تحلیل خبر (پرده برداري از شيوه جديد مخالفان تندرو دولت)
تحلیل خبر (پرده برداري از شيوه جديد مخالفان تندرو دولت)

تحلیل خبر اقتدارگرايانِ ايران از دير باز به دليل ضعف مفرط در مباني نظري و انديشه اي؛ سهل ترين راه براي حذف رقبا (طرفداران تغيير،تحول و اصلاح) را در دادن نسبت هاي ناروا و دروغ، تهمت، تحريف، نعل وارونه زدن و زير پا گذاشتن بديهي ترين اصول اخلاقي رقابت با رقبا يافته اند. البته چنين […]

تحلیل خبر

اقتدارگرايانِ ايران از دير باز به دليل ضعف مفرط در مباني نظري و انديشه اي؛ سهل ترين راه براي حذف رقبا (طرفداران تغيير،تحول و اصلاح) را در دادن نسبت هاي ناروا و دروغ، تهمت، تحريف، نعل وارونه زدن و زير پا گذاشتن بديهي ترين اصول اخلاقي رقابت با رقبا يافته اند. البته چنين به نظر مي رسد که روي کار آمدن دولت اصلاح گراي سيد محمدخاتمي در نتيجه ي انتخابات شگرف سال 1376؛ سنت گرايان را وادار به تجديد نظردر برخي روش ها براي برقراي ارتباط بهتر با بخشي از هواداران و توده ي مردم نمود. شايد بتوان استفاده ي سنت گرايان از «هم نامان» با شخصيت هاي مورد وثوق مردم (احمد خاتمي در دوره ي محمد خاتمي و حميد روحاني در دوره ي حسن روحاني) را در همين راستا تحليل نمود.

«حميد زيارتي» مشهور به روحاني که 72 سال سن دارد، خود را از شاگردان بنيان گذار جمهوري اسلامي مي داند. وي که افکار افراطي اش از گذشته شهره ي عام و خاص بوده است در چند سال اخير مهم ترين ماموريتش را در اردوگاه اقتدارگرايان، تخريب هاشمي رفسنجاني قرار داده است و پس از روي کار آمدن حسن روحاني؛ مهمترين وظيفه ي وي، تخريب دولت حسن روحاني است.

سخنان هفته گذشته اين روحاني تندرو را در نيشابور از چند ديدگاه مي توان نقد و بررسي نمود.

1-ليبراليسم:

صورت گرايي ايرانيان، آن ها را از سيرت ها دور نموده و بدون توجه به معناي بسياري واژه ها (ازجمله ليبراليسم)، از آن ها استفاده ي ابزاري نموده و آن را به کار مي بنديم؛ در اين جا براي آگاهي خودمان و نه حضرت ايشان! اين واژه را معنا مي نماييم.

«ليبراليسم يا آزادي خواهي؛ مجموعه ي روش ها و سياست ها و ايدئولوژي هايي است که هدفشان آزادي هر چه بيشتر براي فرد است.» هرچند ممکن است آزادي حداکثري بشر که در انديشه ي ليبراليسم يک اصل است با برخي انديشه هاي ديني سازگاري نداشته باشد اما شايسته نيست به بهانه ي وجود برخي اختلاف نظرها، اين گونه ديگران را مورد تاخت و تاز قرار دهيم. آقاي روحاني که ادعاي مورخ بودن! دارند، بايد خوب به ياد داشته باشند که يکي از محوري ترين شعارهاي انقلاب ما «آزادي» بوده است پس چگونه است سنت گرايان با لفاظي و انگ «ليبراليسم» به خود اجازه مي دهند ديگران را مورد هجمه قرار دهند؟ باتوجه به سيره ي بنيان گذار جمهوري اسلامي به نظر مي رسد ايشان به مانند هر انسان شرافت مندي با «ولنگاري، فساد، دروغ، ريا، چاپلوسي، دست در جيب بيت المال کردن» و ليبرال هاي «خودفروخته» مخالف بوده اند تا انسان هاي آزادي خواه و شرافتمند.

2-استقلال طلبي در برابر جمهوري خواهي:

يکي ديگر از شعارهاي محوري انقلاب اسلامي«استقلال» بوده است. اقتدارگرايان و از جمله جناب روحاني همواره با روشي نخ نما استقلال را در برابر جمهوريت و آزادي قرار داده و مي دهند. در اين گفتار سخنران محترم تلاش مي کند با تکيه بر محتوي کتاب «ايران و جهاني شدن» نوشته ي دکتر سريع القلم، استاد علوم سياسي و مشاور رييس جمهور، که حاصل مطالعات و يافته هاي ايشان در حوزه ي تخصصي شان است و در آن تلاش مي شود چالش هاي پيش روي ايران در عصر جهاني شدن را بيان نمايد؛ رييس جمهور را به «فراماسون بودن» بودن متهم کند. و به مانند اسلاف خود فرياد وا اسفا سر مي دهد. اي کاش ايشان و هم فکران سياسي شان زماني براي استقلال ايران نگران مي شدند که «شجاع ترين، ارزشي ترين، اصول گراترين» دولت مورد حمايت شان از «شير مرغ» تا «دسته ي بيل، سنگ قبر، قرآن، تسبيح، سجاده» را از کشور برادر، چين، وارد مي کرد.

