جوابيه رامين به مطلب مصاحبه و نقد آن
جوابيه رامين به مطلب مصاحبه و نقد آن

جوابيه رامين به مطلب مصاحبه و نقد آن مديرمسؤل محترم نشريه خيام نامه نيشابور سلام و رحمت خدا بر شما، همکاران عزيز نشريه و خوانندگان شايسته نشريه شما دوستان فرهيخته نيشابوري نشريه مورخ 13 دي ماه شما را برايم ارسال کردند که ضمن تشکر از آن بزرگواران، در پاسخ به مطالبي که با عنوان مصاحبه […]

جوابيه رامين به مطلب مصاحبه و نقد آن

مديرمسؤل محترم نشريه خيام نامه نيشابور

سلام و رحمت خدا بر شما، همکاران عزيز نشريه و خوانندگان شايسته نشريه شما

دوستان فرهيخته نيشابوري نشريه مورخ 13 دي ماه شما را برايم ارسال کردند که ضمن تشکر از آن بزرگواران،

در پاسخ به مطالبي که با عنوان مصاحبه و نقد مصاحبه اينجانب در نشريه مورخ 13 ديماه 93 در صفحات اول و سوم آن جريده گرامي منتشر فرموديد، خواهشمند است، اين مختصر توضيح بنده براي حفظ حرمت خوانندگان در دانستن حقيقت منتشر فرماييد تا رافع برخي سوءتفاهمات ناشي از «مندرجات اشتباه» در محتويات مصاحبه و نقد مربوطه باشد؛ با تشکر و آرزوي بهروزي براي رسانه هاي رسالت مدار ايران اسلامي

نکته اول: قانون مطبوعات مبناي خوبي براي سنجش درستي و راستي سخن بنده است که هيأت نظارت را مسؤل دادن مجوز و سلب مجوز و توقف انتشار يک نشريه مي داند. اين هيأت شامل هفت نفر اعضاي حقوقي (نمايندگان حوزه علميه، دانشگاهيان، مجلس شوراي اسلامي، قوه قضاييه، نماينده ولي فقيه در دانشگاه ها، نماينده مطبوعات و خبرگزاري ها) است و رياست آن برعهده وزير ارشاد مي باشد. در اين هيأت جايگاه «معاون مطبوعاتي» به عنوان «دبير هيأت» که حتي حق رأي هم ندارد، صرفاً در حد کارگزار هيأت نظارت مي باشد. با توضيح اين ماده قانوني و توجه به اين که هيأت نظارت اجازه سلب مسؤليت از خود يا واگذاري مسؤليت به ديگري را ندارد، آيا مي توان فضاي غيرواقعي و خلاف قانون را که بيگانگان در باره «ديکتاتوري معاون مطبوعات» در زمان معاونت اينجانب ترويج کردند، باور کرد؟ اگر بيگانگان با قانون مطبوعاتي ما آشنا نيستند، آيا مدير مسؤل يک نشريه رسمي اجازه دارد، توهمات بيگانگان را تبليغ کند و خوانندگان خود را فريب دهد؟ آيا مي توانيد ادعا کنيد که بنده در مدت 13-14 ماه معاونت مطبوعاتي خود، از هفت شخصيت محترم حقوقي گرانقدر هيأت نظارت، سلب مسؤليت کرده و همه قوانين جاري را به ميل خود اجرا کرده ام ؟ دوستانه پيشنهاد مي کنم، لحظه اي تأمل کنيد، ببينيد چه چيزهايي ضد قانون و در توهين آشکار به ارکان مملکت خود روا مي داريد تا صرفاً يک نفر هموطن مخالف نظر خود را، با اتهام وافترا مورد بغض قرار دهيد! گيرم که شما از برخورد مديريتي بنده خوشتان نيامده، چرا خودتان را به رواج سوءتفاهمات آلوده مي سازيد؟

