چرا در ترکيه، مردم کتاب مي خوانند اما در ايران نه؟!
چرا در ترکيه، مردم کتاب مي خوانند اما در ايران نه؟!

چرا در ترکيه، مردم کتاب مي خوانند اما در ايران نه؟! اگزيستانسياليسم يعني چي؟! به يک معنا آن را اصالت وجود دانسته اند. در وبسايت انسان شناسي و فرهنگ مي خوانيم: «يک فرد اگزيستانسياليست، بر خلاف ايده آليست‌ها معتقد نيست که آدمي از طبيعت و سرشتي پيشاپيش شکل‌يافته برخوردار است. به عبارتي چيزي به نام […]

چرا در ترکيه، مردم کتاب مي خوانند اما در ايران نه؟!

اگزيستانسياليسم يعني چي؟! به يک معنا آن را اصالت وجود دانسته اند. در وبسايت انسان شناسي و فرهنگ مي خوانيم: «يک فرد اگزيستانسياليست، بر خلاف ايده آليست‌ها معتقد نيست که آدمي از طبيعت و سرشتي پيشاپيش شکل‌يافته برخوردار است. به عبارتي چيزي به نام طبيعتِ بشري وجود ندارد، بلکه آدمي، آن چيزي است که از خود مي‌سازد. سارتر اين اصل را، که در واقع اصلي «درون‌گرا»ست، (يعني به خودِ آدمي برمي‌گردد)، نخستين اصل اگزيستانسياليسم مي‌داند. به عقيده ي اگزيستانسياليست ها انسان وقتي به دنيا مي آيد هيچ هويتي ندارد. يعني هويت او همزمان و در عين حال به طور مستقيم از طريق زندگي کردن، انتخاب‌ها و تصميم‌گيري‌هايش شکل مي‌گيرد. و اين بدين معني است که انسان بر خلاف اشياء، ماهيتِ پيشاپيش طراحي و تعيين شده‌اي ندارد. به عنوان مثال، يک قيچي، براي آنکه ساخته شود نخست طرحش در ذهن سازنده‌ي آن شکل گرفته است. به عبارتي ماهيت وجوديِ قيچي، قبل از موجوديت آن وجود داشته است. حال آنکه در خصوص انسان هرگز نمي‌توان اين تصور را داشت. زيرا همان گونه که گفتيم به باور اگزيستانسياليست ها، انسان، همان چيزي است که خود از خويشتن مي‌سازد.» اما در دنياي کتاب بسياري از نويسندگان مطرح خارجي همچون نيچه، سارتر، کامو، داستايوفسکي و کافکا در آثار فلسفي و داستاني خود با اين مفهوم درگير بوده اند. در ويکي پدياي فارسي نام دکتر علي شريعتي هم به عنوان کسي که به اگزيستانسياليسم نظر داشته آورده شده است. اما اگر بخواهيم خيلي خيلي خلاصه و در يک جمله، اگزيستانسياليسم را توضيح دهيم آقاي دلمور شوارتز اين کار را کرده اند: «اگزيستانسياليسم يعني اين که کسي ديگر نمي تواند جاي تو حمام کند!»

مقايسه ي کتاب خواني در ايران و ترکيه

جناب آقاي عين له غريب(اسم ايشان با همين املا روي جلد کتاب آمده) مترجم کتاب «نام من سرخ» به تازگي رمان «آقاي جودت و پسران» را هم از اورهان پاموک نويسنده ي ترک، به نشر چشمه سپرده است. ايشان درباره ي اين موضوع که نسبت مخاطبان ادبيات در ترکيه و ايران با توجه به مشابهت‌هاي فرهنگي دو جامعه چگونه است، به خبرگزاري ايسنا گفت: در ايران ترجمه رمان «نام من سرخ» به چاپ چهارم رسيده است که در مجموع تيراژ آن حدود 12 هزار نسخه مي‌شود. اين تيراژ در ايران پرفروش محسوب مي‌شود اما همين کتاب در ترکيه نزديک به يک ميليون نسخه چاپ و پخش شده است. حال با درنظر گرفتن اين مسأله که در آن‌جا اساسا کتاب يارانه ندارد و قيمت هر کتاب ده پانزده برابر قيمت کتاب در ايران است،‌ مي‌توان به تعريفي از نسبت بين ميزان استقبال جامعه ايران و ترکيه از کتاب و ادبيات رسيد.

