خانم نماینده در بانک مرکزی اروپا چه می کرد؟! احسان اسحاقی- در تاریخ معاصر از قول میرزا حسین خان سپهسالار (مشیر الدوله) نقل شده است که در میان توجیهات سفرهای پرهزینه ناصرالدین شاه قاجار به بلاد فرنگ، صدراعظم ترقی خواه سلسله قاجار ابراز امیدواری کرده بود که این سفرها بر نگرش شاه خوشگذران نسبت به […]
خانم نماینده در بانک مرکزی اروپا چه می کرد؟!
احسان اسحاقی- در تاریخ معاصر از قول میرزا حسین خان سپهسالار (مشیر الدوله) نقل شده است که در میان توجیهات سفرهای پرهزینه ناصرالدین شاه قاجار به بلاد فرنگ، صدراعظم ترقی خواه سلسله قاجار ابراز امیدواری کرده بود که این سفرها بر نگرش شاه خوشگذران نسبت به نحوه حکمرانی و آشنایی او با فنون نوین کشورداری اثر بگذارد و از این رهگذار، تغییری در شیوه حکومت بر ایران مفلوک عصر قجری پدید آید. گرچه گفته می شود که تنها حاصل این سفرها، همان هزینه های گزافی بود که روی دست «مالیه» بی رمق ایران ماند و مالیات های گزافی که رعایای ممالک محروسه با دسترنج ناچیز خود پرداختند، صرف عیاشی های مبتذل شاه و اهل حرم و هیات همراه او در فرنگ شد.
شوق حکمرانان و سیاست ورزان ایرانی در دهه ها و سده ای بعد از آن روزگار نیز برای سفر به بلاد کفر کم نشد، اما این که دستاورد این سفرهای گران قیمت، که هزینه آن را مردم ایران با عرق جبین پرداخته اند، چه بوده است، سوالی است که با بررسی و پژوهش در عملکرد مسافران دولتی به غرب، آن هم در عصر دلار و یوروی 15هزار تومانی می توان به آن دست یافت و باید در آن به تامل و کاوش دقیق نشست.
توریست های پارلمان نشین
اما در میان سفرهای پرحجم مقامات و مسئولان دولتی و سیاسی، که گویا چند برابر شدن نرخ ارز نیز اثری بر کاهش آن نداشته است، در سال های اخیر با پدیده ای نسبتا تازه مواجه هستیم؛ سفرهای «غیر پارلمانی» نمایندگان مجلس، که با توجه به موقعیت خود، شریک و عضو هیات همراه گروه های مختلف دولتی، تجاری و حتی ورزشی(!) می شوند.
جالب این که در میان مشتاقان این سفرها، سهم منتقدین غرب و نظم حاکم بین المللی و شعار دهندگان در تریبون های رسمی بیش از دیگر گرایش هاست. به طوری که این سوال به ذهن متبادر می شود که آیا انگیزه ای مشابه آن چه در ذهن مشیرالدوله می گذشت، یعنی تغییر نگرش «مرگ بر… گویان» و آشنایی آن ها با شیوه های نوین اداره مملکت در ذهن طراحان این سفرها هم وجود دارد؟ و اگر چنین است، آیا تا کنون به دستاوردی در این زمینه منجر شده است؟
شاید در میان سفرهای مقامات ایرانی، سفرهای محمود احمدی نژاد به آمریکا با هیات های صد و دویست نفره برای چند دقیقه سخنرانی در سازمان ملل مثال زدنی باشد، اما حامیان سابق او نیز نشان داده اند که در اشتیاق به این گونه سفرهای خارجی دست کمی از مراد پیشین خود ندارند.
تن دادن نماینده جبهه پایداری به انگشت نگاری برای سفر به آلمان
یکی از بحث انگیز ترین ماجراها در مورد سفرهای غیرضروری به اروپا، ماجرای حمید رسایی نماینده پیشین مردم تهران و انگشت نگاری از او برای صدور ویزای آلمان بود.
او که از حامیان نگاه تهاجمی در سیاست خارجی بود، یا دست کم در شعار وانمود می کرد که این گونه است، در پی انتشار خبر انگشت نگاری از او و نایستادنش در صف متقاضیان ویزا، عنوان کرده بود که برای شرکت در مراسم تاسوعا و عاشورا به آلمان سفر کرده و در دفاع از عزت مردم ایران(؟)، کاری کرده که انگشت نگاری از او با آوردن دستگاه انگشت نگاری به اتاق بغلی اتاق سفیر صورت گیرد و مانند مردم عادی برای انگشت نگاری و دریافت ویزا در صف نایستاده است!!
