از سرهنگ پولادین تا سرلشکر قره نی؛ تلاش برای برانداختن پهلوی ها
از سرهنگ پولادین تا سرلشکر قره نی؛ تلاش برای برانداختن پهلوی ها

روزنامه های تهران 27 بهمن ماه 1306 (فوريه 1928) خبر از اعدام سرهنگ محمود پولادين داده و نوشته بودند که وی مغز اصلی طرح توطئه برای قتل رضاشاه بود. سرهنگ پولادین سحرگاه 24 بهمن ماه در پادگان باغ شاه (پادگان حرّ) تيرباران شده بود . همدستان وی ـ چند افسر و غير نظامي ـ در […]

روزنامه های تهران 27 بهمن ماه 1306 (فوريه 1928) خبر از اعدام سرهنگ محمود پولادين داده و نوشته بودند که وی مغز اصلی طرح توطئه برای قتل رضاشاه بود. سرهنگ پولادین سحرگاه 24 بهمن ماه در پادگان باغ شاه (پادگان حرّ) تيرباران شده بود . همدستان وی ـ چند افسر و غير نظامي ـ در همان محکمه نظامی به مجازات زندان محکوم شده بودند از این قرار:

سرگرد احمد همایون 15 سال، سرهنگ نصرالله خان هفت سال، سرگرد روح الله خان پنج سال و ….

به اصرار وکیل حئیم کلیمی (نماینده جامعه کلیمیان ایران در مجلس پنجم) و احمد پولادین و موافقت رئیس دستگاه قضایی ارتش (دیوان حرب) پرونده این دو متهم به همدستی با سرهنگ پولادین به دادگستری ارسال شد تا در آنجا بررسی شود. روزنامه های تهران جزئیات توطئه را فاش نکرده بودند و تنها نوشته بودند که طرح توطئه بلافاصله پس از تغییر سلطنت [بر تخت سلطنت نشستن رضاشاه] آغاز شده بود و پلیس 18 ماه تمام توطئه گران را زیر نظر داشت و پس از به دست آوردن اسناد «قاضی پسند» و اندکی پیش از اجرای توطئه دستگیرشان کرد.

درست 30 سال پس از اعدام سرهنگ پولادین(هشتم اسفند 1336)، سرلشکر ولی [محمد ولی] قره نی معاون ستاد ارتش و رئیس رکن دوم (اطلاعات ارتش) به همان اتهام دستگیر و بازداشت شد ولی روزنامه های وقت به جای اشاره صریح به قصد او دائر بر برانداختن شاه نوشته بودند که وی متهم است که از اختیاراتش سوء استفاده کرده و به مداخله در امور سیاسی ـ کشوری پرداخته بود. قره نی در مهرماه همان سال [پنج ماه پیش از بازداشت] سرلشکر شده بود. سرلشکر آزموده مدعی العموم وقت ارتش اقدام قره نی را خطرناکتر از سازمان نظامی حزب توده اعلام کرده و گفته بود که قره نی قصد ساقط کردن دولت و ریاست برکشوررا داشت. قره نی که بعدا به زندان و اخراج از ارتش محکوم شد در جامعه ايران به عنوان شخصيتي ملّي و ضد سلطنت شناخته مي شد و مورد احترام بود. وی پس از پیروزی انقلاب به ریاست ستاد ارتش منصوب شد و در دو نقطه کشور دست به سرکوب تجزیه طلبان زد. سرلشکر قره نی سوم اردیبهشت 1358 در خانه اش ترور شد.

گلوله ای که به بدن حسین فاطمی شلیک شد

دکتر حسین فاطمی 25 بهمن ماه 1330 در گورستان معروف به مقبره ظهیرالدوله هدف گلوله یک عضو 14 ساله جمعیت فدائیان اسلام قرارگرفت و مجروح شد. فاطمی ناشر روزنامه ملی گرای باختر امروز از متحدين دکتر مصدق و در آن زمان 38 ساله بود. جمعیت فدائيان اسلام در دهه های 1320 و 1330 چند مقام تراز اول وقت ازجمله رزم آرا و و هژیر را ترور کرده بود. دکتر فاطمی در مراسم پنجمین سال قتل محمد مسعود (ناشر روزنامه مرد امروز) شرکت کرده و سرگرم ایراد نطق برای حاضران بود که هدف گلوله قرارگرفت. در آن مراسم بسياري از مليّون حضور داشتند. گلوله به شکم فاطمي اصابت کرده و اورا سخت مجروح ساخته بود.

ضارب، مهدی عبدخدایی دستگیر شد ولي به دلیل نوجوانی [صغر سن] به زندان کوتاه مدت محکوم و آزاد شد. ترور حسین علاء در مسجد در سال 1334 که به نتیجه نرسید و تنها زخمی شد باعث دستگیری رئیس و شماری از اعضای جمعیت فدائیان اسلام شد که پس از محاکمه اعدام شدند. ماموران در جستجوی عبد خدایی بودند تااینکه در شهریور 1335 اورا در خانه ای در خیابان رودکی تهران (سلسبیل) یافتند و دستگیرکردند.

حسین فاطمی آخرین وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق پس از براندازی 28 امرداد فرار کرده و مخفی شده بود که چندماه بعد دستگیر و اعدام شد. وی بود که پس از فرار شاه بر در کاخ سلطنتی قفل زده بود و به سفارتخانه های ایران دستور اکید داده بود که با شاه تماس نگیرند زیراکه او فرارکرده و فرار شاه معنایی جز کناره گیری از مقام ندارد.

فاطمي در حال سخنراني برمزار محمد مسعود، چند ثانيه قبل از شليک گلوله – در سمت چپ عکس ابوالحسن کمالي خواهرزاده محمد مسعود و خبرنگار وقت خبرگزاري پارس ديده مي شود که بعدا مدير عامل اين خبرگزاري ملي شد

نفوس ایران و جمعیت تهران در سال 1319

سرشماری از نفوس ایران در سال 1319 از 28 بهمن این سال (70 سال پیش) آغاز شد و چند روز ادامه داشت. نتایج این سرشماری دوازده روز بعد (دهم اسفند) در روزنامه ها انتشار یافت. طبق اطلاعیه رسمی منتشره، جمعیت ایران در آن سال 18 میلیون و 339 هزار نفر بود. در این اطلاعیه، جمعیت شهر تهران 540 هزار تن ذکر شده بود.

نتایج این سرشماری، دولت وقت را نگران افزایش جمعیت تهران کرد و تصمیم به تدوین یک رشته ضوابط برای محدود کردن مهاجرت به تهران ازجمله مشروط کردن نقل مکان و انتقال مراکز برخی از سازمانهای دولتی و پاره ای از مدارس تعلیمات عالی به شهرهای دیگر گرفت که اشغال نظامی ایران در شهریور 1320 همه این برنامه ها را متوقف ساخت و به بایگانی سپرد.