ویولونیست بی رحم
ویولونیست بی رحم

رکن الدین مختاری استاد موسیقی یا رئیس شهربانی قسی القلب دوره رضاشاه ؟! چگونه می توان باورکرد که ویولونیستی چیره دست ، بتواند افراد بیشماری را به قتل برساند و فرمان قتل دهها و صدها انسان را صادر کند؟ آیا کسی که نغمه های روح بخش بسیاری ساخته و آثاردلنوازش همواره مورد تایید بزرگان و […]

رکن الدین مختاری استاد موسیقی یا رئیس شهربانی قسی القلب دوره رضاشاه ؟!

چگونه می توان باورکرد که ویولونیستی چیره دست ، بتواند افراد بیشماری را به قتل برساند و فرمان قتل دهها و صدها انسان را صادر کند؟ آیا کسی که نغمه های روح بخش بسیاری ساخته و آثاردلنوازش همواره مورد تایید بزرگان و استادان این هنر والا بوده، همان سرپاس مختار رئیس شهربانی وعامل اعدام و شکنجه شمار بیشماری از آزادیخواهان در دوره حکومت رضاشاه است؟

روح الله خالقي در کتاب سرگذشت موسيقي ايران در بخش ويولن همسايه، آشنايي خود را با رکن الدین مختاری اين گونه شرح مي دهد:  شب هاي تابستان در آجر فرش جلوي اتاق پنج دري روي قاليچه اي که با کتاب آبي رنگ فرش شده بود مي نشستيم . يک فانوس قشنگ هم در کنارحوض مستطيل که نماي آن از سنگ بود قرار داشت و نيمي از حياط را روشن مي کرد و عطر گل هاي درهم اطلسي و شاه پسند مشام جان را تازه مي کرد. پيرزن اصفهاني خوش صحبتي در خانه ما بود که قصه مي گفت، بعد از شام روي تخت بزرگي که چندين تختخواب رويش جا مي گرفت دراز مي کشيديم و پيرزن قصه را آغاز مي کرد . گاهي کلام خود را مي بريد و مي گفت : بچه ها گوش کنيد صداي ويولن بلند شد . ما هم طوري به اين صدا مانوس بوديم که سکوت مي کرديم و گوش مي داديم و با نغمه ساز به خواب مي رفتيم . نوازنده ويولن يک صاحب منصب نظميه بود که پشت منزل مادر ما در پارک پدرش منزل داشت . به مادرم گفتم چه مي شود اگر اجازه دهي نزد همين همسايه نواختن ويولن را فرا گيرم . تبسمي کرد و گفت : حالا خيلي زود است . از اين گذشته آقاي همسايه که معلم ساز نيست . شنيدن صداي ويولنش هم براي هر کس ميسر نمي باشد . از حسن تصادف است که ما در جواراوهستيم و آهنگ سازش را گاهي مي شنويم . دراين خصوص بهتر است با کسي صحبت نکني زيرا وضع اداري او اين اجازه را نمي دهد که به نام ساز زن که در اذهان مردم شغل آبرومندي نيست شهرت پيدا کند . ممکن است بفهمد و تابستانها درهاي اتاقش را ببندد که مثل ايام زمستان صداي سازش به گوش ما نرسد . اين خاطره در ذهن من ماند تا بعد از اين که به تحصيل موسيقي پرداختم متوجه شدم که همسايه قديمي ما يکي از هنرمندان عهد خود بوده است.

تسلط مختاري بر رديف و دستگاه و گوشه هاي موسيقي ايراني کاملا مشهود است . به کارگيري تنوع ريتم گاه در آثارش چنان ا ست که پيش از او سابقه نداشته است . مانند پيش در آمد ماهور که براي اولين بار در وزن هاي مختلف مي سازد . در ميان آثار مختاري تصانيفي هم به چشم مي خورد که اشعار بيشتر آن ها را ملک الشعراي بهار سروده است .