او مدعی شده بود: بنده به دوستان تشريفات مجلس و وزارت خارجه تاكيد كردم فقط در صورتي اين كار را مي كنم كه روند اجراي آن به شكل خاص باشد آن هم به دليل جايگاه حقوقي اي كه امثال بنده داريم و اين جايگاه متعلق به مردم است. براي همين هماهنگ شد تا با وسيله نقليه از «درب مخصوص سفير» وارد شوم. وقتي هم وارد شدم با احترام به استقبال آمدند. و بدون معطلي ما را به اتاق مجاور اتاق سفير بردند و دستگاهي كه براي اين كار بودند را آوردند و توضيح دادند.
بعد از اين كار هم سفير آلمان به استقبالم آمد مرا به اتاقش دعوت كرد. حدود نيم ساعتي در اتاق سفير با حضور مترجم تشريفات مجلس درباره مهمترين مسائل كشور و منطقه با وي صحبت كردم كه الحمدل… دفاع عزتمندانه اي از حقوق مردم كشورمان بود.» (رجانیوز 12 آبان ۱۳۹۲ )
اما با همه این دردسرها، رسایی همچنان متقاضی سفر به اروپا و غرب باقی ماندو ای نمانده پایداری چی، باز هم برای تبلیغ دین اسلام به اروپا رفت. او ساعت 5:15 دقیقه بامداد 14 تیر 1394، با پرواز شماره 873 هواپیمایی ترکیش ایر، راهی استانبول شد و بلافاصله با پرواز بعدی به هلسینکی رفت. او در پایتخت فنلاند حضور یافت تا اسلام را تبلیغ کند. وی سپس با اصرار برای همراهی تیم ملی در جام جهانی برزیل، حاشیه ساز شد.
خانم نماینده در بانک مرکزی فنلاند چه می کرد؟!
شاید کسانی که در نخستین روزهای نمایندگی هاجر چنارانی، از عضویت او در «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی» مجلس تعجب کرده و انتخاب این کمیسیون از سوی خانم چنارانی را مغایر با تخصص گرایی و سوابق این نماینده نوخاسته می دیدند، این روزها به یکی از حکمت های داوطلب شدن او برای عضویت در این کمیسیون مرتبط با امنیت ملی و البته «سیاست خارجی» پی ببرند. سفر خارجی به هر بهانه ای، از اوضاع سوریه و کشتار مسلمانان در برمه گرفته تا بازی های تیم ملی فوتسال دختران در بلژیک و همراهی هیاتی برای دیدار با مدیران بانک مرکزی اروپایی در فنلاند، آن هم توسط کسی که از مخالفان سرسخت لوایح مالی و پیوستن ایران به نظام مبادلات مالی با جهان (از جمله FATF) است، اگر نه از حکمت های عضویت خانم نماینده در کمیسیون سیاست خارجی، دست کم از مزایای آن است!
در باره سفر اخیر اما حاشیه ها و واکنش هایی شکل گرفت. روزنامه «جوان» از روزنامه های منتسب به اصولگرایان و نزدیک به طیف هاجر چنارانی با انتشار گزارشی در یکی از شماره های اخیر خود به انتقاد از این سفر و هزینه های انجام شده برای نمایندگانی پرداخته که هیچ تخصصی در امور مالی بین المللی و نظام مبادلات مالی ندارند و از این گونه سفرهای نمایندگان انتقاد کرده است.
این گزارش منتقدانه، با این سوال آغازشده است که «انتشار خبر سفر برخی از نمایندگان عضو فراکسیون زنان به فنلاند و دیدار با برخی مقامات این کشور این سؤال را به ایجاد میکند که سفرهای اینچنینی و هزینههای مرتبط تا چه اندازه برای کشور مفید فایده دارد؟»
طبیعتا این سوال بی پاسخ می ماند که آیا خانم چنارانی و بانوان نماینده مسئولیتی در حوزه مالی و اقتصادی کشور دارند تا با مقامات فنلاندی مذاکره کنند؟
همان گونه که دلیل هزینه های غیر ضروری از جیب مردم ایران در شرایط افت درآمدهای ارزی و تلاش امریکا برای صفر کردن صادرات نفت کشور نامعلوم می ماند!
هزینه سفر مقامات ایرانی چقدر است؟!
