شهر زیبا و پر نشاط، جایی برای زیستن انسان، میدان کنش متقابل، تبادلات فرهنگی و اجتماعی، گردشگری، معنویت، رشد اقتصادی و…، نیازمند مدیریت متمرکز و برنامه های مدون با پیش فرض های بازنگری و بازاندیشی برای تمامی پروژه های توسعه ای است. تجربه یک طرفه شدن خیابان ها، گرچه در نزد مردم امری غیر عادی […]
شهر زیبا و پر نشاط، جایی برای زیستن انسان، میدان کنش متقابل، تبادلات فرهنگی و اجتماعی، گردشگری، معنویت، رشد اقتصادی و…، نیازمند مدیریت متمرکز و برنامه های مدون با پیش فرض های بازنگری و بازاندیشی برای تمامی پروژه های توسعه ای است.
تجربه یک طرفه شدن خیابان ها، گرچه در نزد مردم امری غیر عادی به شمار نمی رود. اما گاهی نوع مدیریت پروژه که شرایط را نسبت به گذشته بیشتر در نگاه مخاطبان بحرانی جلوه می دهد، باعث علامت سوال های بسیاری نزد عامه مردم، خصوصا ذینفعان اصلی پروژه می شود. در این زمینه در نگاهی جامع، شهر به عنوان مکان زندگی و فعالیت انسان، بخشی مهم از محیط است. بنابراین دنیایی پایدار نخواهیم داشت، اگر شهری پایدار نداشته باشیم. اهمیت فضای شهر را می توان به عنوان نهادی اجتماعی و سیاسی نشان داد. در میان فضاهای فوق، خیابان ها دارای اهمیت ویژه ای هستند. چراکه خیابان فضایی ارتباطی است که جهت دهنده، تقسیم کننده و تقویت کننده ساختار شهر است. خیابان با برقراری مناسب تبادلات و ارتباطات کالبدی، فضایی و اجتماعی شهر، می تواند در سرزندگی فضاهای شهری بیشترین نقش را ایفا نماید. در نگاه نظریات جامعه شناسی( نظریه سیستم ها)، شهر یک سیستم اجتماعی پویا و باز است که در آن سه سطح ازحرکت مکانیکی، زیستی و اجتماعی درهم آمیخته و با انواع فراسیستم ها و زیرسیستم های متعدد در ارتباط است. از این نظر شناخت کامل سیستم شهر و پیش بینی برای کل تحولات و تغییرات آن و برنامه ریزی دقیق و کامل برای تمام عناصر و اجزاء آن تقریبا غیر ممکن است و با چنین شرایطی بایستی در هرگونه مداخله نهایت تامل و درایت را در نظر داشت. یکی از این پویایی های قابل توجه که به نوعی بازبودن و غیر قابل پیش بینی بودن مولفه های فضاهای ارتباطی را در خود جلوه می دهد، مسئله ترافیک شهری است. خصوصا در خیابان های اصلی شهر که در خود ابعاد گوناگون اقتصادی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی را دارد. مسئله ای که در طول زمان و با افزایش مراودات و تعاملات انسانی و زیست انسانی شکل می گیرد و خود برآمده از افزایش جمعیت، تراکم سکونتگاه و خودروها و… است.
ترافیک به طور کلی به عنوان یکی از مشکلات اصلی مناطق شهری، هزینه های زیادی را به جامعه تحمیل می کند، امری که امروزه به دلیل پیشی گرفتن نرخ رشد تقاضای سفر از نرخ عرضه تسهیلات حمل و نقلی درشهرها، وضعیت پیچیده تری به خود گرفته است. در کنار آن، انتشار آلاینده ها، زمان هدرشده، مصرف انرژی های تجدید ناپذیر، کاهش کیفیت محیط زیست و… از سایر نتایج آن است. در چنین شرایطی یکی از روش هایی که در سال های اخیر برای حل معضلات ترافیکی مورد استفاده فراوان قرار گرفته است، زوج و فرد کردن ورود خودروها است و یا یک طرفه کردن خیابان ها می باشد، تا به نوعی بار ترافیکی منطقه مورد نظر را مدیریت کند و از شدت آن بکاهد.