اي کاش آن زماني که اين «دردانه ي آقايان»! حيثيت ايران و ايراني را در مجامع بين المللي با گفتمان «چاله ميداني » و رفتارهاي «حقارت بار» به باد مي داد فريادشان بلند مي شد و براي استقلال ايران سينه چاک مي کردند. اي کاش اين آقاي دکتر تاريخ دان «روحاني» را به خاطر رفتارها و گفتارهاي خودش محاکمه مي کرد تا محتويات کتاب مشاورش! تا مصداق اين سخن نباشد که: گنه کرد در بلخ آهنگري- به شوشتر زدند گردن مسگري!

2-قانون ستيزي

«قانون ستيزي»يکي از بارزترين ويژگي هاي اين سخنراني است. آن جا که سخنران تلاش مي کند تا با تحريک احساسات مستمعين و به دنبال آن دو قطبي کردن فضا، به تدريج«پروژه ي» جديد خود و «انصار»ش را براي به بن بست کشاندن دولت روحاني و ايجاد«تنش» در جامعه فراهم کند. هر چند بايد اذعان نمود اعتراض شهروندان؛ با هر مرام و عقيده، به سياست هاي اتخاذ شده توسط دولت مردان جزو «حقوق مسلم» مردم است اما به نظر مي رسد همه از اين «حق مسلم» و «مصونيت آهنين» برخوردار نيستند و «دلسوزان و دلواپسان» از چنان مصونيتي برخوردارند که علي رغم دعوت علني «مردم» به تجمع در مقابل استانداري و فرمانداري ها و احتمالا شورش؛ هيچ اتفاقي براي «بانيان و ساعيان» آن جمع و «سخنران» نمي افتد.

3-استفاده ي ابزاري از «ارزش ها»

سخنران با ناديده گرفتن مطالبات «اکثريت مردم» که در فرازهاي پاياني سخن ش به آن اعتراف مي کند؛ تلاش مي کند تا با مخاطب قرار دادن يک جمع حدود دويست نفره ي عمدتا «بازنشسته ينيروهاي مسلح»، « ايثارگران» را در مقابل دولت قرار دهد. جناب روحاني توجه بفرمايند: ايثارگران جداي از مردم نيستند و اکثريت اين بزرگواران با خدا معامله کرده اند و نه تنها از مردم طلبکار نيستند که با مردم هستند. آيا فکر نمي کنيد استفاده ي ابزاري از اين عزيزان چوب حراج زدن به يکي از مهمترين «سرمايه هاي اجتماعي» جمهوري اسلامي است؟ شما و دوستان شما حق نداريد با اين شيوه ي غلط اين عزيزان را به نفع «باند» و «جناح» خود مصادره کنيد. لطفا به شعورشان توهين نکنيد.

5- تهمت ، افترا و عوام فريبي

در طول تاريخ ايران به ويژه دويست سال اخير، «سنت گرايان» براي توجيه رفتارهاي خود و تخريب « نوانديشان و اصلاح طلبان» از زرتشت گرفته تا امير کبير و سيد محمد خاتمي، همواره از حربه ي «تهمت و افترا» سود جسته و مي جويند. اينان با منزه جلوه دادن خود به ويژه از منظر«اخلاقي و مالي» رقيب را به انواع تهمت ها مي نوازند تا خود به «آلاف و الوفي» برسند.در اين جلسه نيز سخنران تلاش مي کند تا مستقيم و غير مستقيم «رقيب »رابه وطن فروشي همچون «ما سون ها»؛ ترويج«هم جنس بازي» و«نامحرم دانستن مردم» متهم کند . البته پر واضح است که اين حضرات و رفق، اولا :خودشان سرچشمه ي همه ي نيکي ها و صفات حسنه هستند. الحمدلله مشکلات اخلاقي، مالي و … ندارند. دوم: در جريان مذاکرات هسته اي در هشت سال گذشته مردم از همه «چيز »با خبر بودند. سوم: با اجنبي ها هيچ گاه «درگوشي» و پشت درهاي بسته، نشست و برخاست؛ از جمله در آستانه ي انتخابات 76 و يا مذاکرات جليلي- اشتون؛ نکردند. حالا هم حق دارند دولت روحاني را به «نامحرم دانستن مردم» متهم کنند.

هر چند سابقه و فرمايش هاي حميدخان روحاني از زواياي پيدا و پنهان ديگري همچون: منفعت طلبي هاي فردي، تغيير موضع هاي ناگهاني در خصوص جريانات و افراد از جمله بازرگان و شريعتي قابل بررسي است و از طرفي تناقض هاي بي شمار ايشان در همين سخنراني دو ساعته درنيشابور، را نيز مي توان مورد تاکيد و بررسي قرار داد. اما به دليل طولاني شدن مطلب، قضاوت در خصوص ساير مو ضوعات را به مخاطب گرامي وا مي گذاريم. فقط توجه شما را به فراز پاياني فرمايشات ايشان هم جلب مي نماييم که: «زياد حرف زدن، زياد وراجي کردن، مايه دوري از خداست . کمتر وراجي کنيم.»

اصلا در اين خرده فرمايش با آن چه در دو ساعت! سخنراني اتفاق افتاده، تناقضي وجود ندارد.

نوشته شده توسط : رضا مهرداد