لطفا به شعورمردم توهين نکنيد!
لطفا به شعورمردم توهين نکنيد!

آقاي رامين! لطفا به شعورمردم توهين نکنيد! توضيح خيام نامه: ضمن سپاس فراوان ازپاسخ گويي آقاي محمدعلي رامين به چند نکته در خصوص توضيحات ايشان اشاره مي نماييم: يکم: اگرچه آقاي محمدعلي رامين بر خلاف روال دوران برخورداري از قدرت و از جمله مانند مصاحبه ي معروف با خبرنگار صدا و سيما، اين بار با […]

آقاي رامين!

لطفا به شعورمردم توهين نکنيد!

توضيح خيام نامه:

ضمن سپاس فراوان ازپاسخ گويي آقاي محمدعلي رامين به چند نکته در خصوص توضيحات ايشان اشاره مي نماييم:

يکم: اگرچه آقاي محمدعلي رامين بر خلاف روال دوران برخورداري از قدرت و از جمله مانند مصاحبه ي معروف با خبرنگار صدا و سيما، اين بار با حفظ آرامش و بدون به کار بردن کلمات ناشايست جوابيه ارسال نموه اند، اما هنوز متهم کردن افراد با عباراتي نظير: «تبليغ توهمات بيگانگان»، «فريب خوانندگان»، «توهين آشکار به ارکان مملکت»، «جلوگيري از رسوايي صهيونيست ها» و عبارات و اتهاماتي از اين دست، که امثال ايشان توانايي انتصاب آن را به ديگران دارند، بنا به دشواري ترک عادت در جوابيه ايشان لزوم پاسخ گويي به اتهامت مطرح شده را ايجاب مي کند.

دوم: جناب رامين! مصاحبه چاپ شده ي شما در خيام نامه حاصل تراوشات ذهني و به قول شما «انتقال مفاهيم ساختگي به مخاطب» از جانب خبرنگار نيست. بلکه جملات و کلماتي است که حضرت عالي در پاسخ به خبرنگاران خيام نامه به زبان رانده ايد که «ضبط» و چاپ شده است و فايل صوتي آن در نشريه موجود است.

سوم: چنان که ناقص اشاره نموده ايد، بر اساس ماده ي 10 قانون مطبوعات؛ هيئت نظارت – که از قضا اختيارات فراوان دارد – يکي از اعضايش وزير ارشاد و يا نماينده ي تام الاختيار وي است. بر اين اساس ودر طول ساليان اجراي اين قانون – که مصوب مجلس پنجم است – معمولا معاون مطبوعاتي وزير ارشاد به عنوان نماينده ي ايشان در جلسات هيئت نظارت شرکت مي نمايد. آيا نماينده ي تام الاختيار؛ اختيار ندارد؟

چهارم: «خيام نامه» القا کننده و مبلغ توهمات بيگانگان نيست. ما فرزندان اين آب و خاک ايم که به رفتارهاي برخي چون شما انتقاد داريم. ما قانون ستيزي آقاي رامين را در توقيف «موقت» اما دو سال و نيمه!! خيام نامه حس و مشاهده کرديم. برخورد ديکتاتور مآبانه شما توهم نيست. حقيقت تلخي است که بهانه به دست بدخواهان داده و مي دهد. شما معناي اداره کردن نشريه بدون استفاده از رانت را نخواهيد فهميد. چون هرگز بدون رانت مطبوعه داري نکرده ايد. شما درک نخواهيد کرد که وقتي يک عده عاشق و بلکه مجنون، با همه گرفتاري ها، بدون اتکا به صاحبان زر و زور، از نقطه ي صفر؛ نشريه اي را به بار مي نشانند اما رهزنان، بر خلاف قانون، به قتل ش مي رسانند، يعني چه؟!

پنجم: ما چون شما مردم را فاقد خرد نمي دانيم که در عرصه ي رسانه، هر شيادي براي زمان طولاني بتواند فريب شان دهد. مردم در نهايت سره را از ناسره به خوبي جدا مي کنند.

ششم: به نوشته ي شما؛ اگر ما رفتار ضد قانون داشته و يا به ارکان مملکت توهين نموده ايم؛ بر اساس قانون بايد پاسخگو باشيم و هستيم. شما چگونه در نقش مدعي العموم ظاهر شده ايد و حکم صادر مي نماييد؟ اين سوال براي مان پيش آمده که: از کي تا به حال آقاي رامين و امثال ايشان «رکن مملکت و نظام» شده اند؟

هفتم:آقاي رامين لطفا با مردم صادق باشيد. منتقدان خود را، مانند رييس دولت نامحمود، کم ذهن و فاقد حافظه ي تاريخي فرض نکنيد! ما سخنان و رفتارهاي شما به عنوان مدافع ومشاور احمدي نژاد و دبير کل بنياد «جهاني(؟!)» بررسي هولوکاست را از ياد نخواهيم برد. ما به يادمان خواهد ماند که همايش هولوکاست تهران در سال 85 چه هزينه هاي مادي و معنوي را به اين ملت زجر کشيده تحميل کرد و چگونه سبب مظلوم نمايي صهيو نيست ها و تصويب قطع نامه ي «محکوميت نفي کنندگان هولوکاست» در سازمان ملل شد.

شما در 16/2/93 در مصاحبه با خبر گزاري نسيم مي گوييد: «نگرش هايي که نفي هولوکاست را رد مي کنند نگرش هاي ضد ديني هستند!» اما شش ماه بعد و در18/8/93 در گفتاري متناقض با سايت «نامه»، خود را طراح ايده بررسي و نه نفي هولوکاست مي دانيد! دليل اين تناقض گويي چيست؟ چرا در اين سال ها و به ويژه در دوره ي زمامداري، مبدع نظريه ي هولوکاست بودن خود را رد نکرديد؟ لطفا صادقانه بگوييد طرح اين نظريه چه فوايدي براي برخي داشت و چه هزينه هايي براي مردمي که؛ آب شدن جگر گوشه هايشان را در آتشفشان بيکاري ، اعتياد، بالا رفتن سن ازدواج و ….شاهد بوده و هستند. آيا ممکن است بودجه ي دريافتي تان براي بنياد «جهاني(؟!)» بررسي هولوکاست را در دولت سابق براي مردم بگوييد؟

هشتم: کاش از « بقيه اش نمي گذشتيد» و مي نوشتيد! کاش پاسخ سوال هاي مان و به ويژه پشت پرده ي توقيف «خيام نامه» را مي داديد تا از ظلمي که در حق مان کرديد مي گذشتيم و البته «حالا هم مي گذريم هر چند فراموش نخواهيم کرد.»

آقاي رامين! درست است که شهرستاني هستيم وبه مانند فرنگ گشته هاي از جيب مردم و دارندگان تابعيت هاي دو گانه، پيچيده نيستيم. اما به مصداق ضرب المثل معروف، «اگرچه نخورده ايم نان گندم، اما ديده ايم دست بچه هاي مردم» از همه چيز هم بي خبر نيستيم.   –

رضا مهرداد