مدیریت ترافیک یکی دیگر از مهمترین راهکارها است، که شامل مدیریت تقاضای سفر و مدیریت عرضه سفر است. راهبردی که به دنبال پیشینه کردن کارایی سیستم حمل و نقل شهری و یا بهبود وضعیت ترافیکی نواحی مختلف در شهرها با کاهش استفاده غیر ضروری از وسایل نقلیه شخصی، بهبود کارایی شبکه و گسترش سایر شیوه های سازگار با محیط زیست است. مدیریت ترافیک دو وظیفه دارد: مورد اول به مدیریت تقاضای سفر معروف است که به نحوی با انجام اقداماتی مدیریتی، سعی در کاهش تقاضای سفر دارد. دوم به مدیریت عرضه معروف است که با انجام اقداماتی باعث استفاده بهینه از تسهیلات ( عرضه) ارائه شده در سیستم می شود.
آنچه اکنون پیش روی شهروندان نیشابور است به عنوان یکی از راهکارهای کاهش بار ترافیکی خیابان ها، نمونه خیابان دارائی، روش یک طرفه کردن آن است. سوای از علت انتخاب چنین روشی در مدیریت ترافیک منطقه، نکته قابل تامل آن است که آیا برنامه ای با چنین آثار و شدت هزینه های مادی و غیر مادی آن، در یکی از مهمترین خیابان های اصلی شهر، نیم نگاهی هم به خواست و مطالبات مردمی، خصوصا ساکنین منطقه فوق شده است یا خیر؟ به طور طبیعی هرگونه تغییر و دستکاری در بافت شهری با خود عوارض و امتیازاتی را به بار می آورد. اما در این خصوص پروژه یک طرفه کردن یکی از خیابان های اصلی شهر، دارای آثاری به مراتب فراتر از بافت منطقه اصلی طرح است. برای کاهش چنین عوارض و مدیریت پروژه ها، که باعث ضرر و آسیب های گوناگون به شهروندان نشود، بایستی در چند مقطع، خصوصا قبل از اجرای پروژه ها اقدام به پایش و بررسی پروژه با پیش فرض ( اتا یا اتاف) نمود. در این مدل( ارزیابی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی پروژه بر زندگی، درآمد و… شهروندان ساکن در منطقه) از ساکنین منطقه فوق بررسی و مصاحبه های گوناگون به عمل می آید تا میزان مطلوبیت طرح نزد افکار عمومی خصوصا ساکنین منطقه پروژه مشخص گردد. میزان خسارات جانبی آن، فواید آن و به طور کلی زمینه ای برای فهم نظرات مردم و میزان رضایت آنها به دست آید. حال باید پرسید در پروژه خیابان دارایی آیا از ذی نفعان اصلی آن، مصاحبه و نظری صورت پذیرفته است؟ از چند درصد ساکنین؟ با چه دامنه و حجمی؟ اگر صورت پذیرفته است، چرا برای روشن شدن افکار عمومی انتشار نیافته است؟ در شهرداری نیشابور متولی این مسئله و بررسی آن چه شخص یا احیانا نهادی است؟ مسلما در هر موضوعی مردم و منافع عمومی در اولویت است و هر پروژه ای که به طور مستقیم و حتی غیر مستقیم با امورات اقتصادی و..، مردم سروکار داشته باشد، بایستی پشتوانه ی مردمی و حمایتی آنها را نیز کسب نماید. به نوعی نگاه از پایین به بالا و نه صرفا ساختاری و از دیدگاه بالا به پایین نگریستن و عاملیت ها(مردم) را نادیده گرفتن!. سوای موضوع فوق در مدتی که از افتتاح پروژه می گذرد جدای از نکات مثبت آن که جای تقدیر دارد، مشاهدات میدانی حاکی از آن است که نه تنها مدیریت ترافیکی خیلی موفق به چشم نمی خورد، که بار ترافیکی یک طرفه شدن خیابان، در مسیر های باغ امین اسلامی، بلوار بعث و راه های منتهی به آن صورت پذیرفته است و از همه مهمتر که در پیش تر اشاره گردید در بحث (اتا) کوچه های منتهی به خیابان دارائی و اطراف آن با تغییر نقش خود، سهم بزرگی را در جابه جایی بار ترافیکی به دوش می کشند. کاربری کوچه، محل استراحت افراد، بازی کودکان و…، تبدیل به خیابان شده و آسایش و نظم آنها را نیز مختل نموده است!. مدیریت ترافیک به کلی ترین برداشت عامیانه، تقسیم و چیدمان ورود و خروجی های خودروی و.. است که باعث تراکم و ترافیک در یک ناحیه نشود، اما آنچه این روزها به نظر می رسد در شرف وقوع است، جابه جایی حجم ترافیک از خیابان های اصلی شهر به خیابان ها و مسیر های فرعی تری است که گنجایش این میزان از خودروها را نداشته و بایستی تدابیر ویژه ای برای آن اندیشید.
