شما حق نداريد اين گونه با حقوق مردم رفتار کنيد
شما حق نداريد اين گونه با حقوق مردم رفتار کنيد

جناب آقاي مدير کل: شما حق نداريد اين گونه با حقوق مردم رفتار کنيد و حق را به مسلخ مصلحت شخص و يا اشخاص ببريد   دومين سفر رسمي مدير کل آموزش و پرورش خراسان رضوي پس از انتصاب هم به نيشابور انجام شد.براي ايشان و همه ي آنان که دل در گرو خدمت به […]

جناب آقاي مدير کل:

شما حق نداريد اين گونه با حقوق مردم رفتار کنيد و حق را به مسلخ مصلحت شخص و يا اشخاص ببريد

 

دومين سفر رسمي مدير کل آموزش و پرورش خراسان رضوي پس از انتصاب هم به نيشابور انجام شد.براي ايشان و همه ي آنان که دل در گرو خدمت به خلق به عنوان بالاترين عبادت ، گشودن گره از زندگي مردم و البته آباداني ايران اسلامي دارند آرزوي موفقيت مي نمايم. ضمن احترام فراوان به شخصيت حقيقي و توانمندي هاي آقاي حسيني و همه ي همکارانشان؛ نکاتي چند را در خصوص اين سفر و مسايل حاشيه اي آن از ديدگاه يک فرهنگي تقديم مي نمايم.بديهي است نقد ايشان و به ويژه رفتارهاي مديريتي منصوبان ايشان در نيشابور و فيروزه وقت و فضاي فراخ تري مي طلبد که به جاي خود به آن خواهيم پرداخت.

 

يکم:آقاي مدير کل جايگاه بدنه ي فرهنگيان در برنامه ها و به ويژه سفرهاي شما کجاست؟ سخن گفتن و سخن شنيدن در جمع مديراني که منصوب سيستم هستند و حد اقل در ظاهر هم که شده بايد تاييد کننده و به ناچار مجري بخشنامه هاي شما باشند؛ به چه ميزان مي تواند افکار عمومي فرهنگيان را نمايندگي کند؟چرا در غياب تشکل هاي فراگير صنفي، تدبيري نمي انديشيد تا در اين سفرها حد اقل امکان شنيدن برخي درد دل هاي همکارانتان فراهم شود؟ فکر نمي کنيد شايد مديران منصوب شما، بنا بر دلايلي روشن ارتباط نزديک شما با همکاران را نپسندند؟ بازديد هر چند سر زده والبته کاناليزه شما از مدارس برخوردار! چه تاثيري در درک بيشتر شما از نداشته هاي محيط هاي آموزشي دارد؟تفاوت رفتار شما با مديران کل قبلي چيست؟

پيشنهاد مي شود در سفرهايتان براي بهره گيري موثر تر و ارتباط بيشتر با بدنه ي فرهنگيان علاوه بر استفاده از ظرفيت تشکل هاي گوناگون صنفي و سياسي فرهنگي،مقرر شود به انتخاب؛ يک نفراز هر مدرسه در جلسه اي که شما فقط شنونده باشيد، شرکت کنند.   در بازديد از مدارس هم اگر هدف پي بردن بيشتر به عمق مشکلات و محروميت هاست به نظر مي رسد روش فعلي اثر بخشي لازم را نخواهد داشت و بايد تدبير ديگري انديشيد. انتخاب مدرسه و يا مدارس مورد نظر به صورت اتفاقي توسط فرد ميهمان بهترين راه است.

دوم:جناب مدير کل مستحضر هستند در دنياي به هم پيوسته ي امروز، رسانه ها به عنوان نماينده و ناظر افکار عمومي مي توانند نقش بسيار مهمي در بيان مشکلات و کاستي هاي بخش هاي مختلف از جمله آموزش و پرورش داشته باشندوآيا هيچ از خود پرسيده ايد که در اين سفر و احتمالا سفرهاي مشابه دليل غيبت رسانه هاي غير دولتي چه بوده است؟چرا شما براي بيان اقدامات و تلاشهاي خود از اين ظرفيت استفاده نمي کنيد؟البته پر واضح است رسانه هاي حرفه اي بلند گو و روابط عمومي شما نخواهند بود و به عنوان نماينده ي افکار عمومي از چرايي اقدامات انجام شده و نشده از شما خواهند پرسيد.

