طنز خیام نامه
طنز خیام نامه

امروز روز انتقام است! من اصلا کاري به سياست ندارم يکي از دوستان، چند روز پيش مي گفت: «من اصلا کاري به کار سياست ندارم نشريه ي «خيام نامه» هم که بيشتر مطالبش سياسي است. چرا اين قدر به سياست مي پردازيد؟» به اين دوست عزيز گفتم ببين جان برادر! شما به هرحال به عنوان […]

امروز روز انتقام است!

من اصلا کاري به سياست ندارم

يکي از دوستان، چند روز پيش مي گفت: «من اصلا کاري به کار سياست ندارم نشريه ي «خيام نامه» هم که بيشتر مطالبش سياسي است. چرا اين قدر به سياست مي پردازيد؟» به اين دوست عزيز گفتم ببين جان برادر! شما به هرحال به عنوان يک شهروند يا در انتخابات شرکت مي کني يا نه! در هر دو صورت کار سياسي مي کني. حتي راي سفيد هم در صندوق بيندازي باز هم کار سياسي کرده اي. اگر همه ي مشکلات مملکت حل شده و از فقر و فساد و اعتياد و بي عدالتي خبري نيست، باشد از هفته ي بعد در نشريه، افسانه هاي پاي کرسي چاپ مي کنيم و آشپزي و طالع بيني هندي و جوک و سرگرمي. والا تا اوضاع به کام نيست بايد کار سياسي کرد آن هم با دوز بالا! متاسفانه برخي مسئولين ما در ذهن مردم جا انداخته اند که: «سياست اَخ است و بد است. به مردم خارج نگاه کنيد اصلا کاري به کار سياست ندارند و زندگي خودشان را مي کنند. شما هم فقط پاي صندوق هاي راي بياييد راي تان را شانسي در صندوق بيندازيد و ديگر کارتان نباشد بقيه ي کارها را بسپاريد به ما!» اين طرز فکر براي بعضي ها کاملا پذيرفته شده و با افتخار مي گويند بايد دور سياست را خط کشيد و بحث هاي بين مردم وقت تلف کردن است. بياييد به همين شهر خودمان نگاه کنيم. اگر مردم ما سياست را جدي مي گرفتند آيا اوضاع شوراي شهرمان اين گونه بود که گاه بتوان مذاکرات آن جا را به عنوان طنز مطبوعاتي کار کرد؟ بايد پذيرفت که مردم با جدي نگرفتن انتخابات شوراها گزينه هاي بهتري را از دست دادند و حال بايد افسوس بخورند و جنگ و دعواها و مجادلات جلسات شوراي شهر را بخوانند و لب به دندان بگزند. نماينده هاي نيشابور در مجلس شوراي اسلامي هم که اينک علنا با رفتارهاي جناحي خود مدت ها انتخاب فرماندار تازه را به تاخير انداخته و خسارت هاي زيادي را براي شهرمان به بار آورده اند. آيا اگر همشهريان عزيز نيشابوري کمي بيشتر درگير سياست مي شدند و به دنبال شناخت و انتخاب مناسب تري بودند اوضاع مان بهتر از اين نبود؟

روز انتقام!

قرار شد هر هفته يکي از پيام هاي مردمي را به عنوان پيام برتر انتخاب و در اين ستون دوباره چاپ کنيم. اين هم پيام 589…915: «رفتم يه خيام نامه بخرم 500 تومان دادم به فروشنده. گفت بقيه اش لطفا. بلافاصله دست کردم داخل جيبم و يه شکلات دادم به فروشنده و در حالي که ايشان متحير مانده بود گفتم: امروز روز انتقام است!»

رييس تازه تلويزيون

خب به خير و خوشي سرانجام آقاي عزت اله ضرغامي از صدا و سيما رفت و آقاي سرافراز، مولف کتاب «طالبان از ظهور تا افول» به جاي ايشان آمد. راستش ما که چشممان آب نمي خورد که اوضاع تله ويزون فرقي بکند. چند وقت پيش يکي از دوستان اهل اصلاحات مي گفت کاش سه تا قوه را بدهند به اصول گرايان ولي رييس صدا و سيما يک اصلاح طلب باشد. انصافا آيا اوضاع صدا و سيما در مدت مديريت آقاي ضرغامي به عنوان يک رسانه ي ملي بي طرفانه بود؟ چرا اين همه مردم را فراري داد و پاي ماهواره کشاند؟ آيا نمايندگان مجلس که در هر جلسه ي استيضاح و راي اعتماد مدام حرف از فتنه مي زنند حاضرند عملکرد تلويزيون را در روزهاي بعد از انتخابات 88 به بحث بگذارند و ببينند نقش اين رسانه با موضع گيري هاي خاص خود در دميدن به تنور تنش ها و بحران ها چه بود؟ آيا موضع گيري هاي اين رسانه در مدت رياست آقاي احمدي نژاد در مقايسه با همين يک سال و نيم دولت آقاي روحاني کاملا منصفانه و يکسان است؟ چرا رسانه اي که بايد تنها بازتاب دهنده ي بي طرف اخبار روز باشد با پخش گزينشي خبرها و با نشان دادن تنها بخشي از رويدادها و با انتخاب سليقه اي کارشناسان سياسي عملا در قامت يک حزب خاص ظاهر مي شود؟ راستي چرا نمايندگان محترم مجلس به دنبال طرح هاي مبارزه با ماهواره هستند؟!

طنز خیام نامه