت جانبازان و وجود مشکلات را موردي مي داند. وقتي از او سوال مي کنيم که چرا اين احساس در بين جانبازان وجود دارد که برخي خاص تر هستند و برخي مغضوب مسئولان، سليماني اين مسئله را رد مي کند و مي گويد : جانبازان در صورت واجد شرايط بودن، از تسهيلات امکانات به صورت برابر برخوردارند.

از سليماني در رابطه با توجه موسمي به جانبازان و گلايه شديد بسياري از آنان در اين رابطه سوال مي کنم که ايشان در حد اختيارات خود اين مسئله را رد مي کند.

وقتي سليماني در برابر اين پرسش من قرار مي گيرد که چرا در سال 88 در روزهاي منتهي به انتخابات با وعده ي تحويل خودرو خارجي به همه ي جانبازان، در قبال گرفتن وجهي از آنان ثبت نام کردند! اما پس از انتخابات نه تنها خبري از خودرو خارجي نشد بلکه همان وجه اندک ثبت نام هم به يغما رفت مي گويد : اين مسئله در زمان مسئوليت من نبوده است و من نمي توانم اظهارنظر کنم. شرکت هايي بودند! که بدون هماهنگي! اين کار را کردند وقتي بنياد فهميد کار اشتباه بوده جلو آن را گرفت! چون منافعي! براي اين شرکت ها داشت. سليماني در اين رابطه گفت که ثبت نام از کانال بنياد هم نبوده است ! البته شواهد اين ادعاي ايشان را رد مي کند و ثبت نام در بنياد انجام شده است .

5- نتيجه گيري و پيشنهادات:

به نظر مي رسد براي رفع مشکلات گوناگون جانبازان در زمينه هاي مختلف بايد تلاش هاي مضاعف اداري، مالي، درماني و فرهنگي صورت پذيرد تا هم شأن اين بزرگواران رعايت شود و هم مشکلات آنان به حداقل برسد.

1-از آن جا که قرار نيست ما دوباره چرخ را اختراع کنيم !استفاده از تجربيات ساير کشورها از جمله : آمريکا ،فرانسه، انگلستان، سوئد و … و ايجاد سازو کارهاي مناسب در اين رابطه مي تواند در خدمات رساني شفاف و قانون مند به عزيزان ايثارگر موثر باشد و به دور از هياهوهاي سياسي ،با عزت ،گره اي از مشکلات آنان گشوده شود.

2-ايثارگران به عنوان يک سرمايه ي ملي مورد توجه قرار گيرند و هر گونه سوء استفاده از نام و جايگاه آنان در دعواهاي سياسي و گروهي ناپسند است. لطفا منزلت اين بزرگواران را با استفاده ابزاري به يغما نبريد.

3-مسئولان محترم بايدخانواده ي درجه ي يک شهدا و جانبازان ، به ويژه آنان که صدمات روحي و رواني فراوان تري ديده اند رادرک و نيازهاي آنان را در چهارچوب قانون پاسخگو باشند. اگر جايي قانون ضعف دارد با رايزني آن را اصلاح کنند تا در زندگي جانبازان خللي بوجود نيايد.

4- اجراي قانون جامع خدمات رساني به ايثارگران مي تواند حل و فصل کننده ي بسياري از مشکلات باشد.

5-دسته بندي خانواده ي بزرگ ايثارگران، بر اساس نيازها و نوع ايثارگري و جلوگيري از گسترش امتيازات به بستگان درجه ي دو و سه ،ضمن حفظ شأن و جايگاه آنان در نزد افکار عمومي و جلو گيري از بروز تنش ها و احساس وجود برخي تبعيض ها در نزد شهروندان، امکان خدمات رساني بهتر را نيز فراهم مي آورد.

6-به نظر مي رسد با توجه به وجود برخي اشکالات و خطاها در تشخيص ميزان آسيب ديدگي جانبازان،نيازمند پالايش جدي در اين زمينه هستيم تا اگر چنان چه حق کسي در تشخيص درصد ضايع شده و يا بر عکس فردي فراتر از صدمات وارد شده به امتيازي دست يافته است، مشکل بر طرف شود.

7- توجه جدي به حل مشکلات جانبازان فارغ از هياهو و تبليغات در مناسبت هاي خاص و ايجاد نوعي آرامش و امنيت رواني براي آنان از طريق احساس ارزشمندي در آنان .

8- توجه جدي به توجيه جامعه و تبيين جايگاه ايثارگري و جانبازي با استفاده از شيوه هاي ظريف و نوين تبليغاتي و همچنين بيان و معرفي وضعيت مصدومان و معلولان جنگ و نيز خانواده هاي آنان در ساير جوامع .

9-کنار نهادن ناب گرايي ايراني در ارتباط با ايثارگران و قبول برخي کاستي ها و مشکلات در اين خانواده ها و تلاش براي حل اين مشکلات و نه سر پوش نهادن به آن.

10- به نظر مي رسد براي اعطاي برخي امتيازات و سهميه هاي علمي و دانشگاهي، توجه بيشتر به صلاحيت هاي علمي ايثارگران به نفع خود آنان باشد. بي توجهي به اين مهم علاوه بر پيدايش ضعف علمي، مي تواند سبب سرخوردگي و افسردگي و بروز برخي مشکلات در زندگي علمي و شخصي آنان شود. علاوه بر آن سبب از بين رفتن فرصت هاي علمي ديگر فرزندان اين مرز و بوم و در يک فرايند، ضعف علمي کشور شود. در اين موارد اعطاي امتيازات مادي مي تواند راهگشا تر باشد.

11- شايسته است مردم عزيز نيز توجه کنند که :

الف: اکثريت قريب به اتفاق آنان که در جريان جنگ تحميلي براي دفاع عازم جبهه ها شدند انگيزه اي پاک و زلال داشتند و برخي از آنها يا به شهادت رسيدند و يا جانباز شدند. به جرأت مي توان ادعا نمود در آن زمان کسي به فکر پس از جنگ و امتيازات بعدي نبود. آنان از مردم و با مردم بودند.

ب: در هر قشر و گروه اجتماعي آدم ها داراي مرام ها، روشها و رفتارهاي متفاوت و اشتباهاتي هستند. نبايد خطا و اشتباه برخي افراد در خانواده ي بزرگ ايثارگران را به حساب همه نوشت و همه را متهم کرد. زلالي ،صداقت ،ايثار ،فتوت،انسان دوستي و شريف بودن بسياري از اين عزيزان را نيز بايد ستود، بها داد و بدانيم که اکثريت اين عزيزان دغدغه و انديشه ي اکثريت مردم را داشته و دارند.

به اميد بهروزي تمام جوانان اين مرز و بوم