پيشنهاد مي شود روابط عمومي اداره کل به صورت مستقيم با رسانه ها براي برگزاري مصاحبه هماهنگ نمايد.

سوم:اما سخن انتهايي من نقد بخشي از پاسخ شما به سوالات خبرنگار وظيفه شناس و سمج خيام نامه است که اگر متهم به نيت خواني نشوم در پس پرده ي آن نکته هاي فراواني نهفته است که به برخي اشاره مي نمايم.

الف:جناب عالي در ابتداي مصاحبه گفته ايد:» شما مطمئن باشيد چشم بيناي نظام آموزش و پرورش از هيچ تخلفي چشم نمي پوشد». به عنوان يک فرهنگي مطلع اين سخن شما را با سندي که در پايان اين نوشتار مي آيد و براي شما طبق فرمايش خودتان ارزشي ندارد! نقض مي نمايم.اين گزارش که در آذر 92نگارش شده ضمن اشاره ي صريح به تخلفات و مبلغ تخلف صورت گرفته در مجموعه ي شما؛خواستار پيگيري عوامل مسبب در آن را دارد.حال اين سوال مطرح مي شود که چشم بيناي آموزش و پرورش در اين راستا چه کرده است؟ چرا فرد متخلف همچنان در همان جايگاه به خدمت ادامه مي دهد و مورد اعتماد مدير منصوب شما قرار دارد؟ در حالي که در موارد به مراتب جزئي تر از تخلف اداري ، مديري ناگهاني عزل شده؛ چرا در اين مورد خاص اغماض صورت گرفته است؟ نکند خداي نکرده تلفني ،توصيه اي و شايد تهديد پست و مقامي سبب ماندگاري ايشان شده است؟

ب:چرا شما داس رييس محترم جمهور را سپر مي کنيد و برخي رفتارها و تصميمات مديريتي خود را پشت آن پنهان مي کنيد.آقاي مدير کل رييس جمهور محترم در همان جا اضافه کردند» کساني که اتوبوسي آمده اند بايد بروند».ضمن اين که بايد شما به جان خيام نامه اي ها دعا کنيد که زمينه ي مهمترين تغييرات نيشابور را براي تان فراهم کردند و گرنه تا کنون در شک بين شدن و نشدن باقي مانده بوديد. درضمن پيشنهاد مي شود صداي منتقدان را در خصوص برخي انتصاب هايتان بشنويد.

ج:شما وقتي در برابر درخواست خبرنگار براي توجه به سند مکتوب تخلف صادر شده از اداره ي تحت مديريت خود قرار مي گيريد متاسفانه به سنت نامحمود برخي مي گوييد: «اين ها را ولش کن! از اين چيزها زياد است!» آقاي مدير کل درست است که متاسفانه در دوره ي پسا احمدي نژاديسم قرار داريم و قبح بسياري چيزها!، بيت المال و حقوق مردم فرو ريخته است. اما مردم به روحاني راي دادند تا سنت هاي غلط از جمله چنگ انداختن به مال مردم خاتمه يابد. بايد گفتمان و عمل کارگزاران روحاني با قبل تفاوت داشته باشد.اگر از تخلف و تخلفات مشابه مطلع بوده ايد و برخورد نکرده ايد که جفا در حق فرهنگيان کرده ايد.اگر از اين روندهاي غلط و مصداق هاي آن بي خبر بود ه ايد پس کجا بوده است چشم تيز بينتان؟! اگر به دلايلي که ما احتمالا مي توانيم حدس بزنيم؛ ديده را نديده انگاشته ايد شما حق نداريد اين گونه با حقوق مردم رفتار کنيد و حق را به مسلخ مصلحت شخص و يا اشخاص ببريد.