نیشابور شهری به وسعت عظمت تاریخ، در آینده بسیار فراتر از امروز معضلات و چالش های گوناگون ترافیکی را به علت های گوناگون جمعیتی، سکونتگاه ها و…، در خود خواهد دید، تا چه اندازه امروز و برای فردای این شهر و جلوگیری از رخدادن ابر چالش های ترافیکی که کلان شهرها و شهرهای مهم کشور را در خود درگیر کرده است، آماده ایم؟ آیا مدیریت و برنامه های صورت گرفته و یا در دست احداث با نگاهی کوتاه مدت است و یا بلند مدت؟ اگر بلند مدت، نقش و مشارکت مردم به عنوان ذی نفعان اصلی چگونه لحاظ شده است؟ ناگفته نماند، پروژه ی یک طرفه کردن در برخی دیگر از خیابان ها نیز اتفاق افتاده است، که با تاملات بسیاری مواجه است. مانند خیابان ارگ جنوبی و یا خیابان ارگ شمالی با وروی بسیار تنگ که در طول مسیری پرفراز و نشیب، سالهاست گویا بلاتکلیف افتاده است و حتی برای عریض شدن ورودی آن نیز اقدامی صورت نگرفته است. در حالی که بافت خیابان های فوق به نوعی تاریخی و نیازمند تعجیل در اقدام است، که نمای شهر را در پیش گردشگران نازیبا جلوه می دهد و حجم ترافیکی را ایجاد می کند خصوصا در فصول تحصیلی با توجه به مدارس حاشیه خیابان و…، شهری پایدار، زنده و پرتکاپو، نیازمند تعبیه فضاهای گوناگون جهت تسهیل آمد و شد است، چه در امر ترافیکی و چه در امر عاملیت های اجتماعی در میدان های کنش متقابل روزمره. این امر میسر نمی شود مگر با در نظر گرفتن معیارهای درست و طرح های مناسب با مشارکت ذی نفعان، آینده نگری و توجه به بستر های زیست محیطی و تاریخی ( نمونه فاجعه باغ امین اسلامی که در چند سال آینده به علت شدت تراکم ترافیک و آمد و شد خودروی، ساختمان تاریخی آن آسیب پذیرترشده و زمینه حذف آن و اجرای کامل خیابان را برخلاف معیارهای تاریخی و زیست محیطی هموار تر خواهد نمود!)آن خواهد بود. شهر زیبا و پر نشاط، جایی برای زیستن انسان، میدان کنش متقابل، تبادلات فرهنگی و اجتماعی، گردشگری، معنویت، رشد اقتصادی و…، نیازمند مدیریت متمرکز و برنامه های مدون با پیش فرض های بازنگری و بازاندیشی برای تمامی پروژه های توسعه ای است.
- نویسنده : حمید دیانت پور
- منبع خبر : خیام نامه