نقل شده که هرگاه رضا شاه دچار بیخوابی می شد ، فرمان می داد تا سرپاس مختار با ویولنش به حضور بیاید. پس از حضورش ، رضا شاه که در بین آوازهای ایرانی به ماهور بیشتر علاقه داشت، در همان حالت که در بستر دراز کشیده بود، دستور نواختن این آواز را به سرپاس مختار می داد و پیش از این که آواز ماهور به پایان برسد، رضا شاه به خواب می رفت.

اما آنچه که گفتيم فقط بخشي از زندگي این هنرمند است که اين جا و آن جا در اسناد کتبي موسيقي به آن اشاره شده؛ در بخش ديگر اورا به نام سرپاس مختاري مي شناسيم .همان شخصيت ويران گر و جنايتکاري که اهل موسيقي رغبت زيادي به سخن گفتن پيرامون آن ندارند .

استاد علي اصغر بهاري از ميان خاطراتش نقل مي‌کند که مختاري به عنوان افسري منظم و آهنين در نظميه رضا شاه مشغول انجام وظيفه است . بعضي ها اعتقاد دارند که شايد بدون وجود او رضا خان نمي توانست به آن درجه از قدرت برسد.

بزرگ علوي که چهار سال در زندان مختاري بازداشت بوده است وي را چنين معرفي مي کند:

ما دلائلي در دست داشتيم که در بعضي موارد رئيس شهرباني از اوامر شاه نيز اطاعت نمي کرد . در محاکم نظامي اگرمتهمي محکوم شده بود و حکم او به امضاء شاه هم رسيده بود به محض اينکه رئيس شهرباني با آن مخالفت مي کرد محکمه تجديد مي شد و متهم به مجازات شديد تري مي رسيد . ظاهرا روساي ارتش از شخص رئيس شهرباني حساب نمي بردند و حکمي که به نظر آن ها مطابق ميل شاه بود صادر مي کردند و چون رئيس شهرباني از عهده اين صاحب منصبان ارشد ارتش بر نمي آمد مستقيماٌ پيش شاه اقدام مي کرد و حکم آن ها را لغو مي نمود. در هر صورت مکرر اتفاق افتاده است که رئيس شهرباني با احکامي که از طرف محاکم نظامي صادر شده بود مخالفت کرده و خشونت بيشتري به خرج مي داد . همين براي بعضي دليل شده بود که رئيس شهرباني به درجات از شاه خشن تر و ظالم تر است

سرپاس مختاري با تمام قوا در برابر نيروهايي که مقابل شاه ايستاده بودند قرار گرفته و حاضر به کوچکترين انعطافي نبود و همين موضوع دستان هنرمند او را آلوده خون کساني چون فرخی یزدی ،مدرس و نصرت الدوله فیروز و… کرد که بسياري از آنها براي پيشرفت ايران مبارزه مي کردند . او در تمام موارد نزديک ترين ياورشاه بود .

اما ديري نپاييد که حکومت رضاشاه ازهم پاشيد و مردم این جلاد هنرمند را در روز سوم مرداد ماه 1321 به پاي ميز محاکمه کشيدند .البته دادگاه بي توجه به جنايات بي شماري که در پيش چشم پانزده ميليون ايراني انجام يافته بود با نهايت خونسردي و بي اعتنايي به افکارعمومي او را به 8 سال زندان با اعمال شاقه محکوم کرد . اما اين محکوميت نيز ظاهري و صوري بود. مختاري را که به زندان با اعمال شاقه محکوم شده بود در اتاقي مخصوص با تمام وسائل آسايش جا دادند. وسرانجام رکن الدين مختار در فروردين ماه 1327 مشمول عفو ملوکانه گرديده آزاد شد و محمد رضا شاه به پاداش خدماتي که وي به خاندان پهلوي کرده بود يک ميليون ريال به او مرحمت کرد.

1-پلیس خفیه ایران ،مرتضی سیفی فمی تفرشی، انتشارات ققنوس،1367،تهران ، ص160-159

2- سایت تبیان، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان