ترکانِ قره بياتِ نيشابور
ترکانِ قره بياتِ نيشابور

قدمت و سابقةحضور طوايف بيات نيشابور که به قره بيات شهرت دارند ، در ايران به قبل از قرن دهم مي رسد. وجه تسمية قره بيات ها و تاريخ دقيق ورود آنها به خراسان روشن نيست . تشابه عنوان اين طوايف با قره بياتهاي شامي اين گمان را تقويت مي کند که اينان احتمالا شعبه […]

قدمت و سابقةحضور طوايف بيات نيشابور که به قره بيات شهرت دارند ، در ايران به قبل از قرن دهم مي رسد. وجه تسمية قره بيات ها و تاريخ دقيق ورود آنها به خراسان روشن نيست . تشابه عنوان اين طوايف با قره بياتهاي شامي اين گمان را تقويت مي کند که اينان احتمالا شعبه اي از قره بياتهاي شام بوده اند که پيش از قرن دهم به خراسان مهاجرت کرده اند. اما دليل روشني برصحت اين مدعا در دست نيست . تنها احتمال قابل اعتنا اخبار مهاجرت اجباري قره تاتارهاي آناطولي است که در آغاز قرن نهم به دستور تيمور لنگ به سوي خراسان و ترکستان حرکت کرده بودند. گروه هايي از اين مردم هنگام مهاجرت از صفوف مهاجران گريختند و در گوشه و کنار مسير مهاجرت پنهان شدند. اگر چه دربارة تاريخ ورود اين طوايف به خراسان خبري در دست نيست، اما از آنجا که برخي مورخان ،اين طوايف را در شمار طوايف جغتايي آورده است . مي توان گمان کرد که اينان نيز همانند گرايلي ها و جلايرها و جمشيدي ها پس از حملات مغولان به خراسان آمده باشند. شهرت و اعتبار اين طايفه از سالهاي آخر قرن دهم و مقارن اوايل سلطنت شاه عباس آغاز شد و تا اوايل قرن سيزدهم ادامه يافت . در سال 1000 هجري قره بياتها که از دو سه سال قبل پيشروي هاي ازبکان را متوقف کرده و مانع سقوط تعدادي از شهرهاي خراسان شده بودند ، سرانجام تسليم قواي عبدالمؤمن خان ازبک شدند و بسياري از بزرگانشان از جمله محمود سلطان پسر باباالياس به قتل رسيدند اما سال بعد صفويان نواحي اشغالي خراسان را از دست ازبکان خارج ساختند. شاه عباس در ازاي خدمات قره بياتها املاک بزرگان بيات نيشابور را از جميع مالياتها معاف کرد و محمد سلطان پسر ديگر بابا الياس را به حکومت اسفراين گماشت . حکومت اولاد باباالياس به نيشابور هم کشيده شد و تا پايان سلطنت شاه عباس اول ادامه يافت .طوايف بيات نيشابور در سالهاي قدرت نمايي و سلطنت نادرشاه افشار (1148ـ1160) در اغلب جنگهاي او شرکت داشتند و حکومت موروثي خوانين بيات بر نيشابور که تا اواسط سلطنت فتحعلي شاه (1212ـ 1250) ادامه يافت در همين سالها شکل گرفت . پس از قتل نادرشاه بعضي از رؤساي طوايف قره بيات نيشابور با استفاده از فرصت به دست آمده به قدرت نمايي پرداختند و به مقامات و مناصب عالي اداري و لشکري دست يافتند، از جملة آنان صالح خان بيات بود که در 1160 از سوي عادلشاه افشار به حکومت فارس منصوب شده بود. در سلطنت کوتاه مدت سيد محمد صفوي متولي آستان قدس رضوي ، طايفة قره بيات نيشابور متحد او بود و صالح خان بيات با حفظ سمت عهده دار قورچي باشي گري و حاجي سيف الدين خان بيات نايب او بود. اين طايفه در دفع حملات احمدخان ابدالي پادشاه افغانستان به نيشابور کوشيد. اما سرانجام در 1164 احمدخان بر نيشابور دست يافت و گروهي از طوايف بيات را به غزنه تبعيد کرد. بازماندگان اين مردم دست کم تا سالهاي پاياني سدة سيزدهم در آن نواحي به سر مي بردند. حکومت منطقة نيشابور در طول سلطنت شاهرخ افشار و آقامحمدخان و فتحعلي شاه قاجار در اختيار اولاد حسن خان بيات سردار معروف نادرشاه بود. عباسقلي خان بيات مختاري پسر حسن خان و جعفرخان پسر عباسقلي خان و عليقلي خان پسرجعفرخان تا اوايل سلطنت فتحعلي شاه به ترتيب حاکم نيشابور بودند. پس از شکست شورش عليقلي خان بيات و استقرار قدرت فتحعلي شاه در خراسان حکومت نيشابور از دست اين خاندان خارج شد و پس از آن نفوذ و قدرت طايفة بيات نيشابور رو به کاستي نهاد و بتدريج از صحنة سياسي و نظامي خراسان حذف شد. طوايف بيات نيشابور در قرنهاي دوازدهم سيزدهم و چهاردهم بتدريج در روستاهاي بلوک سرولايت(عبداله گيو) و خرو اسکان يافتند و به زراعت و دامداري مشغول شدند . يکي از آخرين قدرت نماييهاي بزرگان بيات نيشابور شورش امام وردي خان بيات و پسرانش بود. وي که در آغاز سلطنت ناصرالدين شاه به حکومت نيشابور منصوب شده بود به حسن خان سالار بار پيوست و در جنگهاي او با قواي دولتي شرکت جست . پس از پيروزيهاي سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه بر قواي حسن خان سالار ، امام وردي خان از حسن خان جدا شد و شهر نيشابور را تسليم حسام السلطنه کرد. وي در 1267 بر حاکم شهر ياغي شد و به اتفاق پسرانش در قلعه هاي حسين آباد و توزنده جان متحصن گرديد. اما شورش وي در هم شکست و قلاع حسين آباد و توزنده جان ويران شد .

(منابع در دفتر نشريه موحود است)

علی ملایجردی