آقاي رييس لطفا کمي بيشتر به ما ظلم کنيد!
آقاي رييس لطفا کمي بيشتر به ما ظلم کنيد!

آقاي رييس لطفا کمي بيشتر به ما ظلم کنيد! با کم اهميت جلوه دادن حقوق و تاکيد بر معنويات شغل معلمي، جايگاه فرهنگيان بهبود نمي يابد! بي ترديد در يکي دو سال اخير، نگرش علمي مديريت جديدبر اداره ي اداره ي آموزش و پرورش، موجبات رضايتمندي بسياري از فرهنگيان را فراهم نموده و بر اميدواري […]

آقاي رييس لطفا کمي بيشتر به ما ظلم کنيد!

با کم اهميت جلوه دادن حقوق و تاکيد بر معنويات شغل معلمي، جايگاه فرهنگيان بهبود نمي يابد!

بي ترديد در يکي دو سال اخير، نگرش علمي مديريت جديدبر اداره ي اداره ي آموزش و پرورش، موجبات رضايتمندي بسياري از فرهنگيان را فراهم نموده و بر اميدواري آنان نسبت به حل خردمندانه ي مشکلات افزوده است.يکي از رويه هاي قابل تقدير که مديريت آموزش و پرورش نيشابور در پيش گرفته، پاسخگويي و برگزاري نشست خبري با مطبوعات است.اين مصاحبه در شماره ي قبل خيام نامه منعکس شده بود. هدف اين يادداشت نقديبر نظر رياست محترم درباره ي «انتقاد» و ميزان اهميت «وضعيت معيشت» فرهنگيان است.

البته در صفحه ي نخست نشريه ي خيام نامه شماره ي 218، عکس بزرگ سردار نيروي انتظامي در کنار تصويري کوچک از رياست اداره آموزش و پرورش،خود قابل نقد است ولي بازگو کننده حکايت تلخي نيز هست که به نوعي اولويت هاي نظام اجتماعي ما را نشان مي دهد. ناخودآگاه حتي در نشريه اي که فرهنگيان بانيان و حاميان اصلي آن هستند، به جايگاه متوليان دانش در شهر، کمتر از نهاد هاي ديگرارج نهاده مي شود.

به هر حال، ‌در صفحه ي اول و همچنين ابتداي ستون صداي مردم، مطالبي به نقل از معاون مدير کل آموزش و پرورش خراسان رضوي چاپ شده بود که از ميان موارد مختلف دو موضوع تامل بيشتري را مي طلبد. در ستون صداي مردم، از اينکه نشريه ي خيام نامه سياستي انتقادي اتخاذ نموده، گلايه شده و تلويحا اعتدال در انتقاد توصيه شده است.همه مي دانيم که با تضارب افکار و باورهاست که يک شهر يا جامعه به رشد و بالندگي دست مي يازد.از مدير آموزش و پرورش، به عنوان يک متخصص علوم اجتماعي انتظار مي رود تا خوشنود باشد کسي در شهر هست که از تملق و تزوير اجتناب نموده و مشکلات فرهنگيان و مردم را براي داوري، به سطح افکار عمومي مي کشاند. کارداني و لياقت مديران زماني معنا پيدا مي کند که منتقدي وجود داشته باشد و نظرات مخالف شنيده شود.خيام نامه با انتقادات دلسوزانه ي خود، فرصتي مهيا مي نمايد تا مديران شهرستان در صورت اهمال و يا سوءاستفاده به چالش کشيده شوند.

علاوه براين همه ايرانيان باور دارند که تا رسيدن به وضعيت مطلوب در کشورفاصله ي زيادي وجود دارد. اگر قرار باشد يک کار قابل تقدير صورت گيرد و مدت ها همه، براي آن کف بزنند و هورا بکشند! يادشان مي رود که هر هدف مقدمه اي است براي رسيدن به اهداف بعدي.چنين جامعه اي از رشد و توسعه باز مي ماند. از سوي ديگر، به تجربه ثابت شده کسانيکه کار خالصانه انجام مي دهند، بدون استثناء از عواقب مثبت فردي و اجتماعي آن بهره مي برند. بنابراين اگر برخي اوقات در نشريات ضرورت مي يابد تا نمک يک مطلب انتقادي کمي بيشتر شود نبايد براي آنها که حسابشان پاک است جاي نگراني باشد.به قول حافظ: «تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن*** که دوست خود روش بنده پروري داند»

