انتقاد صريح مطهري از نقض آزادي ها به بهانه حفظ نظام
انتقاد صريح مطهري از نقض آزادي ها به بهانه حفظ نظام

انتقاد صريح مطهري از نقض آزادي ها به بهانه حفظ نظام آقاي مطهري اين اظهارات را در گفتگو با ويژه نامه روزنامه اعتماد بيان کرده است. – از قرائن برمي آيد که اگر پدرم زنده مي ماند، بعد از امام قطعا رهبر بود. چون روشن است که بالاخره ايشان در مجموع يک سر و گردن […]

انتقاد صريح مطهري از نقض آزادي ها به بهانه حفظ نظام

آقاي مطهري اين اظهارات را در گفتگو با ويژه نامه روزنامه اعتماد بيان کرده است.

از قرائن برمي آيد که اگر پدرم زنده مي ماند، بعد از امام قطعا رهبر بود. چون روشن است که بالاخره ايشان در مجموع يک سر و گردن از بقيه ياران و شاگردان امام بالاتر بود. اين حرف من نيست بلکه حرف رهبر انقلاب است.

متأسفانه در بين سياسيون و خصوصا اصولگرايان، هستند افرادي که براي حقوق مردم در قياس با حقوق نظام، ارزش کافي قائل نيستند و فکر مي کنند که مي توانيم به راحتي براي حفظ نظام، حقوق مردم را پايمال کنيم. اين انحراف بزرگي است.

واقعيت اين است که شرايط روزهاي اول انقلاب به گونه اي بود که گاهي حتي اگر امام هم دستور مي داد که اعدامي صورت نگيرد، برخي کاري مي کردند که قبل از آنکه دستور امام برسد يا رسانه اي شود، طرف اعدام شده باشد و امام در برابر عمل انجام شده قرار بگيرد. اصلا معلوم نيست که خود امام هم از همه آن اعدام ها راضي باشند.

در سال 56 وقتي يک نفر در قم در مراسمي گفته بود «براي سلامتي يگانه مرجع عالم تشيع حضرت امام خميني صلوات» شهيد مطهري ناراحت شده بودند که يگانه مرجع يعني چه؟! ما مراجع ديگر هم داريم و تأکيد داشتند که روحانيت به عنوان يک کل بايد تقويت شود نه اينکه يک استثنا در روحانيت به نام امام خميني پيدا شده است. ايشان به صراحت با اين کار که يک نفر بت شود و بقيه را بکوبند، مخالف بود.

سپاه نبايد اين ميزان در مسائل اقتصادي وارد مي شد چون به نوعي پيوند قدرت و ثروت بوده است که اخيرا عنصر سياست هم اضافه شده است؛ يعني قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي با هم جمع شده و پيوند خورده است.

اين طور نبود که بعد از انقلاب به چيزي رسيده باشيم. آقاي بهشتي هم همين طور بود، منزل خوب و پژوي 504 داشت و خودش رانندگي مي کرد. آقاي مفتح هم همين طور. از قضا بچه هاي اين ها هيچ کدام منحرف و دچار سوء استفاده از موقعيت نشدند. چون انقلاب و پيروزي اش فرقي به حال ما از لحاظ اقتصادي نکرد.

مجلس نياز به روحيه دارد. همين رفتارهاي من روي نمايندگان اثرگذار بود. اما نمايندگان از برخي نهادها مانند شوراي نگهبان و وزارت اطلاعات هراس دارند. هميشه فضايي ايجاد شده است که دست و بال نماينده بسته است که اگر اين حرف را بزنيم بعدا پرونده برايمان درست ميشود، بعدا ردصلاحيت مي شويم و از اين نوع نگراني ها.

يک نماينده به نطق من اعتراض کرد، من به او گفتم خب اصلا حرف من غلط، اما آيا ادامه وضع فعلي درست است؟ اگر يکي از آنها {موسوي و کروبي} فوت کرد چه کنيم؟ خيلي راحت گفت هيچي، خودم چالش ميکنم. ما الان با چنين فضايي رو به رو هستيم و اگر فضا تغيير نمي کرد بدتر بود و الان روانبخش هايي قدرت گرفته بودند که مي گفتند خودمان طناب دار را به گردن آنها مي اندازيم.