گفتگوی خیام نامه با «کاظم حلاج» سازنده ی تار و سه تار
گفتگوی خیام نامه با «کاظم حلاج» سازنده ی تار و سه تار

خشك سیمی،خشك چوبی،خشك پوست، از كجا می آید این آوای دوست ؟ در این زمانه ی سخت و طاقت فرسا و پر آشوب باید شغلی برای گذران زندگی داشت و سپس به کار هنر پرداخت! پیشینه ی ساختِ سازهای سنتی در ایران به سالهای دور بر می گردد و از تاریخچه ی کهنی برخوردار است .ذوق […]

خشك سیمی،خشك چوبی،خشك پوست، از كجا می آید این آوای دوست ؟

در این زمانه ی سخت و طاقت فرسا و پر آشوب باید شغلی برای گذران زندگی داشت و سپس به کار هنر پرداخت!

پیشینه ی ساختِ سازهای سنتی در ایران به سالهای دور بر می گردد و از تاریخچه ی کهنی برخوردار است .ذوق سرشارو موشکاف ایرانی، احساس و عاطفه ی بی بدیل و زیباشناسانه واز سویی مصالح بوم آورد، شاخ قوچ ایرانی، پوست بره، چوب گردوی، کوه های سر به فلک کشیده و توت مناطق کویری، صدف دریاهای شمال  و جنوب، استخوان قلم پای شتر بیابا ن های گرم و …، بن مایه ی اصلی هنر شریفِ ساخت ساز در کشور ما شده است .هنری که با همراهی و  نواختن سر انگشتان هنرمند  نوازنده روایتگر تاریخ مصوت ایران زمین می باشد.

هنر ساخت ساز چکیده ای از هنرهای درودگری – زرگری – معرق و…. است که نوازندگی آن را به یکی از کاربردی ترین هنرها در سرزمین ما  تبدیل کرده است .

زمزمه ی برخاسته از سر انگشتان هنرمندِ نوازنده که جان مان را نیز می نوازد،همگی مدیون تلاش هنرمندانه ی  سازنده ی  ساز می باشد .هنرمندی که تیشه ی عشق اش هر لحظه بیستونی در جانمان بر می افروزد .

برای آشنایی با دنیای پر رمز و راز موسیقی و ساز، این هفته سری زده ایم به یکی از کارگاه های ساخت سازهای سنتی در شهرمان تا ضمن آشنا شدن با هنر ظریف و جالب ساخت انواع ساز، یادی کنیم از هنرمندان عاشق و دل سوخته و با صفای این وادی. میهمان هنرمند جوان «کاظم حلاج» شدیم تا ضمن انس با ایشان با الفبای ساخت تار و سه تار هم آشنا شویم .

ضمن تشکر از پذیرایی گرم شما اولین سوال را این گونه طرح می کنیم که آخرین سازی که به دست خود ساخته اید چه سازی بوده و مراحل ساخت آن چگونه  است ؟

من هم از حضور و توجه شما و خیام نامه تشکر می کنم . آخرین ساز ساخت کارگاه ما «تار» بوده است  که برای ساخت آن ابتدا چوب خشک شده ی درخت  توت (تنه) را بُرِش داده و بعد از آن این کنده که مدل اولیه ی کاسه ی تار را تشکیل می دهد و از ابعاد بزرگتری نسبت به کاسه ی اصلی برخوردار است باید حدود یک سال در فضای مناسب خشک شود و هرچه این تنه خشک تر باشد ساز صدای بهتری خواهد داشت .این مدل اولیه پس از خشک شدن با استفاده از قالب و الگو،تار یحیی، کاسه ی تار با دست و ابزار تراشیده می شود تا به وزن واقعی یعنی حدود 1.800کیلوگرم برسد . کاسه ی تار در سه مدل کوچک – متوسط و بزرگ ساخته می شود که بسته به قد و قواره ی نوازنده از آن استفاده می شود. الگوی اولیه ی ما تار یحیی است که از قدیم به دست ما رسیده است .ضمنا کاسه از دو نیمه ی به هم چسبیده مانند دو دل  ساخته شده است .بعد از آماده شدن کاسه، دسته ی تار که از چوب گردو می باشد آماده و نصب می شود .وسط دسته چوب «فوفل» یا آبنوس استفاده شده و کنار آن استخوان قلم شتر چسبانده می شود .سپس مراحل سمباده زنی و رنگ اجرا می شود .در آخر هم گوشی ها و سیم گیر ،شیطونک، پرده ها که از جنس روده ی گوسفند است و پوست روی کاسه(پوست بره ) ونهایتا  سیم گذاری و کوک ساز انجام می شود .اینجاست که ساز به دست نوازنده سپرده می شود تا آزمایش شود .

شما در کار ساخت سه تار تبحر دارید، تفاوت اصلی بین این دو ساز سنتی در چیست ؟

از نظر پرده هر دو مساوی هستند و بیست و پنج پرده دارند .در سه تار از چهارسیم استفاده می شود و نوازندگی آن با ناخن است در حالی که در تار از شش سیم استفاده شده و ضمنا با مضراب نواخته می شود .صدای تار از حجم بیشتری برخوردار بوده و اما شیوه ی نوازندگی در هر دو ساز یکی است و از کتاب آموزش هم به طور مشترک استفاده می شود . روی  کاسه ی  سه تار از صفحه ی چوبی استفاده می شودو صدایش کمتر و ضعیف تر از تار است  و ناله های احساسی و سوزناک تری دارد .روی کاسه ی تار پوست قرار دارد و لذا وسعت صدا و طنین آن بیشتر است . بطور کلی از نظر شخصیتی سه تار دختر است (ظریف و طناز ) و تار پسر (قوی و چابک)، لذا باید با هاشون مثل روحیاتشان برخورد کرد .

اولین بار کی و کجا با دنیای موسیقی و ساخت ساز آشنا شدید؟

من در دوران کودکی و در  فضای خانواده با دیدن تار نوازی های دایی هایم؛ محمود، احمد و محمد خماریان  با دنیای موسیقی و ساخت ساز  آشنا شدم .در آن زمان سیزده ،  چهارده ساله بودم از سن حدود بیست سال آموزش ساخت ساز را شروع کردم و در کارگاه دایی ام محمود مراحل ساخت دو تار و سه تار  را یاد گرفتم .پس از حدود سه سال اولین ساز خودم تار را ساختم و با اینکه اولین تجربه ی کاری من بود از آن راضی بودم .پس از آن این کار را ادامه داده و در طول زمان به تجارب کاری من افزوده شد. در طول این سالها استادم محمود خماریان همیشه گره گشا و مشوق من بوده است و من همینجا از ایشان کمال تشکر را دارم .لازم است که بگویم من در ابتدای کار به ساخت ساز به عنوان یک شغل نگاه می کردم اما کم کم متوجه شدم این کار یک هنر است و نیاز به عشق و علاقه ی خاصی دارد و هر چه زمان می گذرد من به این نکته بیشتر پی می برم و لذت کار هنری را نیز بیشتر درک می کنم .

شما نوازنده هم هستید و ضمنا یک گروه هنری هم تشکیل داده اید از آن گروه موسیقی سنتی بیشتر برای مان بگویید؟

بله من و جمعی از دوستان نوازنده گروهی تشکیل داده ایم و تا کنون اجراهای مختلفی هم داشته ایم . این اجراها تا کنون در فرهنگسرای وکیلی و خانه ی سالمندان و خیریه ها بوده و این گروه موسیقی از همکاری دوستان ذیل بهره مند بوده است :محمد مهر آبادی(تنبک) ، سعید شمس(کاخن) ، محمد رضا حسین آبادی(گیتار) ، محمد طاغونی(سنتور) ، رسول سنایی (آواز) ، علی ملکی (ویولن) و بنده هم تار می نواخته ام .

پیام شما برای کسانی که علاقه مند به ساخت ساز چیست؟

در کار هنری  ابتدا عشق و علاقه لازم است و سپس پشتکار و گام بعدی هم استفاده از تجربه ی اساتید این رشته  . در هنر ساخت ساز یک باره انسان به جایی نمی رسد بلکه این کار نیاز به صبر و شکیبایی فراوان دارد. لذا توصیه ی من این است که دوستان پله پله پیش بروند .

متاسفانه باید گفت  در این روزها هنر  ساخت ساز با دستگاه مد شده و ضمنا رکود هم بر بازارفروش  سایه افکنده است . لذا در حال حاضر ماند ن در این بازار کاری خود روحیه و مقاومت زیاد طلب می کند .توصیه ی من این است در این زمانه ی سخت و طاقت فرسا و پر آشوب باید شغلی برای گذران زندگی داشت و سپس به کار هنر پرداخت.

دغدغه ی اصلی شما در این روزها چیست؟

من در این روزها به تحویل سفارشات کاری مشغولم و با توجه به کمبود و گرانی لوازم اولیه ی سختی کار ما دو چندان شده است .

و اما سخن پایانی

من معتقدم که با تمامی سختی ها هرکس به آنچه در ذهن دارد می تواند برسد به شرط آنکه صبر و مقاومت پیشه کند و تلاش بی وقفه و روز افزون را چاشنی کار قرار دهد .