موضوع ديگري که در جواب سوال خبرنگار نسبت به وضعيت معيشتي و درآمدي فرهنگيان مطرح شده بود، در ارتباط با اهميت توجه به منزلت ، شان و احترام فرهنگيان است. مديريت محترم اظهار داشته اند: تعيين حقوق فرهنگيان در دست ارگاني ديگر است ولي «اگر معلم را به شکل پول ببينيم ظلم به جايگاه معلم است.»و در ادامه بر ويژگي هاي معنوي شغل معلمي و دغدغه هايي مهمتر از معيشت تاکيد کرده اند.جايگاه فرهنگيان، به ويژه در دولت گذشته تخريب شده است.هم فرهنگيان پيشکسوت و هم آنانکه مشغول به کارند،بر اين واقعيت اذعان دارندکه خورشيد اقبال و احساس خوشبختي آنها، دير زماني ست که گرما بخش نيست.

اما از مديران دولت اعتدال و اميدانتظار مي رود از تعارف و شعار پرهيز نموده وبا کتمان واقعيات از زير بار مسئوليت شانه خالي نکنند.مي دانيد که بين درآمد(ثروت) و احترام اجتماعي رابطه ي مستقيم وجود دارد. با کم اهميت جلوه دادن حقوق و تاکيد بر معنويات شغل معلمي، جايگاه فرهنگيان بهبود نمي يابد. فقر اقتصادي و تبعيض در توزيع ثروت، به شان و منزلت فرهنگيان آسيب جدي وارد نموده است.چرا فقط وقتي از فرهنگيان و وضعيت اقتصادي آنها سخن به ميان مي آيد، بر معنويت و احترام تاکيد و بحث معيشت به حاشيه رانده مي شود؟ اتفاقا حتي ميان کساني که کارشان با امور ديني و معنوي مرتبط است نيز، موضوع درآمد، اولويت ثانويه نيست!

داشتن درآمد مناسب يکي از وجوه بارز «احترام» نظام اجتماعي به فرهنگيان است. در کشورهاي با نرخ رشد اقتصادي بالاي شش درصد، مثلا چين(ماهانه 1447دلار)، ترکيه(2115دلار)، سنگاپور(3813 دلار) و …، متوليان نظام آموزشي درآمدي هم سطح و حتي بيشتر از کارمندان ارشد بخش خصوصي دارند. حتي در کشوري مانند مصر، که در يک تحقيق بين بيست و يک کشور پائين ترين رتبه را از نظر درآمد فرهنگيان به خود اختصاص داده بود، متوسط حقوق فرهنگيان ماهانه دوميليون ششصد هزار تومان بوده است.بدون تعارف، با مزيت ثروت مي توان آب ريخته را به آسياب باز گرداند ولي صرفا با «احترام»، دفترچه هاي قسط پرداخت نمي شود و امکان يک زندگي شايسته براي فرهنگيان تامين نمي گردد.رئيس يک سازمان، علاوه براينکه متعهد به اجراي سياست هاي دولت است، نماينده ي کساني که بر آنها رياست مي کند نيز هست و در زمانه اي که تشکل صنفي فرهنگيان متاسفانه منفعل شده است بايد از حقوق آنها دفاع کند. با کتمان واقعيات، نظام آموزشي سترون خواهد ماند.

بي شک نقطه ي شروع پيشرفت و توسعه براي هر کشوري نظام آموزشي آن کشور است. نطفه ي تمامي ابداعات و اختراعاتي که همگان از آن منتفع مي شوند در نظام آموزشي بسته مي شود. بدون فرهنگيان قدرتمند و با سواد، نظام آموزشي به اهداف خود نمي رسد. درآمد مناسب و به دور از تبعيض براي فرهنگيان مي تواند مشکل ضعف و کمي مطالعه ي بين آنها را رفع نموده و موجب پيشرفت جامعه گردد. حال اگر توجه به مسائل اقتصادي ظلم به جايگاه فرهنگيان است، آقاي رئيس لطفا کمي بشتر به ما ظلم کنيد!

نوشته شده توسط : حبیب قربانی