او درباره دليل اختلاف ميزان مطالعه در ترکيه و ايران با توجه به مشابهت‌هاي فرهنگي و جمعيت در دو جامعه نيز اظهار کرد: ما به راحتي مي‌توانيم همه چيز را گردن دولت و بخصوص مميزي بيندازيم. چون در کشور ترکيه اساسا مسأله‌اي به نام مميزي وجود ندارد. در اين کشور سطح رفاه مردم بالاتر از ايران و حداقل حقوق براي يک کارگر معمولي سه ميليون تومان است. اين يعني اين‌که در آن‌جا همه وقت و پول کافي براي خريد کتاب و مطالعه دارند. آقاي غريب گفت: به طور کلي رفاه اقتصادي در صد سال اخير در کشور ترکيه باعث شده که مردم ترکيه گرايش بيش‌تري به مطالعه و به طور کلي هنر پيدا کنند و اين موضوع در فروش فيلم‌ها‌، تئاتر‌، اپرا و کنسرت‌ها‌ به خوبي قابل مشاهده است. در آن‌جا خواندن کتاب و ادبيات رفتاري روشنفکرانه و لوکس به حساب نمي‌آيد. بلکه خواندن ادبيات از سنين نوجواني بخشي از آموزش تلقي مي‌شود.

کتاب خانه هاي عمومي در خدمت کنکوري ها

ايميلي هم به دستمان رسيده از اين قرار: جناب! شما که در خيام نامه ستون داريد اين را نيز مي توانيد سوژه نماييد. مدتي قبل بنده زياد به کتابخانه هاي عمومي نيشابور مي رفت و آمديدم! دقيقا به فاصله چند روز تا قبل از کنکور که کتابخانه جاي نشستن نداشت و بعد از کنکور هم که قصه مشخص است. کسي نيست تا از فضاي معنوي استفاده نمايد. ايشان در ادامه به وبلاگ اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي نيشابور اشاره کرده اند که در آن نقل شده: «تعداد مراجعين به 15 باب کتابخانه عمومي نيشابور طي بهار سال 93از مرز دويست هزار نفر گذشت. محمد زماني رئيس اداره کتابخانه هاي عمومي شهرستان نيشابور با اعلام مطلب فوق اظهار داشت: شهرستان نيشابور با دارا بودن 15 باب کتابخانه عمومي درسطح شهرستان طي سال گذشته توانسته است تعداد «215000» مراجعه کننده را پاسخگو باشد و حدود«15120» نفر عضو فعال را در اين مراکز فرهنگي جذب نمايد.» بله نکته ي تلخ ماجرا اين جاست که همين آمارهاي نيم بندي هم که از کتاب خواني ما ايراني ها ارائه مي شود اينجورياست! هفته ي قبل در همين ستون به نقل از خشايار ديهيمي گفتيم که منظور از کتاب خوان کسي نيست که کتاب هاي درسي مي خواند. البته مسئولان محترم مي توانند همچنان با اين آمارها کشور ما را با ترکيه مقايسه کنند و پاسخ آقاي عين له غريب را بدهند.

تازه های کتاب

 

اين هم چند تا کتاب تازه اي که به کلبه کتاب کليدر رسيده اند: زندگي با پيکاسو از فرانسواز ديلوژ با ترجمه ليلي گلستان/ چاپ تازه ي روزگار سپري شده مردم سالخورده محمود دولت آبادي/ ستاره ي بي نقاب، درباره ي پرويز رستويي/ مجموعه چهار جلدي داستان هاي کوتاه آلماني با ترجمه مهشيد ميرمعزي/ وابستگي متقابل2 از ملودي بيتي/ دانه و پيمانه از نشر چشمه/ و سرانجام چاپ نفيسي از فرمان نامه حضرت علي (ع) به مالک اشتر که قيمتش 85هزار تومان است. تا ديداري ديگر تندرست باشيد و کتاب خوان!

 

1 (3) 1 (1)