نکته دوم: تناقض فرضي شما در صدر و ذيل آن چند جمله اي که هنگام عبور از درگاهي مهديه نيشابور با خبرنگار شما رد و بدل شد، گوياي کم دقتي يا اصرار همکاران عزيز شما در انتقال مفاهيم ساختگي به مخاطب است؛ وگر نه بديهي است که جمله آخربنده توضيح جمله اول است براي رفع شبهه القايي خبرنگار بزرگوارتان ؛ زيرا خبرنگار محترم شما ظاهراً به دليل عدم اشراف به قانون مطبوعات، جمله «ما که اين نشريه را بستيم» را به مثابه يک اقدام شخصي بنده تلقي کرد و من براي رفع سوءتفاهم، ايشان توضيح دادم که اصولاً معاون مطبوعاتي قادر به چنين کاري نيست. بنابراين توضيح بنده را، تناقض نناميد، که شايسته شما نيست.

نکته سوم: آن چه در مطلب جناب آقاي رضا مهرداد کارشناس ارشد علوم سياسي در «نقد مصاحبه» آمده بود، از اين هم عجيب تر و دور از حرفه رسانه اي بود. يک کارشناس ارشد علوم سياسي بايد دقيق بنويسد؛ نقد ايشان حاوي ذهنياتفراواني است که هيچ نسبتي با واقعيت ندارند؛ براي مثال:

1-بنده يک سال قبل از پيروزي انقلاب، از کشور خارج شدم؛ در راستاي دفاع از انقلاب به يک سال زندان در آلمان محکوم و بسيار شکنجه شدم که آثار آن را هنوز بهمراه دارم؛ بعد از آزادي از زندان، آقاي مهدي کروبي هديه اي از طرف امام خميني براي بنده آورد و در حضور آقاي محمد مقدم (معاون فعلي امور بين الملل دفتر نشر آثار امام خميني) امام جماعت وقت مسجد امام علي ع شهر هامبورگ به من داد؛ اگر کسي بخواهد، مي تواند تصاوير بنده را در سال اول جنگ تحميلي درشهر سوسنگرد در وبلاگ «تارنمايي براي محمد علي رامين» مشاهده کند؛ ضمناً تقديرنامه اي که اخيراً از سوي ستاد مشترک کل نيروهاي مسلح براي اين حقير ارسال شده در همان تارنما قابل رؤيت است. بنابراين يک بار ديگر اين نويسنده محترم، مطلب خود را مطالعه کنند، شايد تجديد نظر نمايند.

2-بنده دبير کل بنياد جهاني بررسي هولوکاست و دبير کميته بين المللي حقيقت ياب در مورد مدعاي هولوکاست مي باشم؛ از کدام موضع گيري بنده، نتيجه گيري مي شود که بنده «مبدع نفي هولوکاست» هستم؟ جهت اطلاع ايشان و مخاطبان گرامي عرض مي کنم که بلافاصله بعد از طرح اين موضوع در عربستان توسط رئيس جمهور وقت، بنده در مصاحبه مفصلي با خبرگزاري فارس که روز بعد در کيهان (دي ماه 1384) هم منتشر شد، با نفي يا تأييد هولوکاست صراحتاً مخالفت کرده و پيشنهاد تشکيل کميته حقيقت ياب براي بررسي اين مدعا را مطرح کردم. بنابراين اگر صهيونيست ها تلاش کردند، تا برنامه»بررسي هولوکاست» را خنثي کرده و مرا نافي هولوکاست معرفي کنند، يک اقدام پيشگيرانه از رسوايي جهاني آنها بود؛ ليکن همراهي يک جريان داخلي در متهم کردن بنده به نفي هولوکاست براي جلوگيري از رسوايي صهيونيست ها براي چيست؟… اين جريان داخلي در فتنه 88 خودش را نشان داد، اما هنوز رابطه اش با اين ماجرا افشا نشده…

از بقيه مطالب مي گذرم و همگي را به حق گويي و خيرخواهي براي هم ديگر دعوت مي کنم.

توفيق رسانه هاي ايران را براي پرچم داري حقيقت و عدالت و عقلانيت و معنويت در جهان تحت ولايت امام خامنه اي خواستارم

محمد علي رامين 17 دي ماه 1393 تهران