طبیعتا خود خانم نماینده می توانند به این سوال پاسخ کامل تری بدهند که حق ماموریت دریافتی ایشان، در کنار هزینه های ترانسفر، اقامت و… چقدر است؟ آن گونه که در اظهارات گذشته مسئولان وجود دارد، هزینه سفرهای خارجی به خصوص مبالغ هزینه شده برای «حق مأموریت» میتواند مبلغ قابل توجهی باشد که صرف آن در شرایط فعلی جای تعجب دارد.
بر طبق قوانین موجود در سفرهای خارجی هزینههای پرداختی بر اساس قوانین در قالب سه بخش صورت میپذیرد. این سه بخش طبق مصوبه هیئت دولت جمهوری اسلامی ایران مصوب دی ماه ۸۹ شامل هزینه هتل، هزینه غذا و فوقالعاده مأموریت است.
حق ماموریت برای یک نماینده مجلس که معمولاً در سطح معاون وزرا و مقامات تعریف میشوند میتواند تا ۱۳۰ یورو در روز نیز برسد. بهروز نعمتی از اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در این باره میگوید: سقف مأموریت نمایندگان پنج روز است که روزانه ۱۳۰ یورو بهعنوان حق مأموریت به آنها پرداخت میشود، البته استفاده از این مزیت به این سادگیها ممکن نیست و همانند سایر نهادها کمیتهای در مجلس شورای اسلامی وظیفه بررسی این سفرها را بر عهده دارد و باید تمام این سفرها به تأیید این کمیته برسد. البته همان گونه که گفته شد باید به این ارقام هزینه تهیه بلیت هواپیما، هزینه غذا و هزینه هتل را اضافه کرد. به این ترتیب روشن است که دستاوردهای چنین سفری باید برای کشور بسیار قابل توجه باشد که بتوان چنین هزینههایی را پرداخت.
سایت هایی نظیر «مشرق نیوز» در این باره نوشتند: با یک محاسبه سرانگشتی، اگر سخنان مسئولان را ملاک قرار دهیم، در هر هفته مجوز ۵۰ مأموریت صادر میشود. اگر متوسط هر سفر را ۵ روز در نظر بگیریم، در هر هفته باید مجوز ۲۵۰ روز فوقالعاده مأموریت صادر شود. اگر ما کمترین میزان پرداخت فوقالعاده مأموریت را نیز در نظر بگیریم در هر هفته باید نزدیک به ۱۳ هزار یورو تنها حق مأموریت پرداخت شود.
این در حالی است که در این محاسبه تنها پرداخت فوقالعاده حق مأموریت مد نظر گرفته شده و مسائلی نظیر بحث پرداخت هزینه هتل و یا غذا مطرح نشده است.
این درحالی است که نمایندگان مجلس، که به عنوان وکیل ملت باید نظارت و ارزیابی جدی برای جلوگیری از حیف و میل بیت المال در سفرهای دولتی به خارج از کشور را به انجام رسانده و مانع هزینه کردهای بی حساب و کتاب در این حوزه باشند، خود در صف اول ملتزمین رکاب سفرهای خارجی قرار می گیرند.
گفتنی است تا کنون چندین بار طرح هایی برای کاهش حق ماموریت سفرهای خارجی در مجلس مطرح شده است، اما حتی در شرایط بحرانی ارزی کشور، این طرح ها عقیم و بی نتیجه مانده است. از جمله از سال 92 تا کنون، 2 طرح فوریتی در مجلس با رای منفی مواجه شده است.
در شرایطی که از مردم انتظار همکاری و در پیش گرفتن رویه «اقتصاد مقاومتی» می رود، شوق برخی نمایندگان برای سفر، اگر چه در معیت «تیم ملی فوتسال»! چگونه می تواند اعتماد و عزم همگانی را در این مهم برانگیزد.
شاید وقت آن رسیده باشد که مردم نیشابور نیز توضیحات نماینده شهر خود را در این باره بشنوند که اصرار برای حضور در سفرهایی این چنینی، برای باز کردن کدام گره از کار کشور، مرتبط با کدام تخصص ایشان و در جهت عمل به کدام وعده انتخاباتی به مردم بوده است؟
بی پاسخ ماندن این پرسش ها، آن هم از سوی نماینده ای که منتقد برخی مسئولان نیشابوری برای سفر شخصی به خارج در زمان نیاز به حضورشان در شهرستان بوده است، مرز روشنی بین ادعا و واقعیت ترسیم